سایت فلسفه و اندیشه، تازه ترین اثر دوست ورفیق خوب، اردشیر نصر اله بیگی را معرفی و به خاطر چاپ و زحمت های فراوانی که این نویسنده متحمل شده است، قدردانی کرده وصمیمانه برایش بهترین پیروزی ها و شادیها را آرزو می کند
***
...نقطه عطف ها
بازگوئی و باز نویسی حرکاتی اعتراضی و تاریخ ساز ، در ادامه قیام توده ای مردم ایران در سال ١٣٥٧ خورشیدی و برای حفظ این دستاوردها که توده بجان آمده در ایران که برای نان و آزادی و عدالت اجتماعی از مناطق فقیر نشین از جمله تهران و تبریز و....آغاز ولیکن برای جلوگیری از رادیکالیزه شدنش دول غربی و امپریالیستی در گوادولوپ ،جریانی اسلامی را بر موج قیام توده ای سوار و برای به شکست کشاندن آن بهر دسیسه ای متوسل گشتند .
نویسنده تلاشی صمیمانه و در حد توان انجام داده به بخشی از این حرکات تاریخی و سرنوشت ساز در کردستان و سنندج سرخ پرداخته و نقش تمام انسانهای آزاده و انقلابی و روشنفکران کمونیست منفرد و یا در محافل گوناگون متشکل بودند را یاآور شده است. همگی در پروسه ای کوتاه به جریان چپ و رادیکال و کمونیستی که با علنی شدنش در٢٦ بهمن ١٣٥٧ با جاباختن رفیق محمد حسین کریمی در سقز که یکی از بنیانگزاران جریان کو مه له بود، پس از حدود ٩ سال کار مخفی و زیرزمینی بدان پیوستند و جریان انقلابی و معتبر و اجتماعی شد که در راس جنبش انقلابی کردستان قرار گرفت .همین جریان رزمنده در یازدهم شهریور ماه ١٣٦٢ در کنار جریاناتی از جمله اتحاد مبارزان کمونیست ، بخشی از کادرهای سازمان پیکار و چریکهای فدائی و.... همت به تشکیل حزب کمونیست ایران گرفتند ، که تا به امروز از جریانات معتبر و مطرح جنبش کمونیستی ست .
نقطه عطفها، همانگونه که نگارندهی آن، اردشیر نصراله بیگی آنرا نامیده است، تاریخچهی گویائی است از قیام و «سرنوشت» و ادامه انقلاب بهمن ماه سال ١٣٥٧ که از همان برهه بهدست جریان اسلامی و سرمایه جهانی به بیراهه برده شد، اما در کردستان بر حفظ این دستاوردهای مردمی که برای نان و آزادی و برابری و آسایش به میدان آمده بودند، همچنان ادامه داشت. نقطه عطف ها، از زندگی نگارنده و همراهی او باقیام و جنبش در کردستان و از مبارزهی درخشان و تاریخیی سخن میگوید و به بازگویی مقاومت و مبارزات تودههای کار و زحمت در کردستان میپردازد که با پیشاهنگی انسانهای مبارز و چپ و کمونیست حماسه آفرین شد، و در جاری خود به نیرویی پیشتاز و انقلابی و رادیکال فرارویید که در ٢٦ بهمن ١٣٥٧ خورشیدی با جانباختن یکی از بنیانگزاران آن، رفیق محمد حسین کریمی، با نام کومهله علنی گشت که حدود ٩سال با فعالیت مخفی زیرزمینی کار کرده بود. این نوشتار، از زبان اردشیر نصراله بیگی که خود از همان آغاز فرارویی کومهله و سازماندهی بنکهها، این شوراهای انقلابی، در سنندج، با کومهله و حزب کمونیست ایران تا کنون همراه و همرزم بوده است، در نوع خود تاریخچهی مبارزهای است که هر شرکت کننده و مداخلهگر در روند آن از زاویهی خود به آن پرداخته، خواندنی است و نه تنها خواندنی که سندی ارزنده و لازم از مستند سازی این مبارزه طبقاتی به شمار میآید. این کتاب، با عکسهایی خاطره انگیز از پیشمرگان و مکانها و سندهایی همراه است که به پرباری آن یاری میرسانند.
خانهی فرهنگی شاملو
آدرس ای میل نویسنده برای دریافت کتاب نقطه عطفها:
[email protected]
***
...نقطه عطف ها
بازگوئی و باز نویسی حرکاتی اعتراضی و تاریخ ساز ، در ادامه قیام توده ای مردم ایران در سال ١٣٥٧ خورشیدی و برای حفظ این دستاوردها که توده بجان آمده در ایران که برای نان و آزادی و عدالت اجتماعی از مناطق فقیر نشین از جمله تهران و تبریز و....آغاز ولیکن برای جلوگیری از رادیکالیزه شدنش دول غربی و امپریالیستی در گوادولوپ ،جریانی اسلامی را بر موج قیام توده ای سوار و برای به شکست کشاندن آن بهر دسیسه ای متوسل گشتند .
نویسنده تلاشی صمیمانه و در حد توان انجام داده به بخشی از این حرکات تاریخی و سرنوشت ساز در کردستان و سنندج سرخ پرداخته و نقش تمام انسانهای آزاده و انقلابی و روشنفکران کمونیست منفرد و یا در محافل گوناگون متشکل بودند را یاآور شده است. همگی در پروسه ای کوتاه به جریان چپ و رادیکال و کمونیستی که با علنی شدنش در٢٦ بهمن ١٣٥٧ با جاباختن رفیق محمد حسین کریمی در سقز که یکی از بنیانگزاران جریان کو مه له بود، پس از حدود ٩ سال کار مخفی و زیرزمینی بدان پیوستند و جریان انقلابی و معتبر و اجتماعی شد که در راس جنبش انقلابی کردستان قرار گرفت .همین جریان رزمنده در یازدهم شهریور ماه ١٣٦٢ در کنار جریاناتی از جمله اتحاد مبارزان کمونیست ، بخشی از کادرهای سازمان پیکار و چریکهای فدائی و.... همت به تشکیل حزب کمونیست ایران گرفتند ، که تا به امروز از جریانات معتبر و مطرح جنبش کمونیستی ست .
نقطه عطفها، همانگونه که نگارندهی آن، اردشیر نصراله بیگی آنرا نامیده است، تاریخچهی گویائی است از قیام و «سرنوشت» و ادامه انقلاب بهمن ماه سال ١٣٥٧ که از همان برهه بهدست جریان اسلامی و سرمایه جهانی به بیراهه برده شد، اما در کردستان بر حفظ این دستاوردهای مردمی که برای نان و آزادی و برابری و آسایش به میدان آمده بودند، همچنان ادامه داشت. نقطه عطف ها، از زندگی نگارنده و همراهی او باقیام و جنبش در کردستان و از مبارزهی درخشان و تاریخیی سخن میگوید و به بازگویی مقاومت و مبارزات تودههای کار و زحمت در کردستان میپردازد که با پیشاهنگی انسانهای مبارز و چپ و کمونیست حماسه آفرین شد، و در جاری خود به نیرویی پیشتاز و انقلابی و رادیکال فرارویید که در ٢٦ بهمن ١٣٥٧ خورشیدی با جانباختن یکی از بنیانگزاران آن، رفیق محمد حسین کریمی، با نام کومهله علنی گشت که حدود ٩سال با فعالیت مخفی زیرزمینی کار کرده بود. این نوشتار، از زبان اردشیر نصراله بیگی که خود از همان آغاز فرارویی کومهله و سازماندهی بنکهها، این شوراهای انقلابی، در سنندج، با کومهله و حزب کمونیست ایران تا کنون همراه و همرزم بوده است، در نوع خود تاریخچهی مبارزهای است که هر شرکت کننده و مداخلهگر در روند آن از زاویهی خود به آن پرداخته، خواندنی است و نه تنها خواندنی که سندی ارزنده و لازم از مستند سازی این مبارزه طبقاتی به شمار میآید. این کتاب، با عکسهایی خاطره انگیز از پیشمرگان و مکانها و سندهایی همراه است که به پرباری آن یاری میرسانند.
خانهی فرهنگی شاملو
آدرس ای میل نویسنده برای دریافت کتاب نقطه عطفها:
[email protected]
Click to set custom HTML
رویدادهای اخیر و مواضع وارونه ی چپ و راست.
نوشته ی :فتی کلاه قوچی
رویدادهای اخیرایران ومواضع وتحلیل های وارونه جریانات اپوزیسونی چپ وراست!
دررابطه با خیزشهای توده ای میلیونی در ایران که ناشی ازریشه نارضایتی عمومی 30 ساله بر علیه سیستم سرمایه داری وحاکمان قرون وسطائ وسرکوب گرایانه را در محدوه صرف انتصابات اخیر را نباید قلمد اد ووارونه کرد.
که این خیزش به نمایش رودرروی و سنگربندی وباریکادها در اعتراضات شبانه روزی خیابانی که کشانیده شد. و لرزه بر تمامی حامیان رژیم وسیستم در قدرت واپوزسیون انداخت .
متأسفانه بدلیل عدم درک درست از خصلت نمای حرکت های توده ای واعتراضی که جامعه محل طلاقی کلیه گرایشات است و نقاط مشترکا تی هم دارند.و نمی تواند نمایندگی صرف یک گرایش معینی را در بر گیرد وفقط به بهانه وزیر پوشش قرار دادن انتخابات نمی شود این اعتراضات را تعریف کرد .این درک سیاه وسفید نگری مسئله وغیر واقع بینانه است.که دیدیم اکثر جریانات چپ وراست در ندیدن این واقعیا ت وبلقوه بودن صد ساله وسی ساله اخیر در عدم مشروعیت سرمایه داری ورژیم کنونی جمهوری اسلامی را محدود به اعتراضات صرفآ نا عادلانه بودن انتخابات وتضادهای درون حاکمیت گره میزنند.وتخم مرغ گندیده های تحلیلی وموضعی خود را به سبد شکست خوردگان جناحها ی در قدرت یا 2خرداد سبز موسوی واریزکردند وپشت سر آنهاگاهآ به سینه زنی پرداختند.غافل ازاینکه 30پیش عدم مشروعیت سیستم سرمایه داری شاه وشیخ در انقلاب 57 وخیزشهای بمراتب میلیونی تر به صدا در آمد و شکستن زندانها ویورش به پادگانهای جی وعشرت آباد ونیروی هوائ تهران و کلانتریهای تبریز توسط انقلابیون ومردم واعتصابات کارگری نفت وذوب آهن وایران ناسیونال و قیام ترکمن صحراها وکردستان انقلابی حاصل شد.ودرتداوم پروسه خود و30سال پیش در نوروز خونین سنندج ها و3سال مبارزه مسلحانه وتوده ائ در ترکمن صحرا وکردستان انقلابی وتحمیل شوراهای کارگری کارخانه های ایران و شوراهای توده ای در محلات سنندج هر چند موقت حاصل شد. ودر ادامه اعتراضات به جنگ ایران وعراق وفقر وسرکوب وبیکاری واعتراض به گورها و اعدامهای دسته جمعی خاواران وبه گلوله بستن ودستگیری کارگران در خاتون آباد وهفت تپه وشرکت واحد وسرکوب 1مه و8 مارس و 18 تیرها را در تدوام جنبشهای تحریم وعدم مشروعیت سیستم و رژیم درگذشته وحال و نه به جمهوری اسلامی بخصوص کردستان انقلابی در تداوم انقلاب درخرداد سال58 و تاکنون اکثرآ نه گفتند. وصدها مطالبات انقلابی را با زورو قدرت مسلحانه 3 سال در57 تا 60 به رژیم بدونه هیچ توهمی تحمیل کردند.
واکنون آبستن این نارضایتی عمومی در نقطه وبهانه وفضائ میترکد وبه دنبال توازن قوائ بحرکت می افتد خارج از این که رهبری دست جریانات انقلابی یا ارتجاعی باشد .گاه بلفعل گاه دفاعی گاه کمیتی ومغلوب ظاهر میشود اما در نهایت مطالبات وخواستهای رادیکال در جامعه فراگیر وتوده گیرتدوام می یابد.درمقابل شعار انحرافی وارتجاعی ومحملی الله واکبردرکوتاه مدت به حاشیه رانده میشود .و در مقابل خواست رادیکال سرنگون باد جمهوری اسلامی پایه دارتر وتوده گیرتر میشود. چگونه کم کم الله واکبر کم رنگترو منزوی میشود وبر خلاف خواست رهبران الله اکبر موسوی ها، مبارزان وسرنگون طلبان درخیابان عقب نمی نشینند. وپسک وتمامی کاسه وکوزهای عوام فریبانه اینها را با مرگ بر سازشکار ومرگ بر دیکتاتور از شعار سید علی پینوشه هم عبور میکنند ،وکل سیستم سرمایه داری ورژیم رادر قدرت واپوزیسونی چون موسوی ها و2 خردادی هارا درسنگر بندیهای خیابانی به چالش وزیر سوال میکشند.
این تداوم در جنبش تحریم انتخابات اخیر دریکماه اخیر سر ازتحریم میلیونی وبرجسته تر درکردستان واعتراضات میلیونی تهران وشهرستانها را شاهدیم که جنبش تحریم با استقلال مطالبات سرنگونی رژیم وخواست آزادی زندانیان سیاسی ومرگ بر دیکتاتوری به سازماندهی بدونه توهم شبانه روزی وسنگر بندی وباریکادهای خیابانی می پردازد وباشجاعت انقلابی صدها مزدور چماق بدست وموتورسوار را در عکسها وفیلم ها دیدیم خلع سلاح میکنند. وبهایش را هم در زندانها وبااز دست دادن نداها می پرازند .که هیچگاه در طول تاریخ ما شاهد این نوع اعتراضات وشعارهای رادیکال توسط رهبران ارتجاعی وسرکوب گر موسوی ها نبوده ونیستیم .بلکه این2 خردادی ها به سرکوب آن هم درگذشته پرداخته اند.وتمامی کارنامه سیاه سرکوب گری 30 ساله اخیر توسط این جنایات کاران 2خردادها در تاریخ ایران ثبت شده است.و حاشانا پذیر است ونیازی به بازگوئ ندارد. وبا شعار الله اکبرشان این بار هم نتوانستند مردم را ساکت وراهی منازلشان کنند . ومثل همیشه ناکام ماندند.وباوحشت دست به دامن وحدت وبیعت مجدد با جناح در قدرت برای مهار وسرکوب وحفظ تمامیت رژیم وسیتسم بر آمدن ودست به دامن قدرتهائ چون امریکا واروپا وروسیه وچین شدند. که جلو سیل فروپاشی رژیم را سد نمایند. در مقابل ماهیت سر کوب گری رژیم و بی عرضه گی ونالا یقی وشکست وسازشکاری همیشگی 2 خرداد موسوی ورفسنجانی وخاتمی های در سازش کاری ویکدست بودن با حافظان وحامیان نظام وپناه بردن به نمازهای وحشت وگریه وزاری با خامنه ای معلول برای به انحراف کشاندن وسرکوب جنبش اعتراضی وضد سیستمی متوسل شدند. که هم زمان در توپخانه ومیدان بهارستان ومیدان انقلاب تهران صدای مرگ بر سازش کار وسرنگون باد جمهوری اسلامی وخواست آزادی زندانیان سیاسی. درمقابل توطئه و بیعت نامه رفسنجانی ومحسن رضائ وشرکت کهروبی در نماز جمعه وخوداری موسوی در اجتماعهای خیابانی وسرزنش معترضان به خوداری از سنگر بندی ها واعتراضات وسیع نکردن وندادن شعار سرنگونی وزیر نکشیدن مشروعیت رژیم هم درمقابل خشم وخروش مبارزان ضد رژیمی وسرنگون طلبان میلیونی خیابانی کار ساز نمی شود.واعتراضات وتظاهرات وسنگر بندی های ضد رژیمی وضد سازشکاری برعلیه2خردادی ها بیشر اوج می گیرد . وماهیت یکدست بودن جناح بندی های درقدرت و2 خرداد یها را در حفظ ویک پارچه گی دفاع از نظام سرمایه داری اسلامی وجنگ قدرت وتلاش برای سرکوب بیشتر وانحراف مبارزات ومطالبات بر حق مردم را که این شارلاتانهای مافیائ باندهای سرمایه بهم دیگر لبیک دادند ،را بیشترازهمیشه بخصوص برای متوهمان به جناحها و2 خردادی ها نیز برملاو افشا ورسوا ترساخت.
وهمه این وقایع عینی وزنده پروسه 30 ساله گرایش وانگیزه حرکت کنونی جنبش تحریم وسرنگونی درمحک کلیه گرایشات دیگر رارسوا میکنند که هنوز جنبش ضد سرمایه داری وضد رژیمی است حرف اول و آخر را می زند وتوده گیر میشود وترسی ازالله واکبر موسوی وخامنه ای وهم همانطوریکه ازشعارانحرافی وتحمیلی خمینی رهبر است درسال 57 رانیز سر دادند وقالب کردند را نداشتند، ونه ترسانه وبی باکانه کارگران ومردم با مطالبات خود بمیدان آمدند. هر چند این اعتراضات وانگیزه وگرایش انقلابی آن خود بخودی واز آلترناتیو انقلابی چه درگذشته وحال رنج می برده ومی برد وباید با به میدان آمدن صف مستقل وسراسری کارگران وپیوندی جنبشهای زنان ودانشجویان وجنبش انقلابی کردستان این خلا پر بشود . اما کماکان راه خودش را جستجو وادامه میدهد وسوخت وساز کردن با این پروسه به شکست وبن بست منتهی میشود همانگونه که دیدیم چگونه اپوزسیونهای چپ وراست درندیدن عمیق جنبش بالقوه ضد سرمایه داری وضدرژیمی که تاریخ طولانی تراز حرکت نا محدود انتخابات را دارد. ونباید هیچ پدیده ای را مجرد وانتزاعی وسیاه وسفید دید. که بدام سیاست وآب به آسیاب دشمن نبایدگرفتارشدوسیاهی لشکر وجاده صاف کن سیاست های سرمایه داری ودامهای آنها نباید شد. که متآسفانه شما گاهآ چپ وراست اپوزیسون در این آذمایش گرفتار شد ید.که به اختصار در این نوشته با استفاده واتکا به تجارب وگنجینه های ارزنده جنبشهای توده ای وانقلابی 57 وبعد آن در کردستان که دخیل بودیم به آن می پردازم.که امید وارم این ارزیابیها در حرکت ها ی اخیر وباز بینی مجدتر موثر تر واقع شود.واصل را بر منافع واقعی کارگران وزحمتکشان بگذاریم نه منافع فردی وسازمانی که وسیله است .وبدونه تنگ نظری واقعیات را بپذیریم وگذشته راچراغ راهنمای حال وآینده بدانیم.به این امید؟
همانطوریکه مطلع هستیم در حرکتهای اعتراضی اخیر در ایران تمامی جریانات چپ و راست وارتجاعی وبلوکهای سرمایه داری درحاکمیت ودراپوزسیون را هم به موضع گیری وگاهآغافل گیری وشتاب زدگی ودستپاچگی وگیچ سری اپوزسیونهای ایرانی . در مقابل خیز شهای اعتراضی ومطا لبات رادیکال وپشتیبانی توده گیر را در مقابل رژیم جنایتکار راکه درخیابانها حماسه ها را آفریدند شاهد بودیم. که تمامی سرمایه داری داخلی وخارجی را به تکا پوی تلاش برای کسب موقعیت وامتیازو سوار شدن بر این موج و به انحراف کشانیدن وسرکوب وتخفیف اعتراضات رادیکال را در دستور کار برای جلوگیری از فروپاشی رژیم اسلامی را تلاش کردند.که اعتراضات میلیونی وبرحق ساله30 مردم با سازماندهی توده گیر در محلات وخیابانهای ایران بخصوص در تهران خواب وزند ه گی را بر جناحهای جنایتکار باندهای قدرت واپوزسیون احمدی نژاد وموسوی این سرکوبگران رژیم را حرام تر کرد.ومعادلات پیش بینی نه شده در مقابل سیل خروشان عاصی ومیلیونی در خیابانها کنترل را از دست شان خارج کرد .وبه تلاش برای وحدت حفظ نظام در اولین نماز وحشت افتادند وصف مستقل سرنگونی طلبان در میدان بهارستان وناصر خسرو را بمیدان و به توپخانهای اعتراضی ضد رژیم وعبور از توهم وشکست اصلاح طلبی وعدم مشروعیت کل سیستم جمهوری اسلامی راباردیگر با طنین صدای میلیونی و تمامی نقشه های فریب وشوم رژیم را بر باد دادند.وشعارهای آزادی زندانیان سیاسی وسرنگونی جمهوری اسلامی به قیمت بگلوله بستن دها نفر از انقلابیون که از گذار شکست وعدم توهم به رژیم ورفرمیسم اصلاح ناپذیری ناقوس مرگش حتی در جهان رانیز بصدا در آوردند .وسنگر بندی وباریکادهای شبانه روزی در محلات وخیابانها عرصه را بر سرکوب گران تنگ تر کردند.که درمدرسه خیابانی آموختند بدونه توهم واعتماد به نیروی عظیم اعترا ضات توده گیر میشود.وباید مقا بله وتعرض کرد.وبدونه عقب زدن وبدونه از بین رفتن نیروهای سرکوب گر واین رژیم سرکوب هیچ تغیری متصوروممکن نیست .این درس تاریخی را مجدآ در اعتراضات کنونی با دادن هزینه های گزافی در قربانی واعدام وزندانیان بی شماری رامعترضین جدی گرفتند .که حق دادنی نیست بلکه گرفتنی است وباید مبارزه کرد وتحمیل نمود .چون مار با زبان خوش از سوارخ بیرون نخواهد آمد.وبلافاصله آیت الله بی .بی .سی ها وصدای امریکا واوباما واروپا از مواضعشان نسبت به رژیم واشک تمساح برای خیزشهای آخیر مبنی بر عدم دخالت درامورات ایران عقب نشینی کردند .که این تو بمیری ازاین تو بمیر ی ها نیست.وبرای حفظ نظام جمهوری اسلامی که تاکنون بهترین حامی منافعشان در منطقه است وهزینه دادن برای اصلاح طلبان هم بی فایده است.وایران جدآ افغانستان وعراق وبالکان نیست .وانقلااب مخملی دیگر در مقابل تدوام سیل میلیونی وبمیدان تر آمدن وتداوم گسترش منسجم جنبشهای کارگری وزنان ودانشجویان وجنبش انقلابی کردستان در آینده تمامی معادلا تشان بهم میخورد و هزینه تکرار انقلاب 57 را نباید داد وباید تلاش در سد کردن آن وحفظ یکپارچگی منافع جهانی سرمایه در گرو مانده گاری جمهوری اسلامی وچشم پوشی وفاتحه انقلاب مخملی راباید خواند.
به امید تداوم این اعتراضات وانسجام تشکلات واعتراضات سرتاسری برهبری طبقه کارگر وپیوند اجتماعی با سایر جنبشهای رادیکال دانشجویان وزنان وجنبش انقلابی کردستان در بهم ریختن تمامی معادلات جهانی سرمایه وسرنگونی جمهوری اسلامی وجایگزینی همه قدرت بدست شوراهاکه در گرو بمیدان کشاندن هر بیشتر اگاهی ومبارزه طبقاتی است.چون طبقه کارگر رصالت وموجودیتی اجتماعی داشته ودارد و اگر تاکنون پیروز نشده بی اتکائ به خودرهائ وسازماندهی وعدم افق ودورنما وکسب آگاهی ومبارزه طبقاتی ودخالتگری در پروسه مبارزه بدونه توهم در کلیه عرصه های اجتمای وتوده گیر است. وتمامی معضلات اجتماعی را به معضل خود رهائ دانستن نه پراکننده بودن نه سر در لاک مسائل فردی وصنفی نگری که نبایدمانده گار بود.ومتآ سفانه نه مثل رفقای شرکت واحد در اطلاعیه ای الترناتیو متوهمانه خورا در معرفی اسانلو برای کاندید شدن را مد نظر داشتند.
و بیشتر از این نباید تاخیر کرد وزیر پتانسیل قوی این نارضایتی عمومی 30 ساله واعتراضات کوتاه آمدن جایزنیست.چون تاریخ ما را نخواهد بخشید .تا کی شاهد فقر وفلاکت میلیونی وپر پر شدن هم طبقه هایمان به دست این جنایتکاران باید بود.این نیروی بالقوه عظیم باید بالفعل شود ..وراه دشوارتر وپر نشیب وفرازی را در مسیر داریم که هر مطالبه تحمیلی وبدونه توهم بر علیه سرمایه داری وحامیانش در خدمت پروسه نهائ وتاریخ جوامع بشری بر بستر مبارزه وآگاهی طبقاتی استوار بوده وهست .با امید این پیروزی نهائ.که بدونه آن قطب نماهایمان را گم کرده ایم.
وما خودمان را مفسران بی.بی.سی نباید قلمداد کنیم .چون من به موقعیت خودمان بیشتر اهمیت ودر اولویت پرداخته ام گوشه های از موقعیت خودی وغیر خودی های دشمنان طبقاتی مارا بشرح زیر خاطر نشان میکنم.
موضعگیری وتضادهای آشتی پذیر جناحهای حکومتی کماکان برسر چگونگی تقسیم قدرت وتدوام سرکوب در ایجاد وتأمین منافع سرمایه داری ازخیمه شب بازیهای انتصابات و توهم زدائ جهاد سازندگی پوشالی رفسنجانی وخاتمی و2 خرداد واخیرآ رمالیهای مهرهائ چون خامنه ای ورفسنجانی ها وبازی با کارت احمدی نژاد و موسوی برای انتخابات وخریدن طول عمر بیشتر برای بقای جمهوری اسلامی قشقرک وجار وجنجالها ی مضحکه های انتخاباتی رامدام راه انداختند .وتازه گی ندارد.
وزیر لوای خیز شهای اعتراضی میلیونی وتوده ای برحق وبجا ن آمده علیه تمامیت سیستم ننگین جمهوری اسلامی وسرمایه داری را به صرفآ ولایت فقیه«نه »اما موسوی «آری » راخواستن تخفیف دهند .وتکرار مجدد سنا ریوی انقلاب مخملی خمینی وگورباچف روسیه وبالکا ن را در ایران خواستند تداعی نمایند ومطا لبات کارگران در 1مه امسال و8 مارس ها ورادیکالیسم دانشجویان رابه الله واکبر وروشن کردن اطوهای برقی در اعتراضات شبانه وکشاندن به بازار سازش در نمازهای وحشت واعتراضات سکوت ومسکن آرام بخش را سر دادند.که خوشبختانه بکوری چشم دشمنان منافع طبقاتی اعتراضات میلیونی در اولین اعتراضات شعارمستقل خواست آزادی زندانیان سیاسی وخواست سرنگونی جمهوری اسلامی ورودرروئ جسورانه اعتراضات خیابانی که توسط نیروهای سرکوب گربخون کشیده شد.نتوانست اراده تدوام اعتراضات را خاموش کند.
وموج جنبش تحریم در سازماندهی وگسترش این اعتراض به نسبت تمامی گرایشات منجمله الله واکبر موسوی واز گذشته بر جسته تر بود.وگوی سبقت را از حریفان ربود. وعدم توهم به انتخابات اللخصوص در جنبش انقلابی کردستان چشم گیرتر نمایشی از بر آب کردن نقشه های پلید وسرکوب گرایانه جمهوری اسلامی وحامیان غرب وشرق را بار دیگر در تدوام حقانیت قیام57 ایران وتداوم این انقلاب در کردستان انقلابی 57 را در عدم توهم به سرمایه داری وچماقهای سرکوب و هویج ونه به حکومت سرکوب جمهوری اسلامی را تداعی نمود .
ـ وستون پنجم وجاده صاف کن های رژیم چون حزب توده واکثریت وشاه اللهی ها که 79 من مثنوی را از ضد انقلابی بودنشان بعنوان حامیان سرمایه وتداوم وطول عمر رژیم جمهوری اسلامی وجاده صاف کن های رژیم جنا یات وسرکوب بر کسی پوشده نیست وبا دفاع از موسوی سبز وتوهم پراکنی خواستند مجدآنوکر صفتی خود را در تنزل وتخفیف دادن خواست ضد رژیمی و سرمایه داری وسرنگونی طلبی را به ظاهرضد صرفآ ضد ولایتی ودفاع از موسوی را به انحراف به کشانند ودر میادین داخل وخارج رسواتر شدند.وننگ تاریخی را مجدآ در دفاع وعروج خمینی درسال 57 را که بیرون دادند باردیگراکنون نیزدردفاع از موسوی نور چشمی های خمینی جلاد دوباره نمایش دادند. و تداعی کردند.واین جرثومه فساد 30 ساله اسلامی سرمایه داری را در تداوم مواضع وعمل کرد ضد انقلابی خودشان بر سر انقلاب 57 و جنبش ترکمن صحراها وکردستان انقلابی ودستاوردهای آن کوبیدند .وکارنامه شوم وننگینی از خودشان در افکارعمومی بجا گذاشتند. که هرگز فراموش شدنی نیست ونمی بخشند.وتداوم این راه درخشان انقلاب 57ودستاوردهای آن به کوری دشمنان طبقاتی، همانند شما توده ای ها واکثریت وشاه ا للهی ها . اینراه بی وقفه و خوشبختانه ادامه داشته ومی رزمند.وروسیاهی تاریخی مدام نصیب تان بوده ومی ماند.
ـ و اما نئو توده ای ها ی تازه بدوران رسیده احزاب کارتونی و کودتائ چون حککاها وحکمتیستها وخانواده های حکمت آب از لب ولوچه ها یشان سرازیرشده ودست از پا نمی شناختند. وبا شتاب به طزریق وصدور انقلاب مخملی از خارج بشیوه پوپولیستی وانفعالی به امر ونهی و به تقدیس وسرزنش کردن اعتراضات بر حق ضد رژیمی پرداختند.وبا عمل کرد و تحلیل ومواضع های آبکی به صف و حسابهای چپ وراست جناح های حکومتی که حواله و واریزکردند. وسناریوهای سیاه وسفید را دوباره روخوانی کردند.غافل از اینکه بین سیاه وسفید علمآ 62 نوع رنگ تیره وجود دارد.وهنوزمتوجه نیستند راه نه این است و نه آن وبه عوام فریبی همیشگی ونمایش های مضحکه های شوهای تلویزیونی شان پرداختند.که خوشبختانه در ایران جنبش ها مثل همیشه برایشان هیچ تره ای خورد نکرده ونخواهند کرد.
ـ وموضع انفعالی حکا در مقابل اعتراضات ایران با تاخیر ودنبال روی حوادث وفقط انتقال اخبار روزانه وتفسیر وتوصیف خوانی وسیاست انتظار را شاهد بودیم .خصوصآ در مورد جنبش انقلابی کردستان با گنجینه هائ سنت های انقلابی ونقش اجتماعی وسوسیالیستی کومه له وصدها تجارب ارزنده شوراها وبنکه های محلات وسنگر بندی های خیابانی سال57 تا60 ونقش وهم راهی شیرزنان ومادران انقلابی کردستانی در سنگرهای خلع سلاح مزدوران وسرکوب گران، در حمایت از مبارزین اخیر در تهران وشهرهای دیگر خالی بود. واتکا به تجارب جدا شدن رادیکالیسم انقلابی از صف جاشهای مفتی زاده وصفتری در زمان شاه وخمینی هم یادشان رفت وبه فراموشی سپردند.وبه بهانه میلتاریزه بودن کردستان بعد از انتخابات اخیر مردم را با صرف اتکا به تحریم انتخابات بدونه هیچ چه باید کردی وآماده گی برای روز مبادا وسیاست شمشیر روز مبا دا مردم را راهی منازلشان کردند ؟.مگر کردستان 30 ساله ملیتاریزه نیست که الان مردم را از لولو خورخوره می ترسانید.مگر در نوروز خونین سنندج کردستان ملیتاریزه نبود.که با زیرویراژهای فانتومها ی شاهی واسلامی وخمپاره باران وهلی کوپترهای کبرا نبود که مردم قهرمان سنندج پادگان ژاندارمری را در 24 ساعات با دست خالی مگر خلع سلاح نکردند .وشورای محلات و شهر سنندج را مگر به رژیم تحمیل نکردند.شما با چه مجوزی کومه له اجتماعی وگذشته جنبش انقلابی را در جریانات اخیر بی وظیفه ومحلی ومعلق وخنثی می کنید. ودر مقابل حکا که ثا بت ترشد .درجریانات اخیرهم هیچ حضور خارجی نداشتید. اما کومه له را بعنوان تنها چپ اجتماعی وسوسیالیستی درایران در حاشیه وجنبی ودنبالچه حکا قلمداد کرده ومیکنید.لطفآ برای اثبات دلائلم به نوشته ها وکفتگوهای رهبران حکا وتلویزونشان مراجعه کنید.بخصوص سخنرانیهای آقای علیزاده .بهتراست وسنگین تری تغیر ریل هایتان در دهن کجی ومعتقد نبودن به مبارزه گذشته ضد سرمایه داری جنبش انقلابی وکومه له رادر جامعه سال57 تا 60قبل ازتشکیل نا میمون حکا رارسمآ ثابت یا نقد و رد کنید.وصادقانه شکست هایتان را توضیح ودست از سر کارگران وزحمت کشان وکومه له انقلابی بردارید.ودر دکانهای اردوگاهی وخارج نشینی به رتق وفتق امورات وبازار شوهای تلویزیونی برای نمونه ایرج فرزادها واندرزهایش که رسمآ با خانوادهای حکمت جنبش انقلابی وگذشته کومه له رادر تشکیل حکا با تمسخر اخ وتف وارتجاعی وناسیونالیسم می دانستند واکنون هم میدانند رادرتلویزیون کومه له دیدیم و بازار گرمی کنید؟
وچپ های منزوی توفان و راه کارگر وفدائیان خلق وپدر خوانده های حزب توده....... وسایر شونیست ها وناسیولیستهای ارتجاعی چون حزب دمکرات وسازمانهای زحمتکشان مهتدی وایلخانی و........ فضای توهم آفرینی زیر لوای بظاهردفاع از منافع واعتراضات مردم ودفاع از موسوی بر علیه دیکتاتوری ولایتی آری آما سرنگونی سرمایه داری نه را افشا ورسواتر کرد.که هنوز در حمله احتمالی امریکا واسرائیل در استخاره اند.بلکه مثل مام جلال وکاک مسعود به نان و نوائ برسند.
واخیرآ بعد از30سال بیداری از خواب خرگوشی فراکسیون بنام روند به اصطلاح سوسیال رفرمیستی کومه له بعد ازیک ماه سپری شدن از اتفاقات ورویدادهای ایران در 24 تیر88 اطلاعیه ای در تداوم مطالبات رفرمیستی وسرمایه داری را بر خلاف جایگاه انقلابی کومه له وجنبش انقلابی کردستان در 57 که همیشه سر لوحه تحولات انقلابی بدونه توهم با از بین رفتن ارگانهای سرکوب گر وحاکمیت شوراها و الترناتیو کارگران وزحمتکشان در پروسه 3 سال حاصل آگاهی ومبارزه طبقاتی به رژیم شاهی واسلامی در ایران وکردستان انقلابی ثابت کرد هیچ تغیری ممکن نبوده ونیست .وحقانیت این حکم اثبات شده انقلابی در 57 تا 60 گنجینه های سنت های انقلابی جنبش کردستان وجایگاه سوسیالیستی کومه له را به جنبشهای کارگری وزنان ودانشجویان بار دیگر یاد آوری می کند .وهنوز روند شما در این اطلاعیه به دنبال توهم تغیرقوانین انتخاباتی را متوهمانه از ولایت فقیه خواستارند.ویا عدم مشروعیت رژیم را که 30 سال پیش درایران و جنبش انقلابی کردستان که در خرداد 58 اکثریت مردم کردستان با نه گفتن به رژیم اسلامی ایران و درنوروز خونین سنندج وکشتارهای ترکمن صحراوجنگ 24روزه سنندج وقتل عام قارنا وقلاتان ومسلح شدن میلیونی کارگران وانقلابیون کردستان را هنوز این روند فراکسیونی با شک وشبه وبی اطلاعاتی از آمارهای روشن کنونی وبا وارونه جلوه دادن رادیکالیسم جنبش انقلابی وتخفیف دادن جایگاه گذشته کومه له را دعوت به حضور وپشتیبانی از اعتراضات کنونی مینمایندومعلوم نیست کدام جنبش. الله واکبر یا خواست جنبش سرنگونی و رادیکالیسم این جنبش یا موسوی سبزی.وطبقه کارگر را سرزنش به عدم درک دمکراتیک حرکت برای مطالبات رفرمیستی وحضورشان را در این اطلاعیه فراخوان میدهند. لطفآ اطلاعیه این رفقای روند ی، نیمه راه وپشیمان راهم مطالعه کنید.
واخیرآ هم جمعی از فعالین سیاسی وهنری وحقوق بشری کردستان بعد از بیداری 30 ساله حس حقوق بشری شان گل کرده ودر 28مرداد وسال روزحمله جنایات کارانه رژیم به کردستان را با 2 دقیقه سکوت وعزاداری بر سر مزار جان باختگان را گرامی می دارند.باید گفت کدامین حامیان حقوق بشر ومنشورملل متحد که زیر لوای قائل شدن حق مالکیت خصوصی ودادن مجوز فاجعه های جنگهای اول ودوم جهانی وفاجعه های هیروشیما وناکاازکی وویتنام ها وهلبجه ها وترکمن صحرا وقلاتان وقارنا و28 مرداد کردستان همگی زیر لوای حقوق بشر وسازمان ملل متحد را شماها متأ سفانه فراموش کرده اید.که ازمهر تائید وچشم پوشی وکتمان واز صافی سیاست های سرمایه داران جهانی گذشته است که شماها در این فراخوانتان متّوهمانه برای مردم صادر میکنی ومبارزات انقلابی وبی توهم در نوروز خونین سنندج ها وتحمیل صدها مطالبه سیاسی واجتماعی 57 تا 60 را بدست توانای الترناتیوهای شورائ خودشان مستقل بدونه اتکابه بالائی ها وحقوق نا بشرهایتان تحمیل کرده وباز هم میکنند. را از یاد برده اید.وتاریخ در انتظار اشکهای تمساحی حقوق مصلحت جویانا واتکا بقدرتهای بالائیها ی شما نبوده ونیستند.ونیازی به دست گدائ دراز کردن از منشور ملل سازمانیش نیست .جز اتکا به خود راهائ طبقاتی شان هیچ راهی متصور نیست. ودر جمع امضائ این فراخوان برای تعدادی از کسانی که مدت های مدیدی را در کنار مقاومت ومبارزات انقلابی در صف پر افتخار کومه له سوسیالیستی را اکنون این گونه به دادخواهی نا حقوق بشری سازمان ملل ارتجاعی 8 کشور جنایت کاروقصابان بین الملل را به مردم انقلابی کردستان وتداوم راه جان باختگان وعده میدهند.جدآ باید گفت این افت کردن راهم برایتان متآسف ومتأ ثرم.
برای آشنائ بیشتر به تاریخ شوراهای سنندج وسایردیدگاه ها وتجارب آن در این زمینه به آرشیو نوشته ها یم درسایت اتحاد کارگریwww.etehad.se در صفحه اول لطفآ مراجعه کنید. خوشحالم نسل جوان جنبشهای کنونی کارگری وزنان ودانشجویان هوشمندانه تراز گذشته به مبارزه بدونه توهم بر علیه سرمایه داری می رزمند.واز پروسه عبور از توهمات رفرمیستی دراین دوران عبور کردند ونباید این را نادیده ودست کم گرفت .وبه آستانه اعتراضات سرتاسری و تشکل های سرتاسری وتوده ای وانقلابی در محیط کار وزیست وشوراهای واقعی الترناتیو از پائین جامعه برهبری طبقه کارگربه نیروی اگاهی ومبارزه طبقاتی که طبقه کارگر همانا موجودی اجتماعیست باید متکی تر شد .غیر این تسلط وحاکمیت سرکوب واستثمار وفقر وجنگ واعدام ومبدل شدن به سیاهی لشکروجاده صاف کن وگوشت دم توپ سرمایه داری واحزاب کارتونی همیشه نصیبمان خواهد شد.به امید پیروزی که تاریخآ دیروزود دارد اما سوخت وساز نمی پذیرد وارده گرایانه نیست.
با درودهای مجدد
فه تی/کلاه قو چی زنده باد سوسیالیسم !
تیر ماه 1388
گزارشی روشن و دقیق از روند مبارزات داخلی کردستان،شوراهای شهر سنندج در سال 1358 و چگونگی نگاه رهبران کومه له و تحلیل و بررسی این روند و اوضاع پایانی ، از گذشته ی دور تا زمان حاضر
نوشته و تنظیم: فتی کلاه قوچی
.1
تاریخچه شوراهای شهرومحلات درسنندج
2. کومه له سوسیا لیستی و رد نمودن ادعاهای تو خالی بنیانگذاران حزب کمونیست ایران !
3. تحریف جایگاه کومه له دراطلاعیه 80 نفری جمعی از کادرهای سابق کومه له
4. تناقضات ضرورت فعالیت بنام کومه له در پلاتفرم اخیررفقای فراکسیون!
5. جدال بر سر نام سازمانی یا محتوای سوسالیستی کو مه له ؟نه حکا و نه فراکسیون
6. تاریخ کومه له سوسیالیستی واجتماعی وبازنده گان جعلی مدعی ، بنیان گذاران حکا
7. دفاع از حرمت ملیونها انسا ن شرافتمند یا تحقیر وپوزخند کورش مدرسی ومحمد فتا حی اهانت است؟
8. دلائل وجودی وظهور فالانژ بازی و حذف فیزیکی انسانها درقدرت و اپوزیسونها
فه تی کلاه قوچی
تاریخچه شوراهای شهرومحلات درسنندج
مقدمه :
زمینه های جنبش شورائ درسال 57 درکردستان الخصوص در شهر سنندج. بابوجود آمدن شرایط تاریخی دردل مبارزات خودجوش ومتا ثر ازاعتراضات ونارضایتی مردم ایران برای سرنگونی حکومت دیکتاتوری پهلوی. ودرتدوام آن سرکوب گری رژیم اسلامی تا سال95 درکردستان مد بررسی وارزیابی این مقاله میبا شد.ونوشته مذکور در محدوده شوراهای سنندج میباشد.
سرتیطرپروسه چگونگی شکل گیری شوراها ی شهر ومحلات سنندج.
- اولین زمینه مجا مع عموی وگردهما ئیهای مردمی در محلات سنندج در سال 57قبل از سرنگونی شاه.
- جنبش شورای درکردستان بعنوان یکی ازفاکتورهای اساسی ورادیکال درنوروزخونین 58 سنندج وتحمیل شورای شهر به حکومت اسلامی ایران.
- حمله 28 مرداد 58 به کردستان وفرمان ننگین مجدد خمینی و بنی صدروهم پالیکی ها یشان.
- تحمیل عقب نشینی در سال58 وبازپس گیری مجددشهرهاو مناطق آزاد شده در پائیزهمین سال
- سازمان یابی شوراهای محلات سنندج وچگونگی 6 ماه فعالیت وحاکمیت مردمی و خلع ید از ارگانهای دولتی وسرکوبگر رژیم اسلا می.تا بهار.59
- ارزیابی ازشوراها ونقش سازمانهایی سیاسی دراین رابطه.
درکردستان با زمینه های قبلی و مبارزات خودبخودی درشهرهای ایران برعلیه حکومت پهلوی در سال 57 توانست با اندکی تا خیربه صفوف سرتاسری تا آستانه سرنگونی رژیم شاه مشارکت نماید.وهم زمان با مبارزات واعتراضات روزانه درمقابله با ارگانهای پلیسی وسرکوبگر شاهی صفوف مترقی و رادیکال خود را از جریانات اسلامی مثل حسینیه ارشادها وعوامل مرتجع محلی مفتی زادها بخصوص در سنندج جدا نماید.
وزمینه سازفضای فعا لیتهای مترقی و رادیکال گردند. وبا شرکت در مجامع عمومی شبانه درمحلات رابه کانونهای مبارزات دفاعی وتعرضی مبدل نمایند.که ضمن شرکت وسیع روزانه واعتراضی مردم توانستند- امنیت وکنترل شبانه محلات و شهر و کنترل بر مراکز پخش وفروش نفت مصرفی رابدست گیرند وبه رژیم شاه تحمیل نمودند.
باتحمیل این دو خواست. این پیروزی مهمی درپیو ند فعالین رادیکال ومترقی درمیان مردم محلات و شهرسنندج درایجاداعتماد بنفس وپیشروی های بعدی بود.که پایه گذار گامهای بعدی تر وتحمیل شورای شهر ومحلات سنند ج در نوروزخونین را به ارمغان آورد.
برخلاف گذشتهای تاریخ کردستان وحتی درایران با سر کار آمدن حکومت اسلامی درکوتاه مدت جنبش ها مورد سرکوب واقع میگرد ند.اما جنبش در کردستان با اتکا به جنبش های اجتماعی همانند شوراها .واتحادیه های دهقانان وکانو نها ومبارزات مسلحا نه توده ائ وجریانات رادیکال وچپ ٣ سال در جامعه کردستان حضور بلفعل خودرا با مطالبات از پایئن جامعه را ولو کوتاه مدت به رژیم اسلامی بدونه هیج توهم وتزلزلی تحمیل نمود.
با سقوط وسرنگونی حکومت پهلوی وفرارشاه از ایران وقیام مردم وحمله به مراکز نظا می وپادگانهاوکلانتریها وساواک بدلیل ناتوانی وعدم الترناتیو انقلابی درایران موجب شد که جریانات اسلامی وسرمایه داری بتوانندباکمک وتوطئه های امپریالستی وطرح گوادلوپ انقلاب مردم ایران رانا کام وبه سرکوب بکشانند.وباایجادفضایی توهم وجذب اپوزسیونهای رنگارنگ وارتجا عی به حفظ نهادهای سرکوبگرشاه ودر تداوم آن به سرکوب بپردازند.
اما در کردستان بدلیل عدم حضور کافی الترناتیواسلامی ومرزبندی با این جریانات اسلامی توانستند بدونه توهم ضمن خلع سلاح مراکزنظامی شاهنشاهی همانند کلانتریها و پاسگاهها وساواک مجسمه ها را نیز پائین بکشندو با سرکار آمدن رژیم اسلامی نمونتا با اکثرات آرابجزجریانات ارتجاع محلی وقدیم فئودال وشیوخ در کردستان به رژیم اسلامی رائ نه هم بدهند.
با ایجاد گشایش جدیدی ازمبارزات مردم کردستان که از زمینه های گذشته رنج ستمهای ملی وطبقا تی موجود بود.وبا سرکار آمدن جمهوری اسلا می کار مبارزاتی مردم کردستان را دو چندان دشوارتر کرد. واین درس وتجارب ارزنده را درعدم توهم وخوشباوری به دو ر ژیم درکردستادن رابایدمد نظر داشت.وبگفته زنده یاد ر.فواد سلطا نی خلق کرد در بوته آذ مایش وسربلندانه ازاین مسیر باید عبور کرد.
با مسلح شدن مردم وروشنفکران وکارگران وزحمتکشان کردستان درشهروروستا ها در مجامع عمو می وارگانها در محل کار وزیست بود. که درسر آغازقیام وبعد از سرنگونی رژیم شاه.که حکومت تازه بدوران رسیده اسلا می دراسفندماه57 با همیاری مرتجعین حسینیه ارشاد و مفتی زاده وارتش وسپاه در پادگان سنندج تدارک حمله را آماده نموده. و با ویراژفانتومهای نطامی وشکستن دیوارهای صوتی وخمپاره باران شهر بیدفاع سنند ج خاطره های ویتنام وحمله آلمان نازی را تداعی نمودند.وصدها کشته ومجروح وهزاران آواراه بی خانه وکاشانه را بجای گذاشت. .و نوروزخونین سنندج درتاریخ جنا یات حکومت اسلامی ثبت گردید.
نوروز خونین سنندج
باتوطئه ها ی جریانات اسلا می وارتجاعی همچون حسینیه ارشاد و کلاس قرآن مفتی زاده وایجاد دو کمیته در سنندج وراه اندازی اختلا فات کاذ ب ومسلح شدن آنها توسط رژیم از طریق پادگان سنندج برای سرکوب و به انحراف کشیدن مسیر رادیکال جنبش وتسلط بر اوضاع کردستان بود.که تلا ش و شروع به سنگ اندازی وتبلیغات مسموم کننده بر علیه مطالبا ت مردم وایجاد فضای متشنج برای زمینه ها ی حمله رژیم به کردستان را مهیا کردند. چون مردم کردستان بخصو ص شهر سنندج قبل از سرنگونی شاه صف خودشان را از این جریانات اسلامی وارتجاعی جداکرده ومتوهم نبودند.
با شروع اولین حمله فانتومها وخمپاره باران شهر وایجاد کمیته موقت انقلابی شهر به سخنگوئ زنده یاد صدیق کمانگربود. که فراخوان دفاع ومقابله ضروری تر وشوراها و مجامع عموی تشکیل شد وتمامی ورودی وخروجی شهر وداخل شهر سنگر بندی وبه تصرف مردم درآمد .وعواملین اسلامی وجاشهای مفتی زاده بداخل پادگان وباشگاه افسران گریختند.ودر مقابل مردم شهر سنگر گرفتند .وشوراهای محلات با سازماندهی کمیته های امداد.وحمل ونقل وتدارکات ومصادره آذوقه وخواربار دولتی و وسائط نقلیه توانستند خدمات شایانی ارائه دهند.
با اعلام آتش بش به رژیم از طرف شورای موقت ا نقلا ب سنندج ونه پذیرفتن آن از طرف رژیم .وتداوم جنگ تحمیلی در شهربود.که مردم پادگان ژاندرمری را به محا صره در آ وردند و انبارهای تسلیحا تی را مصادره وسربازان اسیر را به شوراهای محلات منتقل وروانه شهرهایشان می نمودند. ورژیم را وادار بقبول آتش بس نمودند.
درتاریخ 1-1-58 بنا به درخواست شورای موقت انقلاب سنندج از رادیو سنندج واعلام آتش بس ومذاکراتی با هیئت نمایندگی رژیم .طالقانی وفروهرها شورای شهر سنندج به رژیم تحمیل گردید.اما مردم سنندج درمورد شرکت مفتی زاده در اتتخا بات شهر اعتراض نمودند که باید محاکمه وطرد گردد. که متا سفانه به این خواست توجه نشد. که در امر انتخابات عملا این جریان مرتجع با مظفر پر توما نماینده تحمیلی رژیم با تقلب وکار شکنی در امر انتخابات و حمله نظامی به حوضه های رای گیری و ضرب و شتم مردم پرداختند .و چند نفر ازافراد مفتی زاده وکلاس قران که از طرف مردم منفور هم بودند با رای اضافی وتقلب در شمار آرا به شورا شهر تحمیل نمودند.ویکی از دلیل های پیش نرفتن برنامه شورای سنندج که تلاش در اولویت دادن شهر در حاکمیت مستقیم مردم در امورات امنیتی.وسیاسی.واقتصادی وفرهنگی که برنامه کاندیداهابودواکثریت رای شهر را جلب نمودند.کار شکنی عوامل ارتجاعی مفتی زاده واستانداری وسپاه و ارتش بودند که مجددا زمینه های حمله 28 مرداد 58وفرمان ننگین خمینی وحمایت هم پاله کیها یشان مثل بنی صدر.مجاهدین.نهضت آزادی.جبهه ملی وحزب توده وبعدا اکثریت و...را فراهم کردندکه اینها بی شرمانه مردم کردستان وسازمانهای مردمی را جنگ افروز قلمداد کردند که این گستاخی ها در اذهان تاریخ فراموش نمی شودو بی جواب نمانده و نمی ماند.
با ا ین فضا نمایندگان رادیکال و مترقی شورای سنند ج منتخب واقعی مردم قهرمان سنندج با این اسامی معرفی شدند. که این اسامی را فقط بیاد دارم .
١.یوسف اردلان2.ملا محمود آهنگر3.فریده قریشی4.جبار آریا نژاد5.جلیل معین افشار6.محمد مائ7.باقر نبوی8.خلیل حواری نسب 9 .خلیل یوسف زمانی10 .عبداله بابان١١ .مهدی فاطمی١2عماد سید زاهدی ١٣.عباس کریمی١٤احمد خلیقی 5 1.ارسلان پور قباد. 16ابراهیم شاه غیبی و...
حمله مجدد 28مرداد 58 رژیم به کر د ستان.
با سپری شدن نوروز خونین در58 وتحمیل شورای شهر سنندج به رژیم اسلامی. سنندج مرکزثقل تحولات در کردستان گردید .که زمینه آزادی فعا لیت سازمانها وجمعیت ها وتشکلهاوشورای شهرها بطورعلنی متاثراز سنندج گسترش یافت .بطوریکه در مقابل سنگ آندازیهای رژیم در مقابل این پیشرویها که غیر قابل تحمل بودو توسط عمال مزدور در منطقه همانند مفتی زاده ها و شیوخ وقدیم فئودالهای منطقه وارتش وسپاه وحتی قیاده موقت را سازمان دادند و در حمله به جمعیتها وشوراها واتحادیه ها وایجاد فضای نا امن وضرب وشتم مردم ودزدیهای شبانه وحتی به گردنه گیری هم متوسل شدند.که در مقابل این جنبش با حفظ هوشیاری وتجارب کافی از ماهیت جنایتکارانه دو رژیم پهلوی واسلامی یکایک این دسیسه ها با حفظ دستاوردهای بدست آمده را مقابله وپاسخ میدادند.واین عرصه از رادیکالیسم الخصوص در جنوب کردستان چشم گیرتر بود .زیر پوشش بودن شهرهای شورائی .ومصادره هزاران هکتار زمین توسط اتحادیه دهقانان و مسلح شدن مردم کردستان وحرکت اعتراضی کوچ اجباری مریوان وحضور چشمگیروبی سابقه زنان و...صدها موارد از دستاوردهای این جنبش که تنها این مختصر جوابگو نیست وکتابها ومقالات متعددی را می طلبد.که بالابودن ظرفیت وپتا نسیل قوی مطالبات از پائین این جنبش و نقش جریانات رادیکال وچپ پیوندی اجتماعی یافته.همانندکومه له که از رشد ونفوذ اجتماعی قطب چپ مطالبات جامعه کردستان برخوردار گردید.
و درمجموع فضای دوگانه موجود در کردستان وترس رژیم از گسترش مبارزات مردم کردستان که ازحما یتهای مترقیخواها نه جریانات مترقی ایرانی در نوروز خونین سنندج در ارسال کمک های انسانی وامداد وتدارکا تی نمودند.بنا بر این رژیم اسلامی نه تنها اززیروعده وعید های تو خالی شانه خالی کرد و حتی مذاکرات وهیئت نمایندگی های مردم کرد را نپذیرفت مجددأ سازوکار حمله 28 مرداد 58 رابه کردستان با فرمان خمینی و بنی صدر راصادر کردند.
با گسترش یورش مغول وار به شهر پاوه و کامیاران و سپس سنندج وایجاد فضای ارعاب ووحشت وبگیرو ببندها واعدامهای وسیع در کردستان. نتوانست اراده مقاومت مردم را در هم بشکنند . ورژیم در محا صره و باطلاقی از اعتراضات وسیع شهرهای کردستان وفعالیت سیاسی ونظامی سازمانها مواجه گردید.ونیروهای نظامی رژیم در داخل شهر ومناطق در مقابل تعرضات خیابانی وحملات مسلحانه مردم وسازمانهای سیاسی تاب وتحمل نیاورده. وکمتراز چند ماه در پائیز 58 رژیم شکست مفتضحا نه را نوش جان نمود ومناطق اشغال گرایانه وشهرها ی کردستان پیروز مندانه یکی پس ازدیگری توسط سازمانهای سیاسی ونظامی هم گام با مردم مجددا باز تسخیر و آزاد گردیدند.
اعلام موجودیت هیئت موسس شوراهای محلات وفراخوان تشکیل مجدد شواراهای محلات سنندج.
- نقش فعالین شوراها در پروسه پیوند و همکاری دیرینه ای که در زمان شاه بعنوان مبارزین محلات به چهره های شناخته شده وقابل اعتماد و محبوب مردمی در محلات خود مبدل شده بودند .ودر هر شرایط دوشا دوش مردم محلات خود که در زمان حکومت پهلوی روزانه به اعتراض وتظاهرات می پرداختند . وشبانه در منازل واجتماعات محلات کارآگاه گرانه میکردند. ودر غم وشادی همدیگر خودرا شریک میدانستند .وشبانه در مقابل بگیروببند پلیس وساواک ودزدیهای شبانه با چوب وچماق وکوکتل ملوتف به نگهبانی وحراست از محلات وشهر میپرداختند.ومطالبات مردم محلات خود را برای تامین نفت سوخت روزانه به شرکت نفت تحمیل نموده بودند. وکنترل شعبه های نفت محلات را بد ست گر فتن واین نیاز مردم شهر وروستاها را حل نمودند.ودرنوروزخونین مسلحانه شهر را بدست گرفتند. وکمک های امدادی وتداراکاتی را سازمان دادند ودر انتخابات شورای سنندج پیگرترین مدافعین انتخابات شدند.
- ومبلغین لایقترین کاندیداها شدند.ودر مقابل عوامل مزدور مفتی زاده در انتخا بات که میخواستند اخلال کنندمسلح ایستادند.ودرمقابل حمله 28 مراداد به شهر سنندج این فعالین در دل مردم شهر حفاظت گردیدند. و در کوتاه مدت با هما هنگی در سایر محلات به سازماندهی اعتراضات وسیع شهری پرداختند وبه جبهه سازمانهای نظامی کمکهای انسانی ومالی وتسلیحاتی رساندند.هدف از این یاداوری جایگاه مختصرفعالین جنبش شوارئی در رابطه با چگونگی زمینه های فراخوان هئیت موسس شورای محلات است که نکته اساسی رادیکال شوراها ی محلات سنندج را توضیح میدهد.مد نظر میباشد.با توجه به این یادآوری از پروسه فعالیت فعالین جنبشهای شورای ومردمی درسنندج وتجارب ارزنده آن در پائیز سال 58 در آبانماه بمحض باز پس گیری مجدد شهرهای کردستان وعقب نشینی رژیم اسلامی زمینه دوباره سازمان دهی شوراهای محلات درمیان فعالین ومجامع عمومی مطرح شد.
واین در شرایطی بود که هیجکدام از جریانات والخصوص جریانات رادیکال وجپ هم مثل کومه له که از پایگاه اجتماعی خاصی بر خوردار بود وسرسخترین وپیگیرترین مدافع منافع کارگران وزحمتکشان بودند اما فاقد جشم اندازو برنامه خاص برای دورنمای پیروزی در کردستان بوده واز آن رنج میبرد با توجه به این کمبود فعالین محلات و تجارب ارزنده گذشته ونا کامیهای شورای سنندج در نوروز خونین وبی برنامه گی سازمانهای سیاسی از طرفی ومحاصره اقتصاد ی شدید تر کردستان از طرف رژیم که حاکم بود.وگرانی وایجاد فضای چندگانه و ضرورت تداوم مطالبات مردم وآمادگی مقابله با رژیم برخلاف نوروز خونین وشورای سنندج که عواملین رژیم ومفتی زاده درشهر حضورعلنی نداشتند.باید کار شورا ها وانتظارات مردم را در دخالت مستقیم تر در سرنوشتشان را باید جدی ترگرفت در غیر اینصورت سردر گمی ومایوسی را موجب میشود .وامکانا اختلافات احزاب سیاسی درآینده مردم را در عرصه حضور ونقش شان منزوی نماید وموجب بهره برداری رژ یم گردد. امابا حضور فعال مردم درصحنه ونقش جنبش ها ومطالبات از پائین جامعه موجب میشود .که احزاب سیاسی ومتعهد مدافع خواست مردم تقویت وسایر جریانات خلاف منافع مردم افشا گردندونتوانند خلاف مصا لح مردم یکه تازی کنند .چون مردم در گذشته ونوروز خونین شاهد ناپی گیری جریانات الخصوص حزب دمکرات کردستان وتوهم به رژیم اسلامی بودند.
با این جشم انداز ومباحثات در مجامع عموی محلات واولین فراخوان به فعالین منتخب محلات در محله آقازمان انجام گرفت.و در این نشست مرکزیتی دمکراتیک از میان فعالین محلات سنندج رابنام هئیت موسس شورای محلات را تصویب نمودند.و تقسیم کار لازم واهداف ووظایف شوراها وجایگاه احزاب سیاسی وارگانهای دولتی و ایجاد مراکز شورای وکمیته ها نیز به تصویب وثبت گردید.
با انتشار اعلام موجودیت هیئت موئسس شوراهای محلات سنندج وفراخوان سازماندهی شوراهای محلات واعلام محل دفتر وتلفن در خیابان فردوسی سنندج تمامی مجامع عمومی محلات وکلیه سازمانهای سیاسی همانند.کومه له ورزمندگان وپیکارووحدت کمونیستی.سازمان جریکهای فدائ وسندیکاها وشورای بازاریان وکارمندان وکانون معلمان وزنان ودانش اموزان و.کارگران شهرداری استقبال و پشتیبانی وقول همکاری دادند.بجز حزب دمکرات نه تنها استقبال نکرد بلکه موانع تراشی هم کردند.که در بخش ارزیابی به این موارد می پردازیم .
با توجه به ضرورت ایجاد وسازما ن یابی مجدد شوراهای محلات وتدارک وفراخوان آن واستقبال شهر با نظارت مستقیم هیئت موسس وناظرینی ازسازمانها و نهادهای مردمی شهر. انتخابات آزاد وکاملا دمکراتیک با شرکت وسیع مردم محلات واجد شرایط سنی از ١٨ ببالا از طریق مجامع عمومی محل زیست توسط زنان ومردان وجوانان محلات انجام گرفت. و در یکماه60تا 65شورا در محلات شهر اعلام موجودیت وشروع به فعا لیت نمودند. وبا این تصمیم بزودی با اجرای اولویت ها وبرنامهای هماهنگ فضای شهر با دخالت مستقیم مردم از پائین جامعه شهر. تمامی امورات امنیتی ومعیشتی وسیاسی به کنترل شوراها درآمد.وخلعید از ارگانهای سرکوبگر وارگانهای د ولتی گردید وتمامی شوراها هماهنگ با ایجاد کمیته های نظامی وعمرانی وتدارکات وامداد وآموزش. شهررا زیر پوشش دخا لت گرانه خود قرار دادند. ودر 6 ماه فعالیت شوراها وهماهنگ با هیئت موسس شوراهای محلات و سازمانهای سیاسی وکنترل بر سازما نهای دولتی در سنندج شوراها توانستند بعنوان سیاست گذار و مجری تصمیمات مجامع عموی اقدامات وفعالیت های کم نظیری را بشرح زیرابلاغ و اجرا وعملی نمودند.
درزمینه امورات امنیتی .
- ایجاد کمیته نظامی شورای محلات که بعداز مدتی توسط کومه له تقویت و به بنکه هاوستادنظامی شهرسنندج نام گذاری شد.
-کیشک ونگهبانی شابه روزی محلات وکنترل ورودی وخروجی شهر درارتباط وهماهنگ با سازمانهای سیاسی ونظامی مردمی در شهر.
-سنگر بندی وایجاد باریکاد ها وکانا ل بندی در محلات وشهر وکنترل ورودی وخروجیهای شهر برای موارد اضظراری با توجه به تجارب نورز خونین که این آما ده گی درگذشته کمتر پیش بینی شده بود.
-آموزشهای لازم نظامی به افراد واجد صلاحیت در محلات شهر.
-ممنوعیت ورود ارتش وسپاه ونیروهای شهربانی وژاندرمری بداخل شهر ودخالت نکردن درامورات امنیتی شهر.
-بازداشت متخلفین ایجاد نا امنی در شهر با تصمیم شوراهاو ستاد نظامی شهر.
-سازمانهای سیاسی ونظامی وکارکنان مردمی دوائر دولتی در شهر تصمیمات لازم را در ارتباط با شوراها وهیئت موسس راحمایت وهمکاری هماهنگ نمودند.
درزمینه امورات معیشتی وتدارکاتی ونیازمند یهای روزانه.
-ملزم نمودن اداره بازرگانی و شرکت نفت وشهرداری واستانداری واداره غله وقند وشکر برای تامین نیازمندیهای مردم شهر وحومه با نظارت وکنترل مستقیم نمایندگان شوراها وهماهنگی هیئت موسس .که با همکاری این نهاد هااین نیازمندیها عملی واجرا شد.برای نمونه اداره بازرگانی خوارو بار مورد نیاز محلات را در اختیار شوراهای محلات برای توزیع قرار میداد .وعادلانه توزیع میگردید.
-کنترل برقییمت ها و مبارزه با احتکار در هماهنگی با شورای بازاریان وجلوگیری از خروج مواد گوشتی ولبنیات ومواد روزانه که توسط دلالان ومحتکرین که صادر و وارد میشد که دراین مورد چندین انبار احتکاری حبوبات و سیگار کشف و به قیمت نازل در اختیارمردم قرار گرفت.
-مصادره انبارهای دولتی وتوزیع آن در محلات شهر وتامین نیازمندیهای سازمانهای سیاسی ومردمی شهر.
-مصادره وسائط نقلیه دولتی و تا مین نیازمند یهای شوراها .واکیپهای امدادی وکمیته ها ی نظامی.
-مصادره خواروبار جند ستون نظامی که در روستای باوه ریز خلع سلاح شده بودوتوزیع آن توسط شورا و بنکه ها .
-ایجاد کار یابی مو قت برای کارگران بیکاراز طریق فروش موادظبط شده و احتکاری مثل سیگار.
-مصادره وتوزیع زمینهای اوقاف دولتی در میان مردم بی مسکن در محلات حاشیه نشین شهر توسط شوراهای محلات وهما هنگی وهمکاری کارکنان اداره شهر سازی.
-کمک های تدارکاتی و مالی اهدائ وجمع آور شده در محلات سنندج وارسال برای مردم جنگ زده کامیاران وروستاهای ویران شده قارنا وقلاتان توسط هیئت موسس شوراهای محلات درمیان این آواره گا ن توزیع و پیام همبستگی شوراهای محلات سنندج در اجتماع آ نها در اشنویه اعلام گردید.
-اسکان دادن آواراگان جنگی کامیاران در آماکن دولتی و شوراهای محلات.
-ایجاد وباز سازی شرکت تعاونی کارگران شهرداری در خیابان سیروس وآزاد کردن خرید برای عموم مردم شهر.
-تامین نیازمندیهای داروی وپزشکی بیمارستانها و اکیپ های امدادی محلات با همکاری کمسیون پزشکی سنندج واداره بهداشت .وآموزش مردم شهر.
-تلاش برای ترک اعتیاد واسکان معتادین شهر در محلات وبنکه ها با نظارت کمسیون پزشکی.
درزمینه های سیاسی.
-ایجاد فضای سیاسی و آزادی فعالیت شوراها وآزادای احزاب و سندیکاها ونهادهای مردمی وفعا لیت سیاسی وآزادی مطبوعات.
-برقراری امنییت در شهرتوسط مردم شهر.وهمکاری و هماهنگی سازمانهای مردمی.
-دخالت مستقیم مردم در امورات روزانه و مسا ئل سیاسی واجتماعی شهر وگسترش آن درسایر شهرهاوروستاهای کردستانوجلب حمایت گسترده.
-شرکت فعال و بسیج شورای محلات در تحصن ٤ ٢ روزه اعتراضی شهر در استانداری سنندج و درخواست خروج فوری سپاه وارتش مستقر در باشگاه افسران شهر و مشرف برشهر که ایجاد ناامنی وتیراندازی بمردم شهر را موجب شده بودند.
-نقش فعال و همه جانبه شوراها درخلع سلاح ستونهای دولتی در روستای باوه رز و حماسه قهرمانانه دفاع ٢٤ روزه بهار سال 59 در مقابل حمله رژیم از نظر بسیج سیاسی و نظامی وکمکهای پشت جبهه ای وتدارکاتی در همکاری با سازمانهای سیاسی در شهرکه بدونه همکاری شوراها و بنکه ها امکان مقاومت ٤ ٢ ساعت هم نبود.که مردم شهر سنندج برای حفظ دستاورادهای موجودبخصوص زنان قهرمان حتی از جانهای خود وعزیزانشان دریغ نکردند که این نیاز مند صدها رمان میباشد که متاسفانه تاکنون یک رمان نیز نگارش نشده تا چه رسد به نوشتن وانتقال این تجارب ارزنده.
-اسکان دادان وپذیرائ ١١٠٠٠ مهمانان نوروزی در سنندج که از شهرهای ایران به سنندج امده بودند و بر خلاف تبلیغات رژیم به ضد خود رژ یم هم تبدیل شد وشبهای نوروزی آهنگهای همبسگی مردم کردستان و مهمانان آزادیخواه ایران را موجب شد.وتوزیع ٠٠٠ 5 نسخه از فعالیت شوراها.
- پشتیبانی شوراها از خلع سلاح سپاه رزگاری که ازعواملین قدیم ساواکی و فئودالها وشیوخ نقش بندی بوده که توسط کومه له خلع سلاح گردیدند.
-مبارزه با پخش مواد مخدر و گردنه گیری وراهزنی که توسط رژیم گسترش میافت ودستیگری وبازداشت آنها وایجاد دادگاهها ی مردمی در سا لن تختی وخنثی نمودن توطئه های رژیم.
- همبستگی و ارسال کمکهای مالی وتدارکاتی به مردم قتل عام شده روستا های قارنا وقلاتان در شهر اشنویه توسط نمایندگان هیئت موسس و اعلام همبستگی با مردم شهرهای دیواندره وسقز وبوکان ومهاباد واشنویه درمسیر واسقبال مردم از نمایندگان شوراهای سنندج و ایجاد زمینه حول تشکیل شوراهای سرتاسری در کردستادن وگسترش انعکاس این همبستگی شوراهای سنندج در صدر خبر نامه های سازمانهای سیاسی اللخصوص کومه له منعکس گردید.
-ایجاد اکیپ تدارکاتی در گاوشان بین راه کامیاران وسنندج وایجاد امکانات پشت جبهه ای برای نیروهای پارتیزان ودرگیر با نیروهای رژیم که مانع از ییشروی ستونهای نظامی به شهر سنندج بودند.
-ایجاد کتابخانه عمومی در مراکز محلات شهر.
- احداث لوله کشی آب برای محله عباس آباد با همکاری شوراری این محله وکارکنان شهرداری شهر.
-ایجاد کلاسهای شبانه در محلات فقیر نشین شهر با همکاری کانون معلمان وشواری دانش آموزان شهروشورای زنان.
-تامین نیازمندیهای بهداشتی شهر با همکاری کارمندان اداره بهداشت وپزشکی شهر.
-برگذاری سمینارهای نمایندگان شواراهای محلات برای هماهنگی وبرنامه ریزی وارزیابی وموانع های عملی با حضور هیئت موسس شورای محلات درسنندج.
-کمک اهدائ داروئ وپزشکی وهمبستگی مردم سنندج قبل از نورز خونین به مردم ترکمن صحرا توسط اکیپ پزشکی به سرپرستی زنده یاد دکتر لطف اله نژادیان وجمعی از کادرهای کومه له که متاسفانه در یک صانحه سقوط ماشین درنزدیکی بیجار اکثرا جان باختند واین ضایعه بزرگی بخصوص برای مردم سنندج بود. یادشان وادامه راهشان گرامی باد.
ارزیابی از فعالیت شوراها و نقش سازمانهاهای سیاسی.
-با توجه به دستاوردها و اقدامات انجام شده شوراها واراده ونقش مردم وفعالین شورائ در محدوده تجارب خود بخودی در پروسه مبارزات بر علیه دو رژیم دیکتا توری شاه وجمهوری اسلامی را از مقطع سال57 تا بهار 59 و جنگ تحمیلی مجدد رژ یم اسلامی به کردستان وشهر سنندج که به وقوع پیوست.متاسفانه بدلیل عدم چشم انداز وسیع از چگونگی پیروزی ودور نمای این جنبش در کرد ستان که جریانات رادیکال وسیاسی در کردستان هم از آن محروم و رنج میبردند. که جنبش شوراها هم ازاین کمبود بری نبودند.واساسی ترین دلیل عقب نشینی وشکست جنبش کردستان در این مقطع زمانی و متحمل تسلط سرکوب گرایانه وملیتاریزه شدن کردستان توسط رژیم گردید.
اما با این محدوده فعالیت وشر ایط زمانی وتاریخی پیش آمده فرصت مناسبی که داشتیم . ودر صورت نداشتن کمبود فوق واتکا به این پتانسیل قوی جنبشهاو مطالبات جامعه می شد شوراهای سرتاسری در کردستان ویا اتحادیه سرتاسری کارگران ودهقانان وزنان ومعلمان ودانش آموزن وکارمندان را با توجه به آمادگی ذهنی و اجتماعی شدن چپ در کردستان را تقویت نمود. همچنان در سنندج و مریوان وکامیارن و سقز و دیواندره بطور نمایان گر بود. یا دورنمای عملی شوراها بجز اعلام پراکنده وخودجوش انجام گرفت. اما توازان بلفعل خواست ها ومطالبات جامعه نمونتا شوراها فقط در محدوده دفاع از آنها ویا منعکس نمودن فعا لیت اخباری در نشریات سازمانها اخبار ومدافع صرف این شوراها کافی وجوابگو نبا ید دانست.
اما این تاریخجه ونقش شوراها با توجه به رنج بردن از کمبودهای مندرجه توانست بعنوان یکی از فاکتورهای مطالبات رادیکال ودخا لت گرایانه جامعه از پائین وبرای اولین بار در تاریخ مبارزات کردستان ظرفیت تعین سرنوشت خویش را ولو موقت به رژیم تحمیل نماید .وقابلیت اتکا به توانائ خود سازماندهی توده های مردم را ثابت وتجربه نماید که هیچ تحولی بدونه تغیردر مناسبات اقتصادی وسیاسی واجتماعی بدونه سازماندهی از پائین جامعه ونقش پیشروان بدونه پیوند اجتماعی ممکن نیست.
واما اشاراتی به ارزیابی از حزب دمکرات. .مردم کردستان بخصوص سنندج پشتیبانی نکردن حزب دمکرات از مردم درفاجعه نوروز خونین سنندج وفرصت طلبی ها و کارشکنی ها درمذاکرات و در امورات شوراها و همکاری نکردن وخلاف مصالح مردم وپنهانی با رژیم اسلامی مذاکره کردن ویا اسکورت ستونهای نظامی در شهر سنندج راکه دیدند. وحمله نظامی به دفتر سازمان پیکارودفاع از قدیم فئودالها ومرتجعین وشیوخ در منطقه وتحمیل جنگ به کو مه له وبلاخره دادن رای آری به جمهوری اسلامی ودهها موارد دیگرکه مردم کردستان ماهیت حزب دمکرات را مغایر منافع کارگران و زحمتکشان دانسته که خلاف مصالح ومطالبات جامعه کردستان پیش می رفت .مردم با آگاهی وحضور فعال خودتوانستند از این پروسه عبور نمایند ودوست ودشمن خود را در مقابل مطالبات خود محک بزنند. و این دستاوردها در آ ن شرایط وتوازن قوا در تاریخ کردستان را ثبت نمایند.این بود گوشه هائی از این تاریخ وتجارب ارزنده نسلی از انسانها که در دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان ایستادند. واز هیج کوشش وتلاشی حتی جانشان دریغ نورزیده و مایه گذاشتندوراهشان ادامه دارد.
من نیز به نوبت خودزمانی از دوران زندگی خود را در جوار این انسانهای مبارز که تحمل شد ید ترین مصائب ونا ملایمات جامعه را سر بلندانه مبارزه وپشت سر گذاشتند وعزیزترین کسانشان را در این راه ازدست دادن همراه دانسته و درود میفرستم.امیدوارم این نوشته را بعنوان امانتی این جنبش انقلابی با نواقص وکاستیهای آن از من بپذیرند ودست اندرکاران این تاریخ آنرا کامل تر وپر بارتر نمایند ومجازنیستند کسانی بی مسئولیت به تخریب آن بپردازند . ویا بخواهند بمیل خود بگذشته وآینده این نسل ها تف بنمایند.چون حافظه تاریخ هیجگاه فراموش کار نمی ماند.ودرسهای تاریخی این جنبش اثبات نمود. که .بدونه اتکا به مطا لبات بالقوه ونقش اجتماعی توده ها درتغیروتحولات در مناسبات پائین جامعه .هر الترنا یتوتراشی غیرمنافع ستم دیدگان ومتوسل شدن به قدرت ها توهم میباشد که سرانجام منزوی ومنجربه شکست خواهد شد.در نتیجه با علم به اینکه پیروزی دیروزود دارد اما سوخت وساز نمی پذیرد.
زنده باد سوسیالیسم
مورخه ١.5.٨٣
کومه له سوسیا لیستی و رد نمودن ادعاهای تو خالی بنیانگذاران حزب کمونیست ایران ! به ادعای بنیانگذاران حکا درسال 62 وتشکیل حزب کمونیست ایران ، گویا مارکسیسم انقلابی عروج کرد، وکومه له را با نقد پوپولیسم وناسیونا لیسم با چرکنویس تئوری های شکست خورده بلانکیستی و لنینستی و استالینستی وحزب انقلابیون حرفه ای با درکی سطحی ومعلول گرایانه وناتوان از ریشه یا بی ودلائل بحران درجنبشهای کمونیستی وکارگری که در محدوه سازمانهای ایرانی خط 3 و...آن دوران که خودشان معلول بحران اصلی بوده و هستندرا بصرف نقد وموضع از ضد امپریا لیسم بودن شوروی ودر صدر آن صرفآ استالین وحزب توده ایران ، آنهم سطحی نگرانه مد نظر داشتنند .وخود را مارکسیست لننیست میدانستند. درصورتیکه بررسی وبحران رایج جهانی جنبشهای کمونیستی وکارگری را باید از نقد اصولی مارکس به کمون پاریس ونقد بلانکیسم ورد سازمان انقلابیون حرفه ای و حزب وقدرت سیاسی دانست .که مارکس الترناتیو درست را در مقابل انحرافات وشکست کمون پاریس رادر هیجدهم برومرو و ایدئولوژی آلمانی ومانیفست کمونیست واثر ارزنده کاپیتال را ارائه داد. وبدلیل درک نشدن این نقد وارزیابی مارکس از دلائل شکست کمون پاریس که رادیکال ریشه یابی کرده بود. لنین هم انحرافات بلانکیسم در کمون پاریس را تکرار، وسازمان انقلابیون حرفه ای وحزب وقدرت سیاسی بلشوکی را بپش برد. ومنصور حکمت هم با متدولوژی انحرافی لنینی وغیرمارکسیستی به صدور وعروج الگوی بلشویسم لنینیسم شکست خورده بمصاف تشکیل حزب کمونیست ایران بر آمد. وتمامی کاسه وکوزه ها بر سر کومه له انقلابی وسوسیا لستی شکسته شد .واکنون ازادبیات رایج وادعاهای واهی دکانها ی مرحوم حکمت گویا کومه له را منصور حکمت ناجی وارشاد کرده است. البته دراین همراهی رهبری ومرکزیت کومه له نیز بدلیل عدم تسلط ودست کم گرفتن جایگاه سوسیالستی کومه له ، مقهورودنباله روگنده گوئیها ی منصورحکمت شدند و با پشت کردن به تمامی گذشته گنجینه های سوسیالستی کومه له ازآن هزیمت وآنرا حاشیه حکا نمودند. این نگرش در کلیه مثوبات از کنگره موئسس تا انشعابات وتفاوت های ما توسط منصور حکمت تا تمامی آرشیوهای دکانهای کنونی خانواده حکمت اکنون در کلیه سایت های این جریانات که جزء افتخارات سازمانی شان موجود است . وگاهآ در سا ل روز وگرامیداشت حزب کمونیست ایران نیز با افتخار تشکیل حکا را در عروج وتزریق مارکسیسم انقلابی به کومه له هم بعنوان سازمانی جانبی ومحلی برای پیشمرگایتی حکا تبریک وبعنوان دست آورد جشن میگیرند . ومدعیان دروغین وفراموشکارانی چون مهتدی وایلخانی زاده ها ، هم کومه له رااخیرآ کمونیست ندانسته ونمیدانند وبدستور عمو سام ، باید برادری خود را همانند رهبران ناسیونالیستی درضدیت با کمونیستها اثبات کنند، وبه انتظار تکرار سناریوی عراق در ایران درنوبت و لحظه شماری هنوزاستخاره میکنند. ومنتظر ظهور روز موعودند. تا نپرداختن عمیق وهمه جانبه به بحران موجود ودامن گیر کومه له سوسیالستی واعاده حیثیت نکردن واززیر آواردر نیاوردن کومه له، از این تحریفات در ارائه ارزیا بی وتصویری تاریخی وواقعی از چگونگی شکل گیری این جریان، بعنوان گرایشی کمونیستی ومبدل شدن به جریانی رادیکال وسوسیالیستی بر بستر تدوام انقلاب 57تا60 ایران و جنبش انقلابی کردستان بعنوان پیشروترین جریان سوسیالست انقلابی برای اولین بار درتاریخ ایران بمثابه ستاره ای در خشید. واز پروسه مبارزه بدونه توهم به سیستم 2نظام سرمایه داری پهلوی ورژیم اسلامی در بزیرکشیدن ارگانهای سرکوب گر، وعقب نشینی متمادی جمهوری اسلامی درجنبش انقلابی کردستان وحمایت وسازماندهی کارگران وزحمتکشان کردستان ومبارزه مسلحانه توده ای،وروی آوری زنان انقلا بی بمبارزه ومصادره هزاران هکتار زمین، توسط زحمتکشان، وندادن مالیات وسرباز به دولت در 3 سال حضور وفعالیت علنی وبینابینی درحاکمیت شوراهای شهر ومحلات، وآزادی فعالیت احزاب ونهادهای مردمی، و صدها دستاوردهای دیگر را باید زنده ترو به کارنامه واعا ده حیثیت سنتهای کمونیستی از کومه له را یا داوری کرد تا رو سیاهی نصیب ذغال وکاسب کاران سیاسی بماند ،تا جائی به گستاخی نرسند که هر بد وبیراهی را ازمدال های شایسته خو دشان از پوپولیست بودن تا غیر سوسیا لیست بودن واخیرآهم شکستن این تخم لق دردهان مریدان وسمپاتهایشان که روزانه مثل آدامس خروس نشان می جوند ودر تلویزیونها وسایت ها یشان اخیرآ در سالروزهفته وچهله های مرحوم منصور حکمت نثار می کنند که کومه له را منصور حکمت از گمراهی وانحرافات گویا نجات داده است . وآشکارا خودشان با قدرتها زد وبند ومعاشقه سیاسی میکنند، و منتقد ین تشکیلاتی را بایکوت و ترور شخصیتی وبباد کتک و اخیرآ چاقو کشی واسلحه کشی هم سنت شده است. وزیر سایه بان طبقه کارگرو کومه له دکانهایشان را با تلویز یونهای رنگارنگ به رخ مردم میکشند،و عوام فریبی میکنند. درشرایطی کومه له وکمونیستها عزمشان را جزم کردند، که آرمانخواهی ووفاداری به منافع کارگران وزحمتکشان را به هویت خود مبدل نمایند،که جنبشهای کمونیستی وکارگری در ایران ودر سطح جهانی در کانونهای بحرانی در عدم آمادگی ذهنی وتحمیل شکست هائ در گذشته وعدم درک دورنما واستراتژی طبقاتی وتاکتیکی وتحلیلی بسر میبردند،وهنوز درک وآگاهی درپروسه مبارزه طبقاتی به آنچنان شناخت طبقاتی در اتکا به خود رهائ وکسب قدرت طبقاتی توسط خود کارگران نرسیده بودند، وباجود نقدهای همه جانبه مارکس در انقلاب کمو ن پاریس، لنین واستالین نیز با حزب وقدرت سیاسی بلشویکها اشتباه بلانکیستها در کمون پاریس را در روسیه تکرار کردند، وسرمایه داری دولتی وارتجاعی در روسیه وسوسیال دمکراسی در اروپا بجای جامعه سوسیالستی بجهان وطبقه کارگر قالب شد،وچرک نویس این تئوری های شکست خورده را منصور حکمت در دانشگاهای لندن یاد گرفته وصادراتی با تشکیل حکا به رهبری کومه له هم تحمیل کرد. وتاکنون بیش از 30 سال حدودآ از انقلاب ایران میگذرد ،که کارگران وزحمتکشان ومیلیاردها انسان ستمدیده همسو در جهان نیز ازاین بحران الترناتیوی رنج می برند ، و به مشقات بارترین استثمار واز خود بیگا نگی ومحکومیت به اعما ل شاقه رافقط برای بقای زندگی بخور ونمیری تن میدهند،وهروزه وهر ثانیه شاهد مرگ ومیر هزاران انسان بی پناه وقربانیان استسمار سرمایه وتحیمل جنگ وفقروبیکاری وزن ستیزی وآواره گی راکه نصیشان کرده اند میباشیم،تا رفع نشدن ونپرداختن به این بحران وعدم کسب آگاهی ومبارزه طبقاتی وتجارب وارزیابی ازگذشته وحال در پروسه مبارزه طبقاتی وروز مره کارگران انقلابی وکمونیست دراتکا مستقل به خود رهائ طبقاتی هر روزه باید شاهد استسمار ونابودی بیشتر وتعین تکلیف توسط نخبه گان از بالا والترناتیوهای ارتجاعی وقرون وسطائ مثل استالین وهیتلرها وجمهوری اسلامی ها وفاشیستهائ مثل بوش ها وسوسیال دمکراسی بود. بحث کنونی این نوشته بررسی جایگاه وعملکرد وسنتهای سوسیالستی کو مه له بود، بعنوان ارزیابی واقعی وتاریخی که متاسفانه با تشکیل حکا بفراموشی سپرده اند،وبی رحمانه وغیر واقعی کومه له مورد تحقیر وتهمت قرار گرفت وحذف فیزیکی وبه زائیده سازمان جانبی حکا مبدل شد،ومتاسفا نه تاکنون درک واحدی وارزیابی تاریخی ازدلائل بحرانهای موجود وبسر آمده از جایگاه واقعی وپایگاه اجتماعی کومه له متاسفانه در دست نیست،وسنتهای سوسیالیستی کومه له بازیچه دست ومعاملات سیاسی جریانات دروغین و به اصطلاح مدعی طبقه کارگر وکومه له قرار گرفته است،وتلاش در ارائه تصویرهای ناسیونا لیستی وغیر کارگری وسوسیال دمکراسی جایگزین ومیخواهند منتصب کنند، وبخورد جامعه بدهند . برخلاف ادعاهای حککا ها و حکا ومهتدی ها که ثابت شد، نه کارگری نه کمونیستی ونه کومه له سوسیالستی از آب در آمدند،بلکه کومه له واقعی بر بستر فعالیت وحضور در تداوم انقلاب 57 ایران واجتماعی شدن چپ وسوسیالست با رنج بردن از فقدان وبحران الترناتیوی رایج کمونیستها وطبقه کارگر در جهان وانقلاب 57 کومه له با بدوش کشیدن وتحمل این کمبودهای اساسی که معلول آن شرایط واقعی بود ،سربلندانه وبا افتخار مبدل کردن چپ وکمونیسهتا درکردستان را بیک جریان اجتماعی را در مدت 3 سال در مقابل دو سیستم سرمایه داری الخصوص درسالهای 57 تا 60 رابا پیوند طبقاتی با کارگران وزحمتکشان در کردستان انقلابی را عملی واثبات کرد. ودرتاریخ مبارزات طبقاتی ثبت نمود،واثرات وتداوم این راه وسنتهای سوسیالستی جنبشهای کو مه له را اکنون در پیوند جنبش کارگری کردستان انقلابی با سایر بخشهای ایران گسترش و حشا ناپذیرند. واساسی ترین سند برای اثبات وحضور وبی پایه گی جریانات مدعی و وارونگی مواضع وتحلیلهای خصمانه اشان نسبت به پایگاه اجتماعی کو مه له را میرساند.کومه له ثا بت کرد باید برای رفاه وآسایش وامنیت جامعه با اتکاءبمنافع وتوان وتوازن قوای طبقاتی میشودبدونه توهم نیازهای اولیه زیستن ورفاه را به سرمایه داری در خدمت وپروسه اهداف دراز مدت سوسیالیستی در عمل انقلابی با عدم توهم وضدیت با سرمایه داری را با بزیر کشیدن ارگانهای سرکوب گر امکان پذیر کرد، و مطالبات وولو اندک را تحیمل کرد وحدودآ 3 سال آزادی شهرها ومناطق آزاد شده در جنبش انقلابی کردستان کو مه له را بجریا نی جب واجتماعی وسوسیالستی در کوتاه مدت مبدل کرد.وسنتها ی فراموش نشده ای بر جائ گذاشت که اکنون در تداوم سنتهای کومه له دردستور کار فعالین رادیکال الخصوص جنبش کارگری برای ایجاد تشکل مستقل ضد سرمایه داری وبدونه توهم وتلاش در تحمیل مطالبات روزانه شان میجنگند،ودر پروسه شکل گیریند. کومه له در سال 57 در مرزبندی با امپریالیسم بودن شوروی وجریانات ایدئولوژیکی عملآ پا ی بند ماند وهیجگاه دچار شیفته گی شعار بی عمل نشد. وتمامی عملکرد انقلابی وسنتهای سوسیالیستی کو مه له گنجینه واثبات پشتوانه پراتیکی و تئوریکی انقلابی را دربرداشت. که بنظرم بسیار غنی بود تحلیل عدم توهم به دو سیستم سرمایه داری وبزیر کشیدن ارگانهای سرکوب گر واتکا به حاکمیت از پائین جامعه وپیوندطبقاتی با کارگران وزحمتکشان وتحمیل حدودآ 3 سال حاکمیت به رژيم قرون وسطا ئی اسلامی و.....آیا نتیجه پراتیک وتئوری انقلابی نیست ودر پروسه مبارزه طبقاتی نباید به آن پرداخت و باید اول اکادمیستهائ چون منصور حکمت در لندن بیاموزند بعد بخورد دیگران بدهند مگر طبقه کارگر موش آذمایشگاهی هستند. که باید به آنها آگاهی تزریق شود. وکو مه له اصل را در پیوند واقعی با کارگران وزحمتکشان در محیط کار وزیست خود در کردستان گذاشت وبه هیچ چیز جز منافع آنها وقدرت آنها در بدست گرفتن اداره امور خودشان وایجاد آسایش وامنیت بدست توانای خودشان نمی اندیشد. وهیجگاه در حضور علنی خود در جامعه اسیر و آلوده روشنفکر بازان وتئوری بافان تو خالی نشد. ونمونه بارز کنفرانس وحدت ودر خواست از کومه له وشرکت زنده یاد فواد.سلطانی که از طرف ایشان جواب رد گرفتند.وگرنه کو مه له هم انموقع مبتلا به انحراف بی پایه مثل تشکیل حکا می شدند. که بعدآ رفقای رهبری کنونی به این موضع اصولی کاک فواد پایبند نبوده و جدی نگرفتند. وراه گمر اهی را گرفتند وبدام تئورهای شکست خورده حکمت گرفتار شدند وکومه له را به این روز انداختن که برایش اشک تمسا ح بریزند ویا دیگران از گمراهی نجاتش دهند. وما ان زمان در رونق ورشد کو مه له شاهد بن بست سایر چپ های ایران بودیم .که بخشآ به لشکر جبهه ای ضد امپریالیستان خمینی وانفعال و بن بست وگاهآ آش بتال پیوستند. واگر بخواهیم بمواردی از سنتهای سوسیالیستی 30سال پیش کومه له بپردازیم لاجرم بدونه پرداختن به جایگاه اجتماعی وحضور علنی در جنبش انقلابی کردستان وچکونگی تداوم ا نقلاب 57 ایران توسط کومه له بعنوان یکی از سر بلندترین جریان سوسیالستی وچپ در تاریخ وبررسی انقلاب 57 ایران باید نام برد وتاریخ نوشت.که اکنون در تداوم وکومه له بر بستر جنبشهای اجتماعی بر خلاف مدعیان دروغین سازمانهای موجود وتابلوئ در تداوم راه سنتهای سوسیالیستی کومه له جنبشهای کارگری وزنان ودانشجوئ ومعلمان وجوانان را در آستانه پیوند خود در کردستان وایران می بینینم که در قدمهای اولیه اتکا بخود سازماندهی وتلاش برای تقویت وپیوند عملی جنبش مستقل وخود رهائ طبقه کارگر هستنند . کم نیستنند کارگران وروشنفکران کمونیست هوادار وفعالین سمپات و متاثر از جنبش کومه له که نسل به نسل وسینه به سینه سنتهای کومه له از گذشتگان خود از هزاران کارگر مهاجروفصلی کرد. در شهرهای جنوب وتهران وآذربایجان وبندرعباس گرفته را به هم طبقه هایشان متتقل کرده اند.که چگونه کومه له بدونه توهم بارژیم شاهی واسلامی مبارزه کرد .وتوانست با اتکا به کارگران وزحمتکشان بجریانی اجتماعی وسوسیالستی مبدل شود.وجگونه امکان مبارزه مسلحانه توده ای فراهم شد .ودرخلع سلاح وغیاب ارگانهای سرکوب گر ومرتجعان محلی مفتی زاده وصفدری وسپاه رزگاری وفئودالان محلی چگونه شوراهای شهر ومحلات در شهرها وروستاها امورات محلی خود را بدست گرفتن و حماسه ها واسطورهای مقاومت وتعرض در جنگ تحمیلی نوروز خونین وجنگ 24روزه وتحصن استانداری سنندج ومقاومت مردم مبارز کامیاران وتوقف عبور ستون وتانکهای ارتشی به سنندج شدند.وچگونگی راهپیمائی عظیم درحمایت از کوچ اجباری مریوان از شهرهای کردستان به مریوان انجام گرفت. ومصادره هزاران هکتار زمین در دهات واطراف شهرها انجام گردید. وچگونگی روی آوری زنان انقلابی در کردستان وایران بصفوف مبارزه سیاسی ونظامی در صف کومه له وصدها دست آورد دیگر که هنوز در سینه ویادها در تاریخ وزندگی روزانه کارگران وزحمتکشان ثبت گردیده واین آتش زیر خاکستر در هر شرایط ابراز وجود میکند وبه آسانی بفراموشی سپرده نخواهد شد .وخوشترین وآزاد ترین دوران زیستن در شادی وناراحتی در میان جامعه است که هم کومه له وهم فعالان آن در میان جامعه مردم وکارگران وزحمتکشان از محبویت ودوست داشتن خاصی بر خوردار بودند واصلآ دغدغه های کنونی وبعد از جدا شدن وجدا کردنمان از جنبش وجامعه را بجز اندیشیدن به منافع کارگران وزحمتکشان به هیچ چیزی نمی اندیشیدیم .مادران بهترین عزیزاشان را به راه وآرمان کومه له هدیه کردند .واز سفره های خانواد ه هایشان گرفتنند که کومه له را یاری دهند .وپا بپای کومه له درتمامی عرصه ها جنگیدند.وبدونه یاری کارگران وزحمتکشان شرافتمند وعدم حضور کومه له مردم تاب تحمل یک ماه مقاومت را هم نداشته وبه بمثابه نیازورابطه ماهی به آب را آزمودند.همانگونه بالعکس در سایر شهرهای دیگر ایران متاسفانه دیدیم بدون حضور جریانی پیشرو وبدونه توهم مثل کومه له درآغاز انقلاب 57 یک ماه نگذشته بود تمامی دستآوردهای انقلاب سرکوب وباز پس گرفته شد.که اگرسایر جریانات بخصوص چب ایران مثل کومه له عمل میکردند وتوهم نداشتنند ومطالبات کارگران وزحمتکشان وتلاش برای پیوند طبقاتی می نمودند ومنافع سازمانی را کنار میگذاشتند.هرچند بدونه حضور وافق جنبش کارگری آش دهن سوزی نمیشد ند .اما کندن یک مو از خرس هم خود غنیمتی بود. ودر تدوام پروسه مبارزات طبقاتی ضروریست. و الان در فاز دیگری میبودیم.و سنتهای سوسیالستی رادر تمامی عرصه های مبارزاتی در ایران مثل کردستان انقلابی داشتیم .حداقل در حضور فعال چپ ها مثل کردستان وکومه له چند سال حضور آزادی و سرباز ومالیات به دولت نمی دادیم.وصدها دست آورد دیگرومطالباتی ولو کوتاه مدت حتی یک ماه برای آسایش ورفاه مردم که در خدمت اهداف بلند مدت سوسیالیستی میباشد را فراهم میکردند. که در کردستان انقلابی با بالا ترین پتانسیل انقلابی و ظرفیت وقربانی دادن. سربلندانه برای اولین بار ولو بینابینی طعم آزادی وایستادگی واتکا بخود را آزمودند. آیا صادقانه با تشکیل حکا وبعد آن تاکنون از این دست آوردها وسنتهای انقلابی وسوسیالستی کومه له وجنبش انقلابی دور یا نزدیک شدید. بمثابه حتی یک ناظر خارجی وبی طرف برخلاف ادعاهای حکا وسایر دکانهای کنونی مرحوم حکمت و کومه له که هیچ ربطی به این تاریخ ندارید. بنظرم دور شدید.وپشت پا زدید.بامقا یسه ساده.چگونه کومه له در اندک زمانی کوتاه بعد از سال 57 در جنبش انقلابی کردستان بعنوان جریانی جپ واجتماعی را متحول ومبدل می شود .اما شما ها بعد از 20 سال از ادعاهایتان هنوز در جنبشهای ایران وکردستان نه تنها حضور ندارید وصحت آنرا باید در شکست شما وادعاهایتا ن و عدم تو انائ طبقه کارگر وسایر جنبشهای دیگر دید.که متاسفانه هنوز نتوانسته اند ابتدائ ترین خواست شا ن که تشکل است به رژیم تحمیل نمایند.وعکس اینهم صادق است چند میلیون عضو مخفی ونیم علنی حزب بلشویک لنین در داخل روسیه قبل از انقلاب اکتبر فعالیت میکردند ومدت 12 سال حزب بلشویک ها در تبعید بود و لنین رهبری میکرد. وتازه بعد از گرفتن قدرت توسط حزب وقدرت بلشویکها طبقه کارگر را از قدرت گیری طبقاتی وشوراها محروم کردند. ودر ادامه دیکتاتوری حزبی را تا سال 1921 در زمان لنین شروع کرده ودر زمان استالین کاملآ سرکوب را تثبیت نمودند. و3 میلیون مخالف خود را سر به نیست واز بین بردند .هدف از این مقایسه اجازه ندادن به توجیهاتی است. که گویا کومه له در شرایط اعتلائ بوده است یا جریانات شما در تبعید بسر برده چون مرحوم حکمت در زمان حیاتش د ر تبعید تعهد کرده بود در سال آینده با داشتن چند هزار عضو حزبش در میدان شهیاد ایران می توانند مثل چتر بازها قدرت سیاسی را تصرف کند .وحکومت لرزان است در صورتی که بر عکس نه اعتلائ تا کنون شده وروز بروز شدت سرکوبگری این رژیم جنایت کار بیشتر شده وبه عیان می بینیم این تحلیل ها چقدر آبکی وعوام فریبانه بوده بطوری که مصرف سازمانی هم نداشت و 80 % کادرهای رهبری حککا انشعاب واستعفا دادند. گویند خشت اول گر نهد معمار کج تا سریا میرود دیوار کج . ویا ادعا های دارودسته مهتدی وحق وحقوق کردها در کردستان ایران فعلآ پیش کشتان باد. اما در کردستان عراق با تکیه دادن شما به امریکا وسقوط صدام حسین. کردها به هیچ کدام از خواستهایشان نه تنها نرسید ه اند بلکه دچار تسلط دهها قدرت جهانی از صدام بدتر از امریکا وایران واروپا وترکیه وسوریه وبن لادنها وشیعیان و......گرفته واکنون کاملآ در محاصره اند .بر خلاف مقایسه با کومه له در سال 57 و 58 بمحض سقوط شاه وآمدن جمهوری اسلامی با اتکا بقدرت کارگران وزحمتکشان تمامی سرکوب گران ومرتجعین را وادار به عقب نشینی و3سال متمادی مطالبات خود را به رژیم اسلامی تا به دندان مسلح تحمیل نمودندوشما آقایان مدعی فدارالیسم ودمکراسی امریکائ دراولین سازماندهی شوراها در شهر سلیمانیه وقلع وقمع شدن آنها توسط نیروهای جلالی وبارزانی توسط ملا بختیار تبریک گفتید ودر اردوگا ه هایتان سکوت اختیار کردید واقعآ روزهای باشکوه سال 58 تشکیل شوراها واتحادیه ها وآزادیهای سیاسی ونقش انقلابی کومه له را از یاد بردید. وتا این اندازه افت وعقب نشینی کردید که به دست بوس مام جلال ها وقیاده ئیها زانو بزنید.این بود سنت های کمونیستی کومه له که باید بعذاب وجدان آن همیشه بسوزید.ودیگر نام کومه له را بر زبان نیاورید. چون در سنتهای سوسیالیستی کومه له در جامعه هیچگاه خود وسازمانش را قیم وناجی مردم نمی دانست بلکه حامی ومدافع منافع کارگران وزحمتکشان بود برای رفع ستم های طبقاتی وملی وجنسی نمونه بود. تقویت وحمایت برای ایجاد اتحادیه های دهقانی در مناطق کردستان وتقویت وحمایت شوراهای شهر ومحلات وشوراهای زنان ودانش آموزان وکانونهای معلمان وکارمندان ومحافل وتشکل های کارگری در شهرها وروستاها وکارگران مهاجروفصلی وکوره پزخانه ها.وتلاش برای پیوند وهمبستگی با کارگران وزحمتکشان وکمونیستهای ایران که درتشکیلاتهای تهران وتبریز بهترین کادرهایش قربانی واعدام شدندویا در همبستگی با خلق ترکمن محبوب ترین کادرهایش رااز دست داد ویا ده ها.کادر کمونیست مثل فواد عربها ودکتر بهمن را جذ ب وهمدوش سازماندهی مقاوت جنبش انقلابی کردستان از دست داد و صدها نمونه ارزنده دیگر که نیازمند صدها تاریخ نویسی ورمان نویسی است که از عهده و توان وحافظه من نوعی تنها خارج است امیداست عاشقان این مسیر وتداوم آن بیشتر به آن بپر دازند واین امانتی را درست وواقعی به آیندگان منتقل نمایند که راه جان باختگان وشیفته گان پر افتخار کمونیستی کومه له و این مسیر گم نشود ومحکم تر گردد. امابا تشکیل حکا ونها یتا حزب وقدرت سیاسی حککا واخیرآ کومه له های جعلی در مدت 1ین 20 سال تقریبی از حضور این جریانا ت نه تنها در جامعه خبری نیست .بلکه شاهد خراب کاری ها ودردسر آفرینی برای جنبش انقلابی کردستان وجنبش های کارگری ودانشجوئ را شاهد هستیم. نمونتآ در اعتصاب عمومی با شکوه وتاریخی شهرهای کردستان در 16 مرداد اعتراض به شکنجه واعدام شوانه قادری چه خرابکاریها ئ که نکردند وآنرا سازمان زحمتکشان هم تحریم ومحکوم کردند . و یا اخیرآ در جنبش دانشجوئ حککا ها همه جا بساط دکا نهای شعاریشان را بپا میکنند و هزینه اش را باید فعالین درزندانها بپردازند. وتاکنون شاهد 10 انشعاب رسمی سازمانی وحزبی بوده ایم که معرف حضور ذهن همه هست ونیازی به نام بردن نیست واز نظر من همه بنیانگذاران اولیه حکا مد نظرند وهمگی از یک قماش هسید. هر کدام میتوانند سهم خودرا از این نقد ها برداشت کنید انتخاب با شما است وهمگی با هم از کومه له کمونیستی هزیمت نمودید. ودر تشکیل حکا بهمدیگرلبیک و عروج استالنیسم را بسر کومه له کوبیدید.وباید مسئولیت تمامی دهن کجی هایتان را بعهده بگیرید. وآنطور که پیش میرود در آینده شاهد ریزش و انشعابات دیگری هم متاسفانه باید بود چون مد روز شده هر چند نفری هم می توانند دکان سیاسی باز کنند وتازگی ایرج فرزاد ومامو غفاروعبه دلیر هم در نوبت ودرآستانه 7 ماهگی دوران نقاهت تولد حزب دیگری از خانواده مرحوم حکمت ومهتدی هستند.واینهم نتیجه احزاب ایدئو لوژیکی بدونه پایه اجتماعی وتحفه های ازسازمان انقلابیون حرفه ای صادراتی مرحوم حکمت و نمونه عبداله مهتدی به تبعیت از احزاب آمریکائ مام جلال و مسعود بارزانی قیاده موقت شناخته شده. درتاریخ سنت های سوسیالستی کومه له کادرها ومردم جایگاه وقابلیت اتکا خاصی داشتند.نمونتآ در هیئت نمایندگی خلق کرد وکوچ اجباری مریوان و شورای موقت انقلاب در سنندج وشوراهای شهر ومحلات وتحصن 24 روزه استانداری سنندج. تمامی گزارشات روزانه ومذاکرات به مردم منتقل وخواست ومطالبات درست مردم مطرح ومنتقل میشد خلاف آن بی اصولی وبی پرنسیپی قلمداد می شد .وتمامی جریانات موجود در کردستان الخصوص حزب دمکرات بخاطر این بی پرنسیپی در رای دادن به جمهوری اسلامی وپنهانی مذاکرات وتوطئه گری با رژیم اسلا می واسکورت ستونهای ارتشی در جنگ 24 روزه سنندج از طرف مردم کردستان منزوی ورسوا شدند ودر سنندج از طرف شوراهای محلات درآقا زمان محاکمه شدند. حزب دمکرات در تاریخ 21 روزه مقاومت شهر سنندج در سال 58 سنگرها را تخلیه وفرار را برقرار ترجیح دادند .وزمینه های ورد ارتش وسپاه وجاشها را در تسخیر دوباره سنندج بدست رژیم را فراهم کردند. ورسوائ خود را دوچندان بمردم انقلا بی سنندج ثابت کردند. اما با تشکیل حکا وبعد آن واجرای سانترالیسم بوروکراتیسم تشکیلاتی استالنیستی جمعی از نخبگان تا کنون نیز حق وتو دارند. وبدونه شرکت در هیچ حوضه حزبی لیدرودفتر سیاسی ومادام العمرو رهبر وسیاست گذارند.وبمیل خودشان حق عزل ونصب واختیار برگذاری گنگره وکنفرانس وسمینار را دارند بر خلاف احزاب بورژوازی که فقط 4 سال در قدرتند. وتوده تشکیلاتی هم باید مجریان سیاستهای رهبران و همیشه آماده خدمت باشند. نمونتآ منصور حکمت تا قبل از فوتش واکنون هم افتخاری در غیابش هم هنوز ودر صحنه با عکس وتمثالهایش حضور دارد. یعنی مرده پرستی وعوام فریبی . .ویا بمیل خود از حمله امریکا به افغانستان ویا به عراق دفاع وجدیدآ در انتظار حمله به ایران بسر میبرند ویا دفاع از سکولار بودن دولت اسرائیل ودفاع از شیخ حسن نصراله مرتجع لبنانی ونیم پهلوی ها واکثریتی ها وحزب دمکرات و......دهها موارد دیگر را برای توجیه تغیر ریل هایشان وگرفتن امکانات مالی وتلویزیون وماهواره ورقابتهای سا زمانی بخشی از بازار گرمی سازمانی وانشعابات وبزن وبکوبهای این جریانات شکست خورده است. که بهیچ کسی هم حساب وکتابی پس نمی دهند. ما از این بی پرنسیپی ها را درگذشته جنبش انقلابی کردستان وفعالیت سوسیا لیستی کومه له شاهد نه بوده ایم . درجامعه در57 تا 60 که مد نظر این نوشته است که قبل از تشکیل حکا درسرتیطر این نوشته هست را منظور دارم.ولطفآ خرابکاریها وناتوانیهای بعد تشکیل حکا را به این نوشته نصبت ندهید واز خودتان حساب وکتاب طلب کنید من مسئولیت صرفآ جایگاه کومه له سوسیالستی تا 60 را عهدار شده ام ورد کردن ادعا های توخالی تا ن . درنتیجه جایگاه عملکرد سوسیالستی کومه له نه تنها از اعتبار ساقط نشده کماکان با بررسی وارزیابی واعاده حیثیت واقع بینانه وعلمی را می طلبد که بدونه پرداختن به رادیکالیسم جنبش انقلابی کردستان و جایگاه کومه له در انقلاب ایران ودستاوردهای سوسیالیستی آن بخصوص در انتقال تجارب برای جنبش های کارگری وجنبشهای زنان وجنبشهای توده ای که درتلاش وکانونهای مبارزاتی قرار دارند رجوع به درسها وتجارب سنتهای سوسیالستی کومه له آموزنده وکماکان معتبر میباشد.وهرگونه ارزیا بی از انقلاب 57 ایران بدونه نقش و پتانسیل قوی جنبش انقلابی کردستان و جایگاه سوسیالیستی کومه له بعنوان تداوم وسنگر انقلاب ایران. فاقد اعتبار ومغرضانه وغیر واقعی است. چون کو مه له در فعالیت انقلابی خود اصول وسنتهائ را بجای گذاشت که باید یادآوری شود که متا سفانه بدلیل تنگ نظری ودرک نکردن جایگاه اجتماعی کومه له وعدم توانائ انتقال این سنتها ازجنس کسانی را میطلبد که باپوست واستخوان درگیر وسازماندهندگان آن بوده اند.وکم نیستند کسانی که با هم در گذشته همرزم بوده اند و خوشبختانه در درون جنبش ها ی کنونی هم کم نیستنند کسانی بخصوص درجنبش کارگری که با بلند کردن مبارزه بدونه توهم برعلیه سرمایه داری وتلاش بر تشکل مستقل کارگری وتلاش برای پیوند با این جنبش را در صدر مبارزه قرار داده اند. وجوابی است به یکی از سنتهای ارزنده سوسیالیستی کومه له و حضور علنی وانقلابی درپیوند با کارگران وزحمتکشان کردستان .چون کردستا ن جدا از منافع کارگران ایران و جهان نیست واین خصلت نمای کمو نیست هاو نام کو مه له کمونیست زبان زد خاص وعام در جامعه بوده و هست . نیازی نیست مهتدی ها و خانواده های حکمت ها بر آن مهر باطل بزنند . ثابت شد که تاریخ مصرف خودشان تمام شده ودست وپا زدنهای آخر را میزنند.وبهتر است شکست هایتان را توضیح بدهید.ویک عذر خواهی برای دهن کجی به کومه له و کارگران وزحمتکشان بدهکار هستید. اولین سنت کارگری وکمونیستی کو مه له در ضدیت وعدم توهم بدو رژیم دیکتاتوری سرمایه داری پهلوی وجمهوری اسلامی رانه صرفآ ضد رژیمی بودن بلکه ضدیت با سرمایداری بجریانی اجتماعی وسوسیالیستی با اعتقاد به منافع واتکا به کارگران وزحمتکشان را اثبات ویکی از سنتهائ درست از کمون پاریس وانقلابا ت شکوهمند اکتبروتدوام انقلاب 57 را سر بلند انه به پیش برد .و باتاکید به صحت داشتن وحقانیت انقلابات کمون پاریس واکتبر وانقلاب ایران ودرسهای آن را نباید با انحرافات وبحرانهای آنها مخدوش ونادیده گرفته شود.وباید گفت زنده با د این انقلا با ت که در پروسه مبارزات وحاصل مبارزه طبقاتی برای رسیدن به جامعه سوسیالسی هر چند در این مراحل شکست خوردند با ادامه مبارزه طبقاتی ودرس گیری از گذشته و بچراغ راه آینده مبدل شدن. پس زنده باد انقلاب برهبری طبقه کارگر. ولو اینکه در هیچکدام از این انقلابات جامعه وساختمان سوسیالستی مستقرنشدند. که بگفته مانیفست مارکس استقرار جامعه سوسیالیستی امری جهانی است واراده گرایانه نیست وعلمی است. وکارگران جهان متحد شوید. را می طلبد. وبه دلائل یاد شده در این نوشته ونقدهای مارکس که سوسیا لیستهای ارتجاعی وسرمایه داری دولتی وسوسیال دمکراسی قالب شدند .ونقدهای پایه ای مارکس در ایدولوژی آلمانی وکاپیتال ومانیفست کمونیست وهیجدهم برومر بر بستر تجارب وپروسه ارزنده مبارزه طبقاتی و ارائه الترناتیو چگونگی وضرورت امکان پذیری سوسیالسیم وجامعه کمونیستی بر متدولوژی علمی استوار است که اصل را بر تغیر جهان مد نظر دارد نه تفسیرآن .ومبارزه طبقاتی قبل از مارکس هم درجریان بوده.وتمامی دستا وردهای تاکنونی حاصل وتلاش انسانها ومبارزه طبقاتی بوده وبا تمامی افت وخیزها وناکامیها که هنوز ادامه دارد.باید مبارزه بدونه توهم را به پیش برد. واصل بر اندیشه ها ی علمی وانقلابی مارکس وانسانها وتلاش برای رهائ است. که هنوز پا بر جا وبا دوام میماند.نه تقدیس وپرستش شحصیت کسی که هرگز پایه دار نمی ماند. زنده باد سوسیالیسم. فه تی/کلاه قوچی بهار 1387 تحریف جایگاه کومه له دراطلاعیه 80 نفری جمعی از کادرهای سابق کومه له چندی پیش اطلاعیه ای توسط این رفقا بامحتوای برسمیت شناختن کومه له بمثا به پیشگام جنبش رفع ستم ملی وامیدواری وبشارت دادن به کومه له برای به پیروزی رساندن جنبش ملی مصادف با سا ل روز کومهله را دیدم در طول 27سال فعالیت علنی کومه له که ازنزدیک با این جریان واهداف وآرمان آن بعنوان جریانی سوسیا لیستی در جنبش انقلابی کردستان درخشیده. و کارنامه درخشان خودرا درمیان درپروسه عبورازسرمایه داری 2رژیم شاهی واسلامی درتداوم وبستر مبارزه برای رفع ستمهای طبقاتی وجنسی وملی را بدونه توهم وسرسختانه وسربلندانه بر بستر جنبشهای اجتماعی والخصوص درسال 57 تا 60 در حضور فعا لیت علنی در جنبش کردستان را اثبات کرده. واگرکومه له با هویتی غیر کمونیستی وچپ وخلاف تصور این دوستان کومه له رهبری جنبش ملی ظاهر میشد میباست با تصویری از حزب دمکرات یا خه بات مواجه میبودیم. که مجا ز نیستند کسانی به اشتهای خود جایگاه تحریف شده ای ارئه بدهند وبمیل خود ارزوها ی خودشان را بر خلاف واقعیتی که کومه له بامززبندی با ناسیونالیسم ایجاد شده. وکسانی در جمع شما وامضا ء کننده این اطلاعیه بنام محمد فاروقی با گستاخی اخیرآوجندین بار کمونیستها وکومه له با اهداف سوسیالستی را همردیف با حزب الله هی ها بداند ویا ر.هاشم رضا ئی ویحیی دوانداری در ادامه اطلاعیه مذکور راه حل ملی را برای کومه له آروز کنند این ارزوی شما اگر در دکانهای مهتدی وعلیزاده وایلخانی ومرحوم حکمت برآورده نشده چرا یقه تاریخ درخشان کومه له را گرفته ای وشناسنامه جعلی بنامپیشگام جنبش ملی وراه حل جنبش ملی را که ارتجاعی است. صرفا برای تاریخ کومه له صادر می کنید شما وهر کسی مجازاست پشت به گذشته خودش بنماید اما مجاز نیست با این تاریخ که متعلق به میلیونها ستمدیده میباشد را نادیده وآمال آروزوهایتان کنید. از تمامی دوستان دیگر امضا ء کنندگان این اطلاعیه 80 نفره که از احترامات خا ص برای گذشته های درخشانی را در جوار همدیگر برای آرمان سوسیالستی با کومه له را داشته اند میخواهم مواضع خود را در تحمیل نکردن ومقدم نکردن دیدگاها یتان روشن نمائید. درغیر این صورت خودتان را در مقابله با طرفداران میلیونی مبارزین راه کومه له برای اهداف کمونیستی را جوابگو ویااینکه درمقابله با جایگاه واقعی سوسیا لیستی کومه له تغیر ریل تان در این اطلاعیه راهمه جانبه تر مستدل نمائید. چون این تاریخ با خون هزاران انسان کمونیست در نبرد در زندانها و تمامی مناطق کردستان که تک تک شما بااین عزیزان هم رزم بوده اید. که با خون خود زنده باد سوسیا لیسم نوشتند را فراموش نکرده ایم . هر کس بطریقی دل ما می شکند بیگانه جدا،دوست جدا، می شکند بیگانه اگرمی شکند طینت اوست من در عجبم دوست چرا می شکند بهمن ماه 1376 زنده باد سوسیالیسم ! فه تی / کلاه قوجی
تناقضات ضرورت فعالیتبنام کومه له در پلاتفرم اخیررفقای فراکسیون! ما دامیکه افراد فرا نگیرند.درپس هر یک از جملات ،اظهارات،ووعده و وعیدهای اخلاقی.دینی.سیاسی واجتماعی منافع طبقات مختلف راجستجو کند.در سیاست همواره قربانی سفیهانه فریب وخود فریبی بوده وخواهد بود.......... بنا به ایرادات اخیررفقای فراکسیون در فعالیت تا کنونی در چهار چوبه کومه له ودرخواست کسب مجوزاساسنامه ونقد از بی پایه گی حکا که متناقض با جایگاه اجتماعی کومه له است. راظاهرآ مد نظر دارند. باید دقت کردکه بعد از 30 سال از آغاز فعالیت کومه له که جدیدآ شما رفقای فراکسیون آن رابا سوسیا ل دمکراسی در تقابل با حکا کشف کرده اید. صرفآ ایرادشما از بی پایه بودن حکا که خودمعلولی از علت ها ست .بدونه پرداختن به بحرانهای موجود در جنبشهای جهانی کمونیستی وکارگری ویا روشن نمودن هم جانبه جایگاه اجتماعی کومه له سطحی ومعلول نگرانه است.ومتاسفانه شما رفقای فراکسیون زیرکانه برای فرار از مسئولیت وتوجیه تغیر ریل ها یتان وچپ وراست زدن هایتان زیرلوای کومه له کنونی تان که در مقطع تشکیل حکا طوق پوپولیسم وناسیونالیسم راهم سوتائیدو بگردن کومه له سوسیالستی انداختید و تحمیل کردید. و اکنون صاف وساده بعد از گذشت 25سال از این واقعه حزب«میشکپه» خود را به کومه له آویزان میکنید.بدونه هیچ ارزیابی از گذشته خودتان در سهیم بودنتان با مرحوم حکمت ها وعلیزاده ومهتدی و.ایلخانی زاده ها........در تشکیل حکا که همگی از یک قماش بودید. ویا جمع تمامی مرکزیت آنموقع کومه له بجز یکی یا 2 نفری از رهبری همگی لبیک گفتید.واز اعتماد صادقانه توده تشکیلاتی به رهبری سوۀ استفاده کردید وهمه را با خود در تائید حکا همسو کردید .واکنون هر کدام به دلائلی در مقابل شکست وبن بست ها یتان گناه را به دیگران واگذار میکنید .ونقدهای سطحی وآبکی والترناتیوهای سوخته وشکست خورده دفاع از بورژوازی صنعتی ورشد نیروهای مولده برای رسیدن به سوسیال دمکراسی شکست خورده وتوهم به جنبش اصلاح طلبی که شایط دوباره عروج کند. را تکرار وبه مخاطبین عرضه میکنید.وزیر لوای دفاع از سنت های کومه له که خلاف توهم شما را اثبات کرده میخواهید عوام فریبی کنید.واز مهلکه هزیمت از کومه له سوسیالیستی بگریزید. چون تأثیرات مخرب این کمبود وکاستی نقد شما در کلیه مباحثات وادعاهایتان در دست کم گرفتن وسطحی نگری کو مه له وطرح الترناتیوهای طبقه کارگر وچگونگی رهائ زنان صرفآ درمطالبات دمکراتیک وجنشهای ملی وملت تحت ستم بالا وپائین ورفع ستم ملی مطرح شده شما به وضوح نمایانگرتغیر ریل تان بشیوه استادانه ای نگارش کرده اید .که مرزبندی قاطعانه کو مه له سوسیالیستی 30 پیش سال 57 تا 60 را در جنبش انقلابی کردستان رانادیده واز قلم انداخته اید.که برای یادآوری شما کومه له در پروسه بدونه توهم باعبور از2رژیم سرمایه داری شاهی واسلامی که قاطعانه وسرسختانه.برخلاف ادعای انحرافی شما. نه صرفآ ضد رژیمی واصلاح طلبی وسوسیال دمکراسی مطرح شده شما که هیچ تفاوتی وفاصله ای را از حکا نمایانگر نمی سازد. واثبات کردید هنوز از سنت های سوسیالیستی وپراتیکی کومه له که خلاف این ادعای شما را اثبات کرده است بسیار دور هستید وهنوز از متد های انحرافی حکا وحککا ها نه بریده اید.وتغذیه میکنید.وهیج دفاع سوسیالستی از کومه له را در این پلاتفرم فراکسیونی شما بجز توهمات مشاهده نکردیم. وتوان پرداختن دفاع محتوائ از منافع کارگران وزحمتکشان همانند کومه له گذشته را نمایندگی نمیکنید.وبهتر است به فاز اختلافات سازمانی ویا آرم وتابلوی سازمانی بپرازید.چون همانگونه که در تشکیل حکا عدم تسلط برچگونگی علم رهائ طبقه کارگر وسنت های سوسیالیستی کومه له رارهبری سابق کومه له داشتید.متأسفانه اکنون هم شما آنرایدک میکشید .بنا بر این ما نفهمیدیم انتقادات وارزیابیهای شما ازگذشته وحال وآینده بجز مسائل سازمانی و بخصوص انتقاد از خودتان در این رابطه ها چه بوده وهست چه کارهائ را نمی بایست میکردید که کردید. آیا تدوام راه وخط واقعی وسوسیالیستی کومه له در تقویت وبستر جنبشهای کنونی کارگری وسایر جنبش ها وپر داختن به موانع عملی آنهاست یا جمع کردن سیاهی لشکر برای اثبات نوع تابلو وآرم کومه له است.آیا هنوز شما های نوعی واپوزوسیونهای رنگارنگ چپ وراست کنونی هنوز به این واقعیت نرسیده ا ید.که دوران سازمان سواری وجنبش سواری ومردم سواری سپری شده.وجنبشها ی کنونی بخصوص طبقه کارگر در اتکا وآغاز بخود سازماندهی هستند.وچه بهای سنگینی هم برای آن داده ومیدهند.وبه ساده گی هم دست بردار نیستند. که بدونه اتکا به مبارزه وآگاهی طبقاتی وتحمیل تشکل مستقل ضد سرمایه داری به هیچکدام از خواست هایشان نمیرسند.ونباید به هیچ جریانی وحزبی از بالای سرشان متکی بود.آیا این یکی از سنتهای کومه له در گذشته مگر نبوده. که کارگران وزحمتکشان را تقویت وتشویق نمود که به نیروی خودشان اتحادیه زحمتکشان وشوراها وکانونها وانجمنها را در کردستان تشکیل وبدونه توهم و مسلحانه خواست هایشان را تحمیل وبدست بیا ورند و 3 سال بینابینی توانسند نمونتآ مالیات وسرباز به حکومت جنایتکا ر اسلامی ندهند وآزادیهاودستاوردهای خود را حفظ نمایند.اگر به این درک رفقای تاکنونی حکا و انشعابی کومه له ها وفراکسیون مدعی کنونی رسیده بودند.به آسانی دستآوردهای جنبش انقلابی کومه له را به فراموشی نمی سپردید.و به تشکیل حکا در گذشته تن نمی دادیدو از کومه له هزیمت نمیکردید.واکنون هم دست وپا شکسته آن را کشف و بدان نمی پرداختندویا برای تابلوی کومه له اشک تمسا ح نمی ریختید.وما اکنون در فاز دیگری بودیم و من نوعی هم مجبور به اعاده حیثیت از جایگاه واقعی کومه له نمی شدیم. که در مقابل حمله وتهاجم اتهامات راست وچپ وکج فهمی وبدفهمی هایتان قرارنمی گرفتیم وقربانی بایکوت اتهامات ناروای فالانژیست ها وبی مسؤلیت های تشکیلاتی هم نمی شدیم .و شما هم به حزب سواری ویکه تازی وقدرت طلبی نمی پرداختید. واما در نتیجه این کم وکاستیها چکار باید کرد. با امیدواری باید گفت تداوم راه سوسیالیستی کومه له را بر بستر جنبش های اجتماعی کارگران وزحمتکشان در پیوند جنبش انقلابی کردستان وایران که سالهاست شکل گرفته باید جستجو وتقویت کرد .نه درسازمانهای شکست خورده وحاشیه نشین کشورهای اروپائ ودل مشغولی های سایت ها ی بی رمق ومبارزات شوهای تلویزیونی.ومحافل در بسته سازمانی ودالانهای کنگره ائ وفراکسیونی و اکنون باید به هزاران کارگر وزحمتکش نسل امروزی که فعالین جنبشهای کارگری وزنان ودانشجوئ در پیوند مبارزاتی اند. بایدچشم دوخت. که عملآ سنتهای سوسیالیستی کومه له را گسترش داده وبه سمبل مبارزاتی بدونه توهم در ایران بر علیه سرمایه داری بعنوان سمبل مبارزاتی میدرخشند و هوشمندانه میجنگنند .شما هنوز جنگ وستیز ودرفاز لحاف کهنه حزب انقلابیون حرفه ای مانده ایدوآنراعمده کرده اید.وپروسه عبور از احزاب آغا بالا سری ونخبگان را متوجه نیستید .که دوران وتاریخ مصرف آنها سپری شده .وجنبش های متکی به خود رهائ اکنون در جهان وایران عرض اندام وخود نمائ میکنند .اگر برای شما ها خوشایند نیست .لطفآ به تضعیف ان هم نپردازید.وسناریوهای شکست خورده چشم دوختن به بالائیهای تا کنونی را تداعی نکنید.حضور سازمانی حکا وکومه له بدونه پرداختن به اهداف ومحتوای آن در بود ونبود سازمانی اینها یکی است وهیچ تفاوتی در صورت مسئله را نمایانگرنیست .وبجای آن باید کومه له را بر بستر جنبشهای اجتماعی ورادیکال ومطالبات سوسیالیستی درجنبش انقلابی کردستان بخصوص در 57تا60 بمثابه تداوم انقلاب ایران ارزیابی کرد ودر چهارچوب سنتها ی درست وبحرانهای سوسیالیستی جهانی کمون پاریس وانقلاب اکتبر ارزیابی وبررسی کرد.ودر تداوم تقویت مبارزات کارگران وزحمتکشان کنونی بخصوص جنبش های طبقاتی کارگری تدوام راه کومه له را ادامه داد واز تقدیس سازمانی و تحمیلی بخصوص از دور لنگش کن پرهیز نمود.در صورت پرداختن به کومه له سازمانی نه بر بستر جنبشهای اجتماعی باید هرروزه شاهد انشعابات وکج فهمی وبد فهمی ورقابت های سازمانی تک تک آقایان رهبری این جریانات باشیم که هر کدامشان سازی میزنند.وهر کدامشان دکان جدیدی احداث میکنند.وجای منافع طبقاتی انسانها در این جنگ وگریزهاورقابتها خالیست.وبگفته «گالیله»بد بخت مردمانی که به قهرما نان نیاز مندند. به امید روزیکه طبقه کارگر به دست توانای خویش سازمان وتشکل خویش را در پروسه آگاهی ومبارزه طبقاتی بدونه توهم تحمیل و دربزیر کشیدن ونابودی سیستم سرمایه داری وکسب همه قدرت بدست شوراها راسربلاندانه بسر انجام برساند .ودرراستای سنت هاوآروزهای خط سوسیالیستی و جامعه کمونیستی را طبقه کارگردر تداوم راه جان باختگان سوسیالستی این اهداف را به پیروزی برسانند. وامیدوارم در این راه که اراده گرایانه نیست وپیروزی دیر وزود دارد. هیچ سوخت وسازی را نپذیرند. زنده باد سوسیالیسم فه تی/کلاه قوچی
جدال بر سر نام سازمانی یا محتوای سوسالیستی کو مه له ؟نه حکا و نه فراکسیون اخیرآ با اعلام موجودیت فراکسیون کومه له، جمع هائ، از رفقای سابق از <کومه له >حکا تا رهبرانی وکادرهای منفرد سابق تا جمع 100نفری ومنفردین دیگر مجموعآ خواهان ضرورت فعالیت کو مه له ودفاع مشروط از پلاتفرم فراکسیون را شده اند.که در سایت ها معرف حضور همه هست. .وضروریست مختصر اشاره ای به مواضع ودیدگاهای این طیف ها ی نا همگون که هر کدام مشروط به ابراز ایراداتی هنوز ناگفته رادر فراخوان فراکسیون اعلام حمایت نموده اندرا بنمائیم.واگر این جمع موفق به تشکیل فعا لیت جدید کومه له بشوند آیا نمایندگی اتفاق وانسجام تاریخی 57 ببعد برای کومه له تداعی وتضمین میشود یا برعکس؟ بهتر است این قضاوت را که درپلاتفرم رفرمیستی کنونی فراکسیون که درتضاد با راه سوسیا لیستی کومه لهدرگذشته است به آینده گان نیز واگذار نمائیم.چون معیار وحافظه تاریخ بهترین داوری وقضاوت رامیکنند. ـواما موضع اعلام شده رفقای فراکسیون تلاش برای ضرورت فعالیت بانام کومه له وبی پایه گی حکا در این زمینه که نقطه مشترک همه حامیان نیز میباشد.وارائه پلاتفرم مبنی بر استراتژی کو مه له بظاهر بر بستر راه حل طبقاتی وملی.والترناتیوهای رفرمیستی، رسیدن به کشورهای صنعتی ورشد نیروهای مولده در سوسیال دمکراسی وسرمایه داری دولتی همانند، کشورهای اروپائ ومطالبات رفر میستی ،دمکراتیک برای رهائ زنان واستقلال برای راه حل ستم ملی در کردستان در این پلاتفرم فراکسیون اعلام گردیده .که بنظرم همگی متناقض با جایگاه و عملکرد اجتماعی وسوسیالیستی گذشته کو مه له در جامعه است.که این رفقا ارائه داده اند.همگی سنت ها وگنجینه ها ی کومه له را این رفقا آگاهانه نادیده وقلم زده اند.وشهامت ابراز تغیر ریل شان در آویزان نشدن به کومه له را ندارند.چون هنوز جرأت اینرا نکرده اند.کومه له تاکنونی را در گذشته تعریف کنند .که چرا درگذشته کومه له متوهم نبوده.اما چرااکنون اینان متوهم هستند. وبچه مجوزی الترناتیو سوسیال دمکراسی را گستاخانه به کومه له می چسپانید.آ یا بوی گندیده گی صد ساله اخیر کشورهای اروپائ که نمونتآ حامیان سرسخت خریدن طول عمر برای بقای جمهوری اسلامی هستند .شما را آذار نمیدهد .که برای مردم ایران وکردستان سوسیال دمکراسی ورشکسته را تجویز میکنید. ـاز طرف رفقای موسوم به گروه 8هم تاکنون بجز مواضع فردی ومحفلی بنام چپ؟ وگاهآ سخنرانیهاومقا لاتی پراکنده مطرح شده.منتها ر.شعیب ذکریائ در نقد از تاریخ بازنده حمه سور مطالباتی در قسمت چهارم به ایراد سرمایه داری شرافتمند گویا راه حل سوسیال دمکراسی پرداخته وبجز این موردتاکنون شاهد الترناتیو روشن ومستدلی از این رفقا برای آینده کومه له سوسیالیستی وارزیابی کومه له بدونه حکا راهنوز مشاهده و یادر دسترس نداریم .بجز رفقای فراکسیون که رسمی و صریح تر از سایرین الترناتیو سوسیال دمکراسی را برای کومه له تجویز کردند. ـاما جمع رفقای 100نفری در بر پائ روز کومه له امسال در اولین اطلاعیه خودشان جایگاه کومه له را بر بستر پیشگام بودن ورهبری جنبش ملی توسط کومه له راتاکید واعلام فراخوان برای تقویت وباز نگری کومه له در این راستا خواستار شدند.که من درمقابل این تحریف از جایگاه سوسیالیستی کومه له آنرا رسمآ نقد کردم .وموجود میباشد.و رفقائ از این جمع، هاشم رضا ئ ویحیی دونداری هم در تداوم این اطلاعیه واخیرآ منجمله رضا سلطانی در اپسالا در تداوم این راه کومه له را بر بستر رهائ جنبش ملی در کردستان بزرگ وایجاد ارتش واحد ومتمرکزکردی در 4بخش کردستان و الترناتیوسوسیال دمکراسی را سخنرانی و برای آینده کومه له آروز کرده است. که نوار ظبط شده آن در سایت کردی <هلویست>موجود است. ومحمد فاروقی هم فعالیت کومه له را در جهت کمونیستی وسوسیالیستی همردیف حزب الله میداندوبه کومه له سوسیالستی هم خود را آویزان کرده است.واخیرآ اسمش در این لیست حمایتی از فراکسیون نمایان وموجود هست.وباین تناقض وگستاخی هم باید جواب داد.چون ایشان هنوز از مریدان سابق مهتدی وایلخانی نبریده است.وسایرین هم این نمونه رادر لیست 100 نفری هنوز دارند.وخود را هم بظا هر سوسیالیست میدانند. ـآیانمیشود هر کدام از جریانات یاد شده به ظاهر مدعی اصیل کومه له اند؟ در این مدت طولانی از سپری شدن فعالیت کومه له برای پر کردن این خلاء در کمبود درک واحد از تاریخ وارزیابی کومه له اگر ریگی به کفش ندارید می پرداختید .که اکنون بدونه پرداختن به محتوا، آشفته ودستپاچه بدور تابلو وقاپیدن آرم کومه له والترناتوهای انحرافی باز شاهد انشعاب ونزاع وبرچسب وگاهآ شاهد دست به یقه شدن مدعیان هم نشویم؟وطفل نو رسیده را قبل از بدنیا نیا مدن که اسم گذاری نمیکنند.آیا کومه له سوسیال دمکراسی یا سوسیا ل ناسیونالیستی یا کومه له ناسیونالیستی یا سازمان جانبی حزب کمونیستی .که هیچکدام از اینها واقعی نبوده وحضور خارجی ندارند. ودست سازند.ودر جامعه هیچگونه پایگاه وابراز وجودی عملی را تا کنون شاهد نیستیم.وسوغاتی وارمغان کج فهمی وبد فهمی شما هاست.از جایگاه واقعی سوسیالیستی کومه له فاصله گرفته ا ید.وفقط از جنس انسانهای معتقد به منافع کارگران وزحمتکشان را میطلبد.که متأ سفانه الترناتیوهای تا کنونی خلاف آنرا اثبات کرده اید. آیانباید کومه له سوسیالیستی زیر همه بحران و این آوارهاوتحریفات عرض اندام نماید. واعاده حیثیت مجدد نماید .چرا نه! فقط بر بستر جنبش های موجود تداوم وتقویت وسنتهای سوسیالیستی خودراباید گسترده تر نماید.وبدونه ارزیابی همه جانبه وتاریخی وعملی بر بستر گذشته وحال وآینده جنبشهای کنونی وموانع های عملی آن هرنوع تلاشی را در جا زدن وبی حاصلی باید دانست.چون راه وسنت اجتماعی وسوسیالیستی کومه له در جامعه تولید وباز تولید میشود وباید به آن ملحق ومتوسل شد نه به تئوریهای شکست خورده ومنسوخ رو به عقب وانحرافی یاد شده دوستانی که متأسفانه افت کرده اند.ودر حاشیه های اروپا نشینی واردوگاه نشینی گذشته درخشان وپر افتخار کمو نیستی وکومه له بودن خود ودیگران وگذشته گان را پشت وتف کرده اند .ومتآ سفم برای کسانیکه الفبای مبارزه بدونه توهم به سرمایه داری را به توهم مبدل وتئوریزه میکنند .اگر این معدود رفقای نیم راه اینطورمی اندیشند .برای لحظه ای دستشان بر قلبشان بگذارند وقامت استوار هم رزمانشان وجانباختگان راه سوسیالیسم کومه له را تداعی کنند .و راحت با وجدانشان آسوده خاطر شوند. باتمامی این آشفتگی وپراکندگی از کمبود وعدم درک واحد از جایگاه واقعی وسوسیالیستی ومعتبردر کارنامه درخشان کومه له که مد نظر ومحک واقعی کومه له که جامعه وجنبشهای اجتماعی بوده وهست بخصوص سال 57 تا 60 جدی ترین وپر افتخار آمیز ترین دوران فعا لیت درخشان جنبش انقلابی کومه له را بر بستر آن برای اولین بار درتاریخ ایران وخاورمیانه که کومه له رابجریانی سوسیالیستی واجتماعی مبدل کرد. متأ سفانه مورد بی مهری وبی اعتنائ وحتی اتهمات نا روا وبفراموشی سپردن واز قلم انداختن مدعیان دروغین حزبی تاکنونی ودهن کجی اخیرفراکسیونی وسینه چاک با الترناتیوهای غیر منتظره وانحرافی را تاکنون شاهد هستیم. ازابتدای تشکیل حکا وتحمیل طوق پو پولسیم وناسیونالیسم نامیدن وبه حاشیه راندن کومه له سوسیالیستی وتحمیل انشعابات جریانات شکست خورده احزاب کارتنی کارگری وکمونیستی خانوادهای حکمت ودست راستی های آمریکائ مهتدی وایلخانی زادها وهوا خواهان اروپا نشین خط عباس ولی ها وصلاح مهتدی ها .را تاکنون شکست خورده باید ارزیابی کرد.ودر مقابل تداوم سنتهای سوسیالیستی کومه له در جامعه همگی الترناتیوهای کنونی منزوی وورشکسته سیاسی اند. اخیرآ مذاکرات مهتدی هاباجمهوری اسلامی در سلیمانیه.........هم تلاش مذبوحانه برای توطئه و ضربه زدن ونابودی رادیکالیسم وخط سوسیالیستی کومه له وجامعه اند.که این تلاش نافرجام هم مثل توطئه های تاکنونی ناکام خواهد ماند. وجریانات اخیر فراکسیون نیز نمایندگی وارزیابی هه جانبه وتاریخی وسیاسی وتشکیلاتی واقعی راازگنجینه ای سوسیالیستی کومه له را عمدآوآگاهانه نمیکنند چون به این گذشته کومه له معتقد نیستند.والترناتیو سوسیال دمکراسی را که مد روز است هم برای کومه له بزک کرده اند.که مبا دا چیزی دستگیرشان نشود.که اینرا هم از دست ندهند.واز رقبای خود از قافله دور نمانند.و خوش نامی کومه له بظاهر سوسیالیست زدائ برای خود فریبی در جامعه هم مجذوبیت دارد.را با خود یدک می کشند.ومصرف درون تشکیلاتی برای افراد تشکیلاتهای ناراضی را دارد.مثل عکس چگوارا که اکنون مد روز است نام کومه له هم برای اینها بازار گرمی میاورد.ومخاطبین خود را سفیه می انگارند. تا جائیکه جناب کورش مدرسی لیدر حکمتیسم اخیرآ درشو مضحکه تلویزون پرتو درسایت آزادی بیان در تاریخ 22.7.2008در مورد فراکسیون اخیر، در نهایت وقاحت کومه له سوسیالیستی ومحبوب میلیونی کارگران وزحمتکشان وخانوادهای جان باخته این ر اه را به جنازه بی جان وقارچ های متعفن وپوسیده راکه هر روز می رویند ومی لولند به تمسخر ونیشخند می گیرد .وآیااین به سیم آخرزدنها ی اینها را نمیرساند ؟که بجای مبارزه سیاسی من به اینها توصیه روان درمانی ورفتن به تیمارستانها را می نمایم.که جای شعبان بی مخ ها راتداعی نکنند. چون پولها یتا تا ن ته کشیده، تلویزیون هاتیان را تامین نمیکنند وبخط آخر رسیده اید.وبا 50000 چتر باز بگفته اخیر< کورش> هم نمیشود که تهران را گرفت وعقده های شکست هایتان را چرا سر کو مه له خالی میکنی.ای نمک به حرام ها مگر شما به مردمان کارگر وزحمت کش کردستان که خشک وترتان میکردند .رحم کردید وراهشان رابه امریکا واسرائیل وتلویزیون نفروختید. و از شما انتظارنداریم به کومه له بی توهم وهزاران خاطره وجان بازی شان در این راه رحم کنید وتهمت نا روا نزنید.چون می گویند چاقو دسته خویش راهرگز نمی برد اما شما ثابت کردید می برد. که امیدوارم این سهل انگاری وگستاخی ها را کارگران وزحمتکشان بیجواب وفراموش نکنند و به تداوم وپروسه مبارزه طبقاتی بر علیه ستم های موجود بدونه توهم به بزرگی آرمان سوسیالیستی کومه له وکمونیستها به پیش ببرند.ورو سیاهی نصیب ذغال و بی پرنسیپ ها وبقلمون صفتان رنگارنگ بماند. زنده باد سوسیالیسم فه تی/کلاه قوجی تاریخ کومه له سوسیالیستی واجتماعی وبازنده گان جعلی مدعی ، بنیان گذاران حکا
اخیرآ در مورخه 25/7 /2008لیدرحکمتیستها کورش مدرسی، در لندن نواری بظاهر نقد از فراکسیون کومه له رامنتشر نمودند. که به تداوم آشفتگی ودستپاچه گی وتحریفات وتلاش تو جیه شکست هایشان را درمقابل جایگاه سوسیالیستی واجتماعی گذشته کو مه له را مثل همیشه بنمایش گذاشتند.مگر ساده لوحانی همانند خودشا ن را فریب بدهند ومدت دیگری سازمان سواری کنند. و حتی برای کسانی که در این حزب اند و قبلآ باگذشته سوسیالیستی کومه له آشنا هستند یاوه گوئ بیش نیست. ومتأ سفانه اکنون اینها خود را به نا کجا آباد وکوچه علی چپ زده اند.وبگذشته پر افتخارشان در جوار گذشته کومه له سوسیالیستی واجتماعی خودشان ودیگران هم پشت کرده و تف میکنند . اولآ قضاوت تاریخی گذشته وحال جنبش کومه له سوسالیستی زنده گا ن ، را میطلبد. که خوشبختانه موجودند.دومآ عملکرد گذشته و انقلابی وسوسیالیستی واجتماعی کومه له ،قبل از تشکیل حکا که از 57 تا 60 در جامعه که 3 سال حضور علنی وبدونه توهم به سیستم های شاهی واسلامی را در بوته آذمایش بسر انجام رساند .وتنها سنگردار شایسته مدافع سرسخت وسربلند انقلاب 57 ایران را پشت سر گذاشت که کارگران وزحمتکشان میلیونی، هنوز کومه له کمونیستی را جز افتخارات خودشان میدانند .واکنون نیز این تداوم راه سوسیالیستی کومه له در کردستان وایران هنوز هم میدرخشد.و منتظر شما ها نیستد که طفل بدنیا آمده 30سال پیش کومه له را جناب کورش مدرسی نام گذاری کنید.ونیازی به دایه مهربانتر از مادر نیست.شما مواظب خودتان باشید کلاه تان را باد نبرد.و افتخار نامگذاری کمونیستی تا کنونی هم ارزانی خودتان . برخلاف مدعیان جعلی بنیانگذار حکا.اکنون که کومه له بربستر دست آوردهای سوسیالیستی واجتماعی درگذشته وحال برای مبارزه بر علیه ستم های طبقاتی وجنسی وملی، که جامعه ازقضاوت و حافظه تاریخی خوبی بر خوردارند نه مثل شما ها که گویند دروغگو کم حافظه است رادر مواری یادآوری و به یادتان میآوریم . تک تک دستآوردهای کومه له کمونیستی را در نتایج عمل انقلابی وپتاسیل رادیکال اجتماعی کومه له بعد از کنگره اول کومه له سال57 که برای جنبش انقلابی معنا ومفهوم اندشیدن به منافع کارگران وزحمتکشان وعدم توهم واتکا به مطالبات ونقش آنها در دخالت در سرنوشت خویش و عدم توهم به ناسیونالیسم وارتجاع محلی مثل مفتی زاده ها ونمایندهگان امام ورزگاری ها وضد استالنیسم در مرزبندی با شوروی را ارمغان داشت . و تقویت.وحمایت ازسازماندهی مسلحانه ورادیکال اتحادیه ها وشوراها وباج ندادن به هیچ توهمی وقدرتی وسر بلندانه اکنون در مقابل این حقانیت وپوچ بودن جعلیا ت وتحریفات حکا کارتونی شما ها.این حقایق واقعی ونتایج حاصله از نقش کمو نیستی کومه له را در گذشته دستاوردهای 57 تا 60 را اکنون فقط درنمونه مصادره هزاران هکتار زمین ها توسط اتحادیه های زحمتکشان ومصادرهای زمین های حاشیه شهرها وروستاها که مربوط به اوقاف زمان شاه بود را سوال کنید که هزاران کارگر وزحمتکش اکنون آنرامصادره ودرآن با اتکا به افتخارات به کومه له کمو نیستی در آن سکونت و زنده گی ونسل به نسل وسینه به سینه برای آیندگان نقل میکنند وشعر وسرود می سرایند .ونام جانباختگان کومه له را بر روی فرزندانشان میگذارند به هزاران نام زن ومرد انقلابی کمونیستها ی کومه له حک شده است .وجمهوری اسلامی تا کنون در پاز پس گیری این زمین ها هیچ غلطی نتوانسته است بکند.که این یکی از موارد ی بود که کومه له را به چپ اجتماعی وسوسیالیست مبدل کرد. وشما جناب کورش مدرسی در کمال وقا حت وبی پرنسیپی« لمپنیسیم »در ناحیه سنندج را با تشکیل حکا برخ کومه له سوسیالیستی میکشید حاشا از یک جو انصاف وصدا قت که پتانسیل رادیکال وانقلابی شهر سنندج وگردان شوان هاونمایندگان شوراهای محلات وشهر وبنکه ها وشوراهای زنان ودانش آموزان انقلابی سنندج رادر ناحیه سنندج بفراموشی واز قلم می اندازید .وشماها در حکا به اریکه قدرت می نشینی وفراریان از ایران که در مقابل توهم به خمینی دمتان را بر کول تان نهادید وساده لوحان رهبری آنزمان ما در تشکیل حکا شماها را واتهامات به کومه له سوسیالیستی تحمیل واز آن به ساده گی هزیمت نمودید.وتاکنون نیز شهامت دفاع از این دستاوردهای سوسیالیستی کومه له را هیچکدام از مدعیان دروغین دفاع نکرده ونمی کنند. چون از این جنس نبوده اید و نمی خواهیدباشید. واما اشاره کرده اید به غیر کمونیستی بودن گذشته کومه له در مقابل زنان ومذهب وبی سوادی وکلی افتراها . که مجددآ بیادتان میآوریم صدها زنان انقلابی که در مقابل مردسالاری وارتجاع مذهبی وخرافات در مقابل تمامی گرایشات موجود، در کردستان انقلابی به صفوف سیاسی ونظا می کومه له وشوراها وجنبش زنان وسازمان دهنده گان آن درجامعه پیوستند.وصدهاتن از این عزیزان در این راه داوطلبانه وافتخار آمیز مبارزه و جان باختند واکنون به هزاران نفر نام ها یشان بر نسل کنونی نامگذاری شده است.وایراد اخلاقی وتحقیر آمیز شما به کومه له این است که زنان با لباس افتخار آمیز محلی وشال کردی وپوشش در میدانهای نظامی وسیاسی مبارزاتی ظاهر میشدند. انصا فآ در شرایط جنگی وتحمیلی 57 ببعد تا جنگ خانمان سوز ایران وعراق در کوه وکمر، آیا می شد ،مینی ژوب پوشید؟.آیا این تحقیر وتهمت نیست؟.اگر شما مدعی قلابی نیستید بگوئید.با تشکیل حکا چند نفرزن توسط شماها ومرحوم حکمت در رهبری ودرمرکزیت قرار گرفتند.جز حقارت زنان چیزی از شما درس نگرفتند.تبلیغ عشق آزاد در اردوگا ه ها رافراموش کرده اید.یاخود کشی چند انقلا بی در برابر بن بست شما ها با نیان ارتجاع وناسیونالیسم وپوپولیسم راکه تولید وباز تولید میکردید .وبنام کارگری وکمونیستی کذائ استالینی بخورد ساده لوحان میدادید . درمورد بی سواد قلم داد نمودن گذشته کومه له وتحقیرتان در این زمینه وبا سوادی ایدئولوژیکی شما .آیا از خودتان تا کنون سوأل کرده اید؟ نتایج حاصله ازعمل کرد انقلابی وکمونیستی کومه له به کارگران وزحمت کشان ودر کمترین زمان کوتاه مدت چگونه بجریانی اجتماعی وسوسیالیستی ومبدل شدن بر بستر جنبش انقلابی ودرتداوم انقلاب57 برخلاف شما ها ودهها چپ دو آتشه وعضو ارشدتان توده ای ها در انقلاب 57 تاب حتی یک ماه مقاومت را با همه با سواد بودنتان رانداشتید.وفرار ا بر قرار ترجیح دادید.وچگونه میتوانید توجیه کنید واینهم یکی دیگر از سنتهای کمو نیستی کومه له را اثبات کرد که تئوری انقلابی در عمل انقلابی وجنبش های انقلابی باید جستجو کرد نه حرف بی عمل وسفسته گوئ شما. که کومه له درآن شرایط پراکسیس انقلابی مارکس در ایدئولوژی آلمانی را هرچند ناخوانده وبدونه ادعا اما تجربی واعتقادی صرفآ در اعتقاد بمنافع کارگران وزحمت کشان را اثبات کرد.که اثبات شیرنی حلوادر چشیدن آن است نه در حلوا، حلوا کردن شما های نوعی.ازتحلیل لرزان بودن حکومت شما تا د فاع از حمله امریکا به افغانستان وسکولار بودن اسرائیل وحمایت از نیم پهلوی ها وشیخ نصرالله ها وهخا وسناریوی سیاه وسفید تاگرفتن قدرت سیاسی توسط 50000 کوماندو چترباز وگارد جاویدان شما.ودهها موارد دیگرآیا شما باسواد وکومه له کنگره یک بیسواد بود؟آیا این اثبات ایدئولوژی کاذب شما را بگفته مارکس نمی رساند که در کمون وانقلاب اکتبر واکنون با شکست سازمان انقلابیون حرفه ای، ا کنون شاهد هزاران نطفه های جنبش های مستقل کارگری وضد سرمایه داری بخصوص در ایران که در حال شکل گیری اند .تازه شما شیپور راازدهانه گشاد آن می دمید.آیا این نگرش شما جا یش در زبا له دان تاریخ مسکو نیست.که کومه له گذشته انقلابی رابی سواد قلمداد میکنید.مگر شما ها بخواب 3 سال ودوره حاکمیت انقلابی وسوسیالیستی که بنام کومه له ثبت شده است را ببینید.این تداوم فقط از جنس جنبش کومه له 57 تا کنون بعنوان هم تا کتیک هم استراتیژیک در عدم توهم به سرمایه داری را می طلبد که صف الترناسیونالیستی خود راباید تقویت تر نموده وادامه دهند. در مورد مذهب ونقش کومه له در جامعه خلاف ادعای شما در اولین اعلام موجودیت کومه له وحضور سایر جریانات چپ مردم بدونه توهم در اعتماد به کومه له که مسائل شخصی مذهبی وسنتهای واقعی جامعه احترام میگذاشت وبه عقاید کمونیستی خودش صریح میپرداخت.را بنام کمونیستها در مقابل ارتجاع زن به زنه کردن حدکا ومفتی زادها وخمینی های دجال پشت سر کومه له در مقابل ارتجاع قد علم کردند .وکومه له را تا آستانه چپ اجتماعی وسوسیالیستی ارتقا دادند. ایا کذشته کومه له این راثابت نکرد که مبارزه اساسی بر علیه سرمای داری را در مرزبندی مبارزه با مذهب راباید تفکیک کرد.ومثل شما چپول ها مبارزه اصلی را بر علیه تروریسم واعتقادات مذهبی گذاشتید که با امریکا در حمله بظاهر برعلیه تروریسم اسلامی به افغانستان هم سو شدید.ومبارزه فرعی را واژگونه به مبارزه اصلی مقدم میکنی. اکنون در تاریخ واقعی کشور کوبا 2نمونه بهداشت وآموزش وپرورش رایگان را در صدر دنیا دارند که زبان زد همه است.با وجود قبول شکست سرمایه داری دولتی در کوباکه کما کان نباید نادیده گرفت.وکومه له در جامعه سال 57تا 60 صدها دست آورد را در زمینه های طبقاتی واجتماعی و اصلاحات سیاسی وعمرانی وآموزشی را ولوکوتاه به رژیم اسلامی تحمیل کرد .چرا از این طفره رفته وبدان نمی پردازید.اگر ریگی به کفش ندارید.وسکتاریست وشونیست تشریف ندارید.که کمونیستها وکومه له را درمحدوده صرف کردستانی وپوپولیسم ناسیونالیسم تعریف کرده ومیکنی.وجرات پرداختن به کومه له اجتماعی راندارید .ویقه هم قماش هایی انشعابی را گرفته اید .وزیر لوای تسویه حساب های دکانی تان روند وبه پروسه تاریخی گذشته پرافتخار کومه له اجتمای وسوسیالیستی حمله میکنید. ایا3 سال حضور انقلابی وبدونه توهم حاکمیت بینابینی وتحمیلی به رژیم قرون وسطائ، به گفته شماجزء تاریخ درخشان انقلابی وکمونیسی کومه له وکارگران وزحمتکشان تلقی نمیشود.اما حزب پوشالی استالینستی وورشکستگان بتقصیر خانوادهای حزبی حکمتی شما ها جعلی نیستند.که تاریخ افتخار آمیز کومه له سوسیالستی را وارونه وواژگونه بخورد ساده لوحا ن سازمانی تان تحویل میدهید.بازهم یادآوری میکنم از تمامی این واقعیات اگر لحظه ا ی بگذریم .16 مرداد چند سال پیش اعتصاب عمومی انقلابی مردم کردستان وجنبشهای کنونی کارگری ودانشجوئ وزنان ومعلمان را اگر بر بستر جنبش اجتماعی سنت های سوسیالستی کومه له از 57 تا کنون بر عکس اهانت شما جنازه بی خاصیت قلمداد می کنی به همان انحراف وبی مایه گی مبدل میشوید که تاکنون شده اید.اگرشما با این منوال یک سال دیگر دوام آوردی وانشعاب نکردید بسیار هنر کرده اید.چون عوام فریبی تاریخ اعتبار ومصرف زیادی ندارد.ودر گفتن حقایق ابتدائ ترین پرنسیپ برای کمونیست ها صداقت وامانت داریست که شما ها ثابت کردید مریدان حکمت ها ازاین صداقت بر خوردار نیستید .که ایجاد نا میمون استالینستی حکا برناحق بودن کومه له سوسیالیسیتی راترجیح دادید .وبه این وضعیت چندش آوار مبتلا نمی شدید.که شما ها را اللخصوص این گستاخی کورش در جنازه دانستن کومه له با دستاوردهای سوسیالیستی آن را قلم می زنی واز جنازه وبنیانگذاری حکا تاکنون 12 انشعاب رامحصول و ارمغان داشته اید. وبا متدولوژی ایدئولوژیکی وکاذب تان تمامی گرایشات راست وارتجاعی وپوپولسیستی ناسیونالیستی و شونیستی وفرهنگ غیر کارگری را هم در حرف وعمل اثبات کردید وجز محصولات وتحفه های عرضه شدن حکا میباشد.وآیا همگی این ایسم ها از یک قماش نیستید و تاکنون آب به آسیاب جمهوری اسلامی نریخته اید وطول عمر نداده اید.که بر خلاف ادعاهایتان هنوز طبقه کارگر مد نظر شما نتوانسته تشکل خودرا تحمیل نماید .وآیا این بی خاصیتی وجنازه بودن حکا وحککا هایتان را نمی رساند.آنهم موذیانه وتحریف گرایانه و جعلی کارنامه نا درخشا نتان را به گذشته سوسیالیستی کومه له منصوب میکنید. برای این اثبات لطفآ بتمامی اسناد وکاراکترهاوعملکرد این جریان غیرکارگری وکمونیستی از تشکیل حکا ومقایسه با کارنامه درخشان گذشته کمونیستی کومه له درجامعه را جویا ومجددآ بنگرید. زنده باد تداوم راه سوسیالستی کومه له! فه تی/کلاه قوجی 22 /7 / 2008
دفاع از حرمت ملیونها انسا ن شرافتمند یا تحقیر وپوزخند کورش مدرسی ومحمد فتا حی اهانت است؟ روز 5شنبه 2008 / 7 /24 مقاله من در سایت آزادی بیان توسط مسئول این سایت به بهانه گویا اهانت به محمدفتاحی گوینده تلویزیونی حکمتیستها حذف و سانسور شد. من قضاوت را به مخاطبین می سپارم با خواندن مقاله من تحت عنوان < جدال برسرنام سازمانی یا محتوای سوسیالیستی کومه له؟نه حکا ونه فراکسیون > وفحاشی های کورش مدرسی با گوینده گی محمد فتاحی شو من تلویزیونی حکمتیستها درتاریخ 2008/ 7 / 22در این سایت که امیدوارم هنوز در آرشیو این سایت ماندگار باشد .لطفآ مراجعه ود یدن وقضاوت کنید.چون دیگران قاضی خوبی هستند. نه تنها قضاوت در این محدوده بلکه از بدو تولدحکاوعروج این جریان وخانواده ها ی حزبی مرحوم حکمت تاکنون هیچ جریانی انقلابی اللخصوص جنبش انقلابی وکو مه له سوسیالیستی بجز اتهام وتوهین وتحقیروتمسخرواها نت وبایکوت وحذف فیزکی وزنده کردن سنت های مجاهدینی واستالینی ازکارنامه نادرخشان این جریان حککا چیز مثبتی راتاکنون نصیب نشده ا ند.ومن فقط یکی از این اتهمات را جواب داده ا م .که زیر تیغ سانسور قرار گرفتیم ودر دادگاه غیابی این سایت به دسدتور حکمتیستها ممنوع الاتتشار ومتهم هم شد یم. چون مسئول این سایت عضو ارشد حکمتیستها ست. ومد تهای مد یدی میخواهد.تا این انقلا بیگری وایدولوژی زدائ وعوام فریبی های حککا هارا پاک کرد.واین میسر نیست جز بمیدان آمدن وپیشروی آگاهی ومبارزه طبقاتی بیشتر در تمامی عرصه ها ی عملی ونظری و خانه تکانی جدی از گذشته وحال وآینده این« ایدولوژی گری»وغلبه براین بن بست را میطلبد.هرچند پایان دوران این جریانات با بمیدان آمدن وزمینه های اتکا بخود سازماندهی طبقاتی چشمگیر است ومحو شدن این جریانات آغا بالا سری ونخبگان درجامعه بوضوح نمایان است.که از پایگا ه طبقاتی خوشبختانه برخوردار نیستند.اگر می بودند بااین قواره سازمانی چه بلا ی خانمان سوزی مثل شوروی واستالین را در جامعه تداعی میکردند.من مطمئنم به بهای تاخیر در پیروزی این سناریوهای استالنیستی حککا ها اللخصوص در ایران دیگر تکرار نمیشود.وبه زباله دادن تاریخ سپرده میشود. وعکس این سناریو حککا که خوشبختانه کومه له سوسیالیستی در 57 تا 60 در جامعه بدان آ لود ه گی دچار نبود وتوانست به پایگاه ا جتماعی ومحبوب همگا ن در کردستان انقلابی مبدل گردد.وباید از این گنجینه درس گرفت که حککا هابه خیال خامشان که کمر همت در نابود کردن این دست آوردها را داشتند.خودشان به تله افتادن وماهیت شان بر ملا شد.حتی صرف حضور اسکلت کومه له یا بگفته تحقیر وتوهین آمیز کورش مدرسی جنازه کومه له در 16مرداد در اعتصاب عمومی سرتاسری کردستان درچند سال پیش بعنوان یکی از سنتهای سوسیالستی کومه له جواب د ندان شکنی بر تئوریهای منسوخ رد ناسیونالیسم پوپولیسم حککا ها داد. وهنوز کورش مدرسی ومریدانش درس عبرت نگرفته اند.که دیگر با آتش بازی نکنند.ودیگر چنین فرمایشاتی ننمایند.چون زنده گان این تاریخ هنوزموجودند.واز باز کردن حساب برای انشعابات هم صرفه نظر وچشم پوشی کنند.چون گسترش ونطفه راه کومه له سوسیالیستی از 57 تاکنون در پیوند با تمامی جنبشهای رادیکال منجمله جنبش کارگری بسته وتداوم دارد.وتلاش در جستجوی کومه له در انشعابات سازمانی برای فرار شما از بن بست وتوجیه شکست هایتان دیگر نان ونوائ برایتان نمیشود.ومن فکر نکنم رفقای کنونی مدعیان کومه له سوسیالیستی آنقدر ساده وخام باشند.وکومه له وسنتهای انقلابی آنرا در نیابند .که خلق کرد دربوته آذمایش کو مه له را در آن جنگ طبقاتی سرفرازانه بیرون کشید ند.این بحران کنونی را هم سربلندانه سپری میکنند.مگردوست ودشمن خودشان را گم کرده باشند.در این حالت بازهم شما بازنده ا ید.چون حرف آخر را کومه له سوسیالیستی درجامعه گفته ومیگوید.ومن بدان اعتقاد راسخ دارم اینبار نیز کومه له انقلا بی وسوسیالستی سر بلندانه از این بحران هم عبور میکند.ورو سیاهی برای دشمنانش وبقلمون صفتان میما ند. وبی اخلاق قرار دادن واتهام زدن بمن را ناروا میدانم.ومرا یاد دفاعیه زنده یاد«کرامت دانشیان» انداخت که هیچ دفاعی از خود نداشت جز دفاع ازخلقش من هم امیدارم شایستگی این دفاع را در برابر شو تلویزونی حکمتیستها دردفاع واعاده حیثیت ازجنبش انقلابی وکومه له سوسیالیستی وحفظ حرمت وکرامت ملیونی انسانها را در این مقاله کرده باشم . وبه سوران مسئول ومبصر این سایت توصیه میکنم نام« ولتر»رالکه دار نکند.واسم سایتش به آزادی بشرط عبور از فیلتر حکمتیستها تعویض نمائید.واقعی تراست. وشماها در مقابل انتقاد درست من یک معذرت خواهی بزرگ ونابخشودنی بمردم انقلابی کردستان وکومه له سوسیالیستی بدهکار هستید.چون توهینات شما خانواده های حزبی حکمت را هرگز فراموش نکرده ونمی بخشند.وسوران من نوعی یکی از قربانیان اهانت وتحقیر در حکومت های شاهی واسلامی واحزاب استالنیستی بوده ام.این سانسور هم به پرونده تان افزوده تر باد.درتمام طول عمرم بکسی توهین نکرده ام.اگر نمونه اش را یافتی این گوی واین شمشیر.من در تشکیلات قبلی خودم از طرف یکی از سیاست مداران شما تهد ید شدم که روده درازی نکنم وحاضر جواب نباشم.اما عهد کرده ام .تا زنده هستم کوتاه نیایم وبه هیچ کس وجریانی باج ندهم وهمه چیز را برای دفاع از آزادی داده ومیدهم .وهیچ منت خواهی وترحمی را هم که بزرگترین اهانت به خود و انسانها میدانم .تاکنون بکسی روانداشته و نمی دارم . وامیدوارم این نکته نظرات مرا حمل بر اندرز ونصایح نپندارید.اما بیاموزید که منبعد به دیگران اینگونه نپردازید.ومخاطبین خود راساده نگر قلمداد نکنید. با درودهای مجدد ازفه تی/کلاه قوچی 25/7 / 2008 به دادگاه حکمتیستها رونوشت به آزادی بیان / کپی به خوانندگان / درخواست تجدید نظر / رونوشت برابر اصل است
دلائل وجودی وظهور فالانژ بازی و حذف فیزیکی انسانها درقدرت و اپوزیسونها از آنجائیکه فرهنگ وسیاست واقتصاد وسرکوب واستسمار حاکم بر هر جوامعی را حکومت های کنونی حاکم برآن جوامع تعین میکنند. بیدرنگ فرهنگ وسیاست های حاکم بر هر حزب وسازمانی نیز رهبران وسیا ست گذران آن تعین میکنند.بمثابه سیاست گذاردر رهبری ومجریان درارگانهای سازمانی بعنوان اصل سانترالیسم بورکراتیک معمول در تمامی دولتها واحزابهای چپ وراست تاکنونی.و بعنوان یکی از دلائل اصلی بن بست وشکست وانشعا بات احزاب موجود .وعوارض آن در ناتوانی برای حفظ وجذب نیرو وگریز پذیری که روزانه شاهد افت کردن تمایل مردم به شرکت در انتخابات وعدم اعتماد به پارلمانها ونمایندگان وکاندیدها ویا اتحادیه واحزاب رنگا رنگ را در دنیا شاهدیم .که مردم با بی رغبتی وبی اعتمادی به جریانات تحمیلی از با لا که منافع آنان را جوابگو نه تنها نیستند. بلکه خلاف مصالح عمومی جامعه جنگ وبیکاری.افزایش روز افزون مالیات و صدها مصا ئب اجتماعی که روزانه شاهد گرسنگی وزیر خط فقر بودن یک میلیارد انسان در جهان هستیم .را نمونتا باید دید. وما بوضوح این پدیده ازگریز پذیری را در عدم ناتوانی وافت روزانه آنرادر جوابگوی بسازماندهی مردم هم در ارگانهای دولتی وهم احزاب سیاسی که دارای فصل مشترکات در عدم جوابگوئ به نیازمندی وضرورتهای سیاسی واجتماعی پائین جامعه وتوده سازمانی هستند ودر مقابل ناتوان ومتوسل به تهدید وبایکوت واخراج ویا حذف فیزیکی مخالفان در احزابهای سیاسی رایج بوده ودر حکومتهای کنونی به سرکوب .زندان وترور.واعدام در مقابل ناراضیان متوسل میشوند.مثلا کم نیستندند کسانی که سا ل های متمادی در زندانهای دیکتاتوری سرمایه جهانی ومنجمله زندانهای مخوف شاهی واسلامی شکنجه وسرکوب شده اند. وبعد از رهائ از زندان به یکی از احزاب سیاسی اپوزیسونها روی آورده اند وبعد از مدتی فعالیت صادقانه در مخا لفت با مواردی از عملکرد یا سیاستهای سا زمان مطبوع خود بوده، ودر صورت قانع نشدن وخلاف میل سازمانی بایکوت وسرزنش واخراج وحذف فیزیکی وترور شخصیتی شده اند .این انسانها بجرم آزاد اندیشی در دو سیتم دولتی وسازمان اپوزسیونی مورد شکنجه سیاسی وروحی قرار می گیرند وبخیل قربانیان دو سیستم که داری ماهیت مشترک سرکوب گری هستند می پیوندند.وبدترین ومرگ آفرین ترین رنج ودرد وشکنجه برای یک انسان سیاسی ومبارز، گرفتن وسلب آزادی بیان واندیشه اوست. بگفته تاریخی «ولتر» من جانم را میدهم به شرطی که مخالفم حرفش را بتواند آزادانه بزند. وتا به ریشه یابی این معضل پرداخته نشود. روزانه باید شاهد تولید وباز تولید شدن آن وهمانا گریز پذیری وریزش نیرو وانشعابات وبی اعتمادی وناتوانی در روی آوری به شیوه درست سازماندهی را باید یدک کشید.ومد نظراین نوشته احزاب اپوزسیون میباشد.که راه حل این معضل را باید در اعتقاد لفظی وعملی به حاکمیت از پائین جامعه درهر سطوحی دانست که طبقه کارگر و مردم بعنوان حاکمیت شورائ سیاست گذار ومجری سیاست های خود باشند زندگی درامورسیاسی و اقتصادی واجتماعی امری، جمعی وشورائئ باید باشد. ودر آن از نخبگان ولیدرها ونوابغ وفالانژهاونورچشمی ها خبری نیست.که انانرا بجان مردم بیندازند. خوشبختانه با توجه به تجارب ودستاوردهای مبارزاتی تا کنونی وعبور از پروسه هاهی گوناگون حاکمیت ها وپارلمانها واحزاب بالا سری وبه اثبات رسیدن بن بستها وشکست وناکامیهایشان نمونتا در ورشکستگی وبحرانهای دولتهای سرمایه داری دو لتی وخصوصی و عدم جوابگوئی کشورهای اروپای مشترک ویا کشورهای صنعتی وبانک جهانی وصندوق بین ا لمللی و ان .جی .او ها،واحزاب کنونی. همگی در مقابل رشد وشکل گیری گرایش اتکا بخود سازمان دهی در جنبشهای کارگری.دانشجوئ وزنان و...........هر روزه شتاب میگیرند وما در ایران وبرزیل وفرانسه وارژانتین ومکزیک وبلیوی و.........بیشتر به شکل گیری این پدیده الترناتیوی میپردازند. تشکل مستقل ضد سرمایداری که ما در گذشته کمتر با این پدیده رو به رشد اشنا هستیم. وا ین نیروی عظیم بخود اتکا به سازماندهی مبارزه طبقاتی در تمامی عرصه های عملی ونظری را می طلبد که هنوز این جنبشها بخصوص جنبش کارگری ایران در قدم های اولیه بسر میبرد.وباید بفال نیک گرفت که در گرو اگاهی ومبارزه طبقاتی میباشد.وبه استقبال وتقویت وهمکاری با آن باید در کلیه سطوح پرداخت.واز نسخه سازی از بیرون وطزریق آگاهی بدرون واز دور لنگش کن باید پرهیز ومرزبندی کرد.ودر آستانه سپری شدن وپایان تاریخ مصرف این نگرش هستیم.که اکنون فقط مصرف سازمانی برای احزاب سکتا ر یستی را دارد.
ونمونه های با رز این پدیده ها را در احزاب بورژوائ وپارلمانی ودیکتاتوری کنونی وولایت فقیه ای شورای نگهبانی ومنجمله در احزاب استالنیستی واپوزیسونی چپ وراست خانوادها ی حککا وحکمتیستی وسازمان زحمتکشان وحکا در مقابل مخالفین سازمانی وانشعابات وریزشهای متمادی واخیرآ در پلنوم حکا به نقد ودرتناقض بافاصله حرف وعمل در حاکمیت شورائ در کردستان وعدم اعتقاد عملی به آن وعدم تحمل ابراز وجود مخالفین وحذف فراکسیون کومه له به بهانه رد و مرزبندی با محتوائ را باید به زیر سوال و نقد کشید.و در مقابل سانترالیسم بوراکراتیک وسکتاریسم رایج وکنونی دامنگیر را باید«الترناتیو شورائ » را در تشکیلات وجامعه جستجو وجایگزین این بحران نمود.که منافع طبقاتی وآزادی بیان مقدم بر منافع سازمانی وفرقه ائ بوده وهست. وبگفته « مارکس» انسان باید حقیقت،یعنی واقعیت وقدرت واین جهانی بودن فکر خود را در عمل اثبات کند.
1387 زنده باد سوسیالیسم فه تی/کلاه قوجی
پایان دوران تاریخی راه رشد نیروهای مولده در انقلابات صنعتی وضرورت مرحله کنونی انقلاب سوسیالیستی!
سیما ی کلی عصر انقلابات صنعتی در 1789 مترقی بودن بورژوازی ،یعنی مبارزه حل نشده ونا کامل علیه فئودالیسم بود.وبرای <مارکس>اصل پشتیبانی از مبارزه وتحولات مترقی علیه فئودالیسم بود.ورادیکال ترین راه حل برقراری دمکراتیک انقلابی بعنوان نمایش مبارزه طبقاتی در سالهای 1790نخستین الگوی جمهوری فرانسه به نفع طبقه کارگر میان تضاد کار وسرمایه که بقایای فئودالیسم جلو آن را گرفته فراهم کرد.
بنا بر این مارکس وانگلس جنبشهای ملی را از این دیدگاه داوری می کردند.که اکنون پدیده دولت ملت ها بخصوص درآغاز قرن کنونی21 این دوران بکلی سپری و ارتجاعی وسرکوب گروانحرافی اند.
وبا انقلاب عظیم کمون پاریس در1848 ضرورت عصر انقلاب سوسیالیستی را در پروسه مبارزه طبقاتی را تاکنون نوید میدهد .وسپری شدن تاریخ مصرف سوسیال دمکراسی ها وانقلابات بورژوا دمکراتیک وارتجا عی که اکنون بانیان جنگ وبیکاری وگرسنگی وکانونهای بحران زا اقتصادی واجتماعی هستند. را به چالش وبن بست وشکست کشاند ه است. وبوی تعفن وپوسیدگی نظام سرمایه داری در ماهیت استسمار وسرکوب گرایانه دامنگیر ملیونها بی کاروبی خانمان وجنگ زده را قربانی وبه هلاکت کشانده است.وهیج راهی جز بربریت یا سوسیالیسم را به ارمغان نیآورده است.را بایدعلمی جستجو کرد.
و تئوری منسوخ وارتجاعی رشد نیروهای مولده وکشورهای صنعتی ورا ه حل تئوری دولت، ملت در رجعت به قرن 17 را هنوزجریاناتی درسرمی پرورانند! نمی شود اینرا جایگزین ضرورت انقلاب سوسیالیستی درقرن 21 کرد. که سوسیالیسم درگروپروسه آگاهی ومبارزه طبقاتی برای تحمیل مبارزه ضد سرمایه داری برای مسکن وخوردن وآسا یش ورفاه تا استراتیژی، هرکس به اندازه توان ونیازش بدونه توهم ادامه داشته ودارد .ودیر وزود آنرا با سوخت وساز وطول عمر بیشتر برای توهم و بقای سرمایه داری نسخه پیچی نباید کرد.وباید گفت فکرنان باش که خربزه آب است.ودیگران را نمی شود دیگر دنبال نخود سیاه فرستاد .آیا این چه نوع سوسیالست خیالی وانفعالی ومتوهم است که پیروزی خود را به رشد نیروهای مولده وکشورهای صنعتی متصورمیکند. واین چه بهشت موعودی است.که بخورد جامعه میدهید .وچقدرقربانی وتاوان وهزینه داد. که مد نظر این نکات رفقاومخترعین راه رشد نیروهای مولده وکشورهای صنعتی است .که اکنون موافق ومخالف فراکسیون اخیر کومه له وحکابا بیداری 30 ساله از خواب خرگوشی به آن می پردازند. که نتیجه گیری عملی این تئوری منسوخ اینست. آیا در سالهای 57 تا 60جنبش انقلابی کردستان ونقش سوسیالیستی کومه له در مبارزه طبقاتی بدونه توهم به دو رژیم سرمایه داری مطالبات واراده الترناتیو تحمیلی ازپائین جامعه ولو کوتاه مدت چگونه عملی واثبات شده وحاشا ناپذیر است.وبه این گفته تصورراه رشد شماآیاکومه له هم میبایست در57 تا 60 مثل اکثر چپ های ایرانی تئوری راه رشد مثل حزب توده ها واکثریت ونیروهای ارتجاعی را میگرفتیم ومردم را راهی منازلشا ن میکردیم .ودر انتظارلبیک خمینی وارتجاع سرمایه داری صنعتی و روز موعود راه رشد نیروهای مولده وکشورهای صنعتی برای دست گدائ صف می بستیم .وناظر تولید اضا فی توسط کارگران ایران به بهانه جنگ ایران وعراق ویا شاهد اعدامهای دسته جمعی ودلخراش در ایران وکردستان وترکمن صحرا ها وحادثه دلخراش گورهای دسته جمعی اعدامهای سال 67 می بودیم .ویا اینکه در سیاه ترین دوران سرکوب وارتجاع شاهی و اسلامیدر ایران. تدوام انقلاب ایران را جنبش انقلابی وکومه له با 3 سال حاکمیت شورائ وندادن مالیات وسرباز ومطالبات زنان.و دهها مطا لبات معیشتی ورفاهی وسیاسی را به 2رژیم سرمایه داری شاهی و اسلامی بابزیرکشیدن ارگانهای سرکوبگرومبارزه مسلحانه توده ای بدونه توهم تحمیل کردند وحماسه های کمونارها وبلشویک ها را زنده ترکردند.وشما با چه مجوزی این تاریخ رابفراموشی می سپارید .وطلب کاری خودتان را با هم قماشی های سازمانیتان صرفآ در سیاستهای سازمانی ویاعروج سازمان ارتجاعی پژاک مثل سپاه رزگاری را برای دعوا صرفآ بر سر تابلو به رخ جنبش انقلابی وجنبش سوسیالیستی کومه له اجتماعی بر بسترستمهای طبقاتی وجنسی وملی که در جامعه اکنون هم تداوم دارد میکشید.وبه جامعه کنونی وعروج جنبشهای کارگری وزنان ودانشجویان و.....رجوع و استناد نمی کنید.وخودتان را بظاهرمدعیان سینه چاکان کارگران و جنبش انقلابی وگذشته کومه له میدانید .واستراتیژی پیروزی را به انتظار رجعت به قرن 17 ورشد نیروهای مولده وسرمایه داری کشورهای صنعتی مثل کشور وایکینگ های دزدان دریائ نمونتآ سوئد را وعده میدهید .ومتاسئفانه نه شما فراکسیونی ها ومدافعانتان نه مدعیان حکاوخانواده های حککاوسازمان زحمت کشانها ،تاکنون با مباحثات انحرافی والترناتیوهای بی پایه عملا نتوانستید.خله وجایگاه کومه له سوسیالیستی واجتماعی که پروسه مبارزات طبقاتی در جامعه که کما کان در جنبشهای کارگری وسایر جنبشهای ضد سرمایه داری بعنوان هم تاکتیک وهم استراتیژیک در جریان است را واقعی ارزیابی کنید .وخودرا تطبیق دهید.چون از این جنس نبوده و نیستید! وامیدوارم .ویقین دارم درپروسه آگاهی وشناخت ومبارزه طبقاتی در جامعه کار ودغده های شما ها ومقدس کردن منافع سازمانی تان را در نفوذ به جامعه مسدود وتنگتر و حاشیه ای تر نمایند..چون پیروزی در گرو مبارزه طبقاتی وخود رهائ طبقه کارگر در جامعه درعدم توهم به سرمایه داری است.نه تئوریهای راه رشد نیروهای مولده وتوهم به جهان صنعتی و فرقه های سازمانی الترناتیواز بالا توسط اپوزیسونهای چپ های حاشیه ای موجود که هنوزدرقرن 17 را متصور وبسر میبرید.و میگویند آب را در آوان نباید کوبید.وتاریخ را نباید واژگونه تحریف کرد.
زنده باد سوسیالیسم !
فه تی \ کلاه قوچی پائیز 1387
تاریخچه شوراهای شهرومحلات درسنندج
2. کومه له سوسیا لیستی و رد نمودن ادعاهای تو خالی بنیانگذاران حزب کمونیست ایران !
3. تحریف جایگاه کومه له دراطلاعیه 80 نفری جمعی از کادرهای سابق کومه له
4. تناقضات ضرورت فعالیت بنام کومه له در پلاتفرم اخیررفقای فراکسیون!
5. جدال بر سر نام سازمانی یا محتوای سوسالیستی کو مه له ؟نه حکا و نه فراکسیون
6. تاریخ کومه له سوسیالیستی واجتماعی وبازنده گان جعلی مدعی ، بنیان گذاران حکا
7. دفاع از حرمت ملیونها انسا ن شرافتمند یا تحقیر وپوزخند کورش مدرسی ومحمد فتا حی اهانت است؟
8. دلائل وجودی وظهور فالانژ بازی و حذف فیزیکی انسانها درقدرت و اپوزیسونها
- پایان دوران تاریخی راه رشد نیروهای مولده در انقلابات صنعتی وضرورت مرحله کنونی انقلاب سوسیالیستی!
فه تی کلاه قوچی
تاریخچه شوراهای شهرومحلات درسنندج
مقدمه :
زمینه های جنبش شورائ درسال 57 درکردستان الخصوص در شهر سنندج. بابوجود آمدن شرایط تاریخی دردل مبارزات خودجوش ومتا ثر ازاعتراضات ونارضایتی مردم ایران برای سرنگونی حکومت دیکتاتوری پهلوی. ودرتدوام آن سرکوب گری رژیم اسلامی تا سال95 درکردستان مد بررسی وارزیابی این مقاله میبا شد.ونوشته مذکور در محدوده شوراهای سنندج میباشد.
سرتیطرپروسه چگونگی شکل گیری شوراها ی شهر ومحلات سنندج.
- اولین زمینه مجا مع عموی وگردهما ئیهای مردمی در محلات سنندج در سال 57قبل از سرنگونی شاه.
- جنبش شورای درکردستان بعنوان یکی ازفاکتورهای اساسی ورادیکال درنوروزخونین 58 سنندج وتحمیل شورای شهر به حکومت اسلامی ایران.
- حمله 28 مرداد 58 به کردستان وفرمان ننگین مجدد خمینی و بنی صدروهم پالیکی ها یشان.
- تحمیل عقب نشینی در سال58 وبازپس گیری مجددشهرهاو مناطق آزاد شده در پائیزهمین سال
- سازمان یابی شوراهای محلات سنندج وچگونگی 6 ماه فعالیت وحاکمیت مردمی و خلع ید از ارگانهای دولتی وسرکوبگر رژیم اسلا می.تا بهار.59
- ارزیابی ازشوراها ونقش سازمانهایی سیاسی دراین رابطه.
درکردستان با زمینه های قبلی و مبارزات خودبخودی درشهرهای ایران برعلیه حکومت پهلوی در سال 57 توانست با اندکی تا خیربه صفوف سرتاسری تا آستانه سرنگونی رژیم شاه مشارکت نماید.وهم زمان با مبارزات واعتراضات روزانه درمقابله با ارگانهای پلیسی وسرکوبگر شاهی صفوف مترقی و رادیکال خود را از جریانات اسلامی مثل حسینیه ارشادها وعوامل مرتجع محلی مفتی زادها بخصوص در سنندج جدا نماید.
وزمینه سازفضای فعا لیتهای مترقی و رادیکال گردند. وبا شرکت در مجامع عمومی شبانه درمحلات رابه کانونهای مبارزات دفاعی وتعرضی مبدل نمایند.که ضمن شرکت وسیع روزانه واعتراضی مردم توانستند- امنیت وکنترل شبانه محلات و شهر و کنترل بر مراکز پخش وفروش نفت مصرفی رابدست گیرند وبه رژیم شاه تحمیل نمودند.
باتحمیل این دو خواست. این پیروزی مهمی درپیو ند فعالین رادیکال ومترقی درمیان مردم محلات و شهرسنندج درایجاداعتماد بنفس وپیشروی های بعدی بود.که پایه گذار گامهای بعدی تر وتحمیل شورای شهر ومحلات سنند ج در نوروزخونین را به ارمغان آورد.
برخلاف گذشتهای تاریخ کردستان وحتی درایران با سر کار آمدن حکومت اسلامی درکوتاه مدت جنبش ها مورد سرکوب واقع میگرد ند.اما جنبش در کردستان با اتکا به جنبش های اجتماعی همانند شوراها .واتحادیه های دهقانان وکانو نها ومبارزات مسلحا نه توده ائ وجریانات رادیکال وچپ ٣ سال در جامعه کردستان حضور بلفعل خودرا با مطالبات از پایئن جامعه را ولو کوتاه مدت به رژیم اسلامی بدونه هیج توهم وتزلزلی تحمیل نمود.
با سقوط وسرنگونی حکومت پهلوی وفرارشاه از ایران وقیام مردم وحمله به مراکز نظا می وپادگانهاوکلانتریها وساواک بدلیل ناتوانی وعدم الترناتیو انقلابی درایران موجب شد که جریانات اسلامی وسرمایه داری بتوانندباکمک وتوطئه های امپریالستی وطرح گوادلوپ انقلاب مردم ایران رانا کام وبه سرکوب بکشانند.وباایجادفضایی توهم وجذب اپوزسیونهای رنگارنگ وارتجا عی به حفظ نهادهای سرکوبگرشاه ودر تداوم آن به سرکوب بپردازند.
اما در کردستان بدلیل عدم حضور کافی الترناتیواسلامی ومرزبندی با این جریانات اسلامی توانستند بدونه توهم ضمن خلع سلاح مراکزنظامی شاهنشاهی همانند کلانتریها و پاسگاهها وساواک مجسمه ها را نیز پائین بکشندو با سرکار آمدن رژیم اسلامی نمونتا با اکثرات آرابجزجریانات ارتجاع محلی وقدیم فئودال وشیوخ در کردستان به رژیم اسلامی رائ نه هم بدهند.
با ایجاد گشایش جدیدی ازمبارزات مردم کردستان که از زمینه های گذشته رنج ستمهای ملی وطبقا تی موجود بود.وبا سرکار آمدن جمهوری اسلا می کار مبارزاتی مردم کردستان را دو چندان دشوارتر کرد. واین درس وتجارب ارزنده را درعدم توهم وخوشباوری به دو ر ژیم درکردستادن رابایدمد نظر داشت.وبگفته زنده یاد ر.فواد سلطا نی خلق کرد در بوته آذ مایش وسربلندانه ازاین مسیر باید عبور کرد.
با مسلح شدن مردم وروشنفکران وکارگران وزحمتکشان کردستان درشهروروستا ها در مجامع عمو می وارگانها در محل کار وزیست بود. که درسر آغازقیام وبعد از سرنگونی رژیم شاه.که حکومت تازه بدوران رسیده اسلا می دراسفندماه57 با همیاری مرتجعین حسینیه ارشاد و مفتی زاده وارتش وسپاه در پادگان سنندج تدارک حمله را آماده نموده. و با ویراژفانتومهای نطامی وشکستن دیوارهای صوتی وخمپاره باران شهر بیدفاع سنند ج خاطره های ویتنام وحمله آلمان نازی را تداعی نمودند.وصدها کشته ومجروح وهزاران آواراه بی خانه وکاشانه را بجای گذاشت. .و نوروزخونین سنندج درتاریخ جنا یات حکومت اسلامی ثبت گردید.
نوروز خونین سنندج
باتوطئه ها ی جریانات اسلا می وارتجاعی همچون حسینیه ارشاد و کلاس قرآن مفتی زاده وایجاد دو کمیته در سنندج وراه اندازی اختلا فات کاذ ب ومسلح شدن آنها توسط رژیم از طریق پادگان سنندج برای سرکوب و به انحراف کشیدن مسیر رادیکال جنبش وتسلط بر اوضاع کردستان بود.که تلا ش و شروع به سنگ اندازی وتبلیغات مسموم کننده بر علیه مطالبا ت مردم وایجاد فضای متشنج برای زمینه ها ی حمله رژیم به کردستان را مهیا کردند. چون مردم کردستان بخصو ص شهر سنندج قبل از سرنگونی شاه صف خودشان را از این جریانات اسلامی وارتجاعی جداکرده ومتوهم نبودند.
با شروع اولین حمله فانتومها وخمپاره باران شهر وایجاد کمیته موقت انقلابی شهر به سخنگوئ زنده یاد صدیق کمانگربود. که فراخوان دفاع ومقابله ضروری تر وشوراها و مجامع عموی تشکیل شد وتمامی ورودی وخروجی شهر وداخل شهر سنگر بندی وبه تصرف مردم درآمد .وعواملین اسلامی وجاشهای مفتی زاده بداخل پادگان وباشگاه افسران گریختند.ودر مقابل مردم شهر سنگر گرفتند .وشوراهای محلات با سازماندهی کمیته های امداد.وحمل ونقل وتدارکات ومصادره آذوقه وخواربار دولتی و وسائط نقلیه توانستند خدمات شایانی ارائه دهند.
با اعلام آتش بش به رژیم از طرف شورای موقت ا نقلا ب سنندج ونه پذیرفتن آن از طرف رژیم .وتداوم جنگ تحمیلی در شهربود.که مردم پادگان ژاندرمری را به محا صره در آ وردند و انبارهای تسلیحا تی را مصادره وسربازان اسیر را به شوراهای محلات منتقل وروانه شهرهایشان می نمودند. ورژیم را وادار بقبول آتش بس نمودند.
درتاریخ 1-1-58 بنا به درخواست شورای موقت انقلاب سنندج از رادیو سنندج واعلام آتش بس ومذاکراتی با هیئت نمایندگی رژیم .طالقانی وفروهرها شورای شهر سنندج به رژیم تحمیل گردید.اما مردم سنندج درمورد شرکت مفتی زاده در اتتخا بات شهر اعتراض نمودند که باید محاکمه وطرد گردد. که متا سفانه به این خواست توجه نشد. که در امر انتخابات عملا این جریان مرتجع با مظفر پر توما نماینده تحمیلی رژیم با تقلب وکار شکنی در امر انتخابات و حمله نظامی به حوضه های رای گیری و ضرب و شتم مردم پرداختند .و چند نفر ازافراد مفتی زاده وکلاس قران که از طرف مردم منفور هم بودند با رای اضافی وتقلب در شمار آرا به شورا شهر تحمیل نمودند.ویکی از دلیل های پیش نرفتن برنامه شورای سنندج که تلاش در اولویت دادن شهر در حاکمیت مستقیم مردم در امورات امنیتی.وسیاسی.واقتصادی وفرهنگی که برنامه کاندیداهابودواکثریت رای شهر را جلب نمودند.کار شکنی عوامل ارتجاعی مفتی زاده واستانداری وسپاه و ارتش بودند که مجددا زمینه های حمله 28 مرداد 58وفرمان ننگین خمینی وحمایت هم پاله کیها یشان مثل بنی صدر.مجاهدین.نهضت آزادی.جبهه ملی وحزب توده وبعدا اکثریت و...را فراهم کردندکه اینها بی شرمانه مردم کردستان وسازمانهای مردمی را جنگ افروز قلمداد کردند که این گستاخی ها در اذهان تاریخ فراموش نمی شودو بی جواب نمانده و نمی ماند.
با ا ین فضا نمایندگان رادیکال و مترقی شورای سنند ج منتخب واقعی مردم قهرمان سنندج با این اسامی معرفی شدند. که این اسامی را فقط بیاد دارم .
١.یوسف اردلان2.ملا محمود آهنگر3.فریده قریشی4.جبار آریا نژاد5.جلیل معین افشار6.محمد مائ7.باقر نبوی8.خلیل حواری نسب 9 .خلیل یوسف زمانی10 .عبداله بابان١١ .مهدی فاطمی١2عماد سید زاهدی ١٣.عباس کریمی١٤احمد خلیقی 5 1.ارسلان پور قباد. 16ابراهیم شاه غیبی و...
حمله مجدد 28مرداد 58 رژیم به کر د ستان.
با سپری شدن نوروز خونین در58 وتحمیل شورای شهر سنندج به رژیم اسلامی. سنندج مرکزثقل تحولات در کردستان گردید .که زمینه آزادی فعا لیت سازمانها وجمعیت ها وتشکلهاوشورای شهرها بطورعلنی متاثراز سنندج گسترش یافت .بطوریکه در مقابل سنگ آندازیهای رژیم در مقابل این پیشرویها که غیر قابل تحمل بودو توسط عمال مزدور در منطقه همانند مفتی زاده ها و شیوخ وقدیم فئودالهای منطقه وارتش وسپاه وحتی قیاده موقت را سازمان دادند و در حمله به جمعیتها وشوراها واتحادیه ها وایجاد فضای نا امن وضرب وشتم مردم ودزدیهای شبانه وحتی به گردنه گیری هم متوسل شدند.که در مقابل این جنبش با حفظ هوشیاری وتجارب کافی از ماهیت جنایتکارانه دو رژیم پهلوی واسلامی یکایک این دسیسه ها با حفظ دستاوردهای بدست آمده را مقابله وپاسخ میدادند.واین عرصه از رادیکالیسم الخصوص در جنوب کردستان چشم گیرتر بود .زیر پوشش بودن شهرهای شورائی .ومصادره هزاران هکتار زمین توسط اتحادیه دهقانان و مسلح شدن مردم کردستان وحرکت اعتراضی کوچ اجباری مریوان وحضور چشمگیروبی سابقه زنان و...صدها موارد از دستاوردهای این جنبش که تنها این مختصر جوابگو نیست وکتابها ومقالات متعددی را می طلبد.که بالابودن ظرفیت وپتا نسیل قوی مطالبات از پائین این جنبش و نقش جریانات رادیکال وچپ پیوندی اجتماعی یافته.همانندکومه له که از رشد ونفوذ اجتماعی قطب چپ مطالبات جامعه کردستان برخوردار گردید.
و درمجموع فضای دوگانه موجود در کردستان وترس رژیم از گسترش مبارزات مردم کردستان که ازحما یتهای مترقیخواها نه جریانات مترقی ایرانی در نوروز خونین سنندج در ارسال کمک های انسانی وامداد وتدارکا تی نمودند.بنا بر این رژیم اسلامی نه تنها اززیروعده وعید های تو خالی شانه خالی کرد و حتی مذاکرات وهیئت نمایندگی های مردم کرد را نپذیرفت مجددأ سازوکار حمله 28 مرداد 58 رابه کردستان با فرمان خمینی و بنی صدر راصادر کردند.
با گسترش یورش مغول وار به شهر پاوه و کامیاران و سپس سنندج وایجاد فضای ارعاب ووحشت وبگیرو ببندها واعدامهای وسیع در کردستان. نتوانست اراده مقاومت مردم را در هم بشکنند . ورژیم در محا صره و باطلاقی از اعتراضات وسیع شهرهای کردستان وفعالیت سیاسی ونظامی سازمانها مواجه گردید.ونیروهای نظامی رژیم در داخل شهر ومناطق در مقابل تعرضات خیابانی وحملات مسلحانه مردم وسازمانهای سیاسی تاب وتحمل نیاورده. وکمتراز چند ماه در پائیز 58 رژیم شکست مفتضحا نه را نوش جان نمود ومناطق اشغال گرایانه وشهرها ی کردستان پیروز مندانه یکی پس ازدیگری توسط سازمانهای سیاسی ونظامی هم گام با مردم مجددا باز تسخیر و آزاد گردیدند.
اعلام موجودیت هیئت موسس شوراهای محلات وفراخوان تشکیل مجدد شواراهای محلات سنندج.
- نقش فعالین شوراها در پروسه پیوند و همکاری دیرینه ای که در زمان شاه بعنوان مبارزین محلات به چهره های شناخته شده وقابل اعتماد و محبوب مردمی در محلات خود مبدل شده بودند .ودر هر شرایط دوشا دوش مردم محلات خود که در زمان حکومت پهلوی روزانه به اعتراض وتظاهرات می پرداختند . وشبانه در منازل واجتماعات محلات کارآگاه گرانه میکردند. ودر غم وشادی همدیگر خودرا شریک میدانستند .وشبانه در مقابل بگیروببند پلیس وساواک ودزدیهای شبانه با چوب وچماق وکوکتل ملوتف به نگهبانی وحراست از محلات وشهر میپرداختند.ومطالبات مردم محلات خود را برای تامین نفت سوخت روزانه به شرکت نفت تحمیل نموده بودند. وکنترل شعبه های نفت محلات را بد ست گر فتن واین نیاز مردم شهر وروستاها را حل نمودند.ودرنوروزخونین مسلحانه شهر را بدست گرفتند. وکمک های امدادی وتداراکاتی را سازمان دادند ودر انتخابات شورای سنندج پیگرترین مدافعین انتخابات شدند.
- ومبلغین لایقترین کاندیداها شدند.ودر مقابل عوامل مزدور مفتی زاده در انتخا بات که میخواستند اخلال کنندمسلح ایستادند.ودرمقابل حمله 28 مراداد به شهر سنندج این فعالین در دل مردم شهر حفاظت گردیدند. و در کوتاه مدت با هما هنگی در سایر محلات به سازماندهی اعتراضات وسیع شهری پرداختند وبه جبهه سازمانهای نظامی کمکهای انسانی ومالی وتسلیحاتی رساندند.هدف از این یاداوری جایگاه مختصرفعالین جنبش شوارئی در رابطه با چگونگی زمینه های فراخوان هئیت موسس شورای محلات است که نکته اساسی رادیکال شوراها ی محلات سنندج را توضیح میدهد.مد نظر میباشد.با توجه به این یادآوری از پروسه فعالیت فعالین جنبشهای شورای ومردمی درسنندج وتجارب ارزنده آن در پائیز سال 58 در آبانماه بمحض باز پس گیری مجدد شهرهای کردستان وعقب نشینی رژیم اسلامی زمینه دوباره سازمان دهی شوراهای محلات درمیان فعالین ومجامع عمومی مطرح شد.
واین در شرایطی بود که هیجکدام از جریانات والخصوص جریانات رادیکال وجپ هم مثل کومه له که از پایگاه اجتماعی خاصی بر خوردار بود وسرسخترین وپیگیرترین مدافع منافع کارگران وزحمتکشان بودند اما فاقد جشم اندازو برنامه خاص برای دورنمای پیروزی در کردستان بوده واز آن رنج میبرد با توجه به این کمبود فعالین محلات و تجارب ارزنده گذشته ونا کامیهای شورای سنندج در نوروز خونین وبی برنامه گی سازمانهای سیاسی از طرفی ومحاصره اقتصاد ی شدید تر کردستان از طرف رژیم که حاکم بود.وگرانی وایجاد فضای چندگانه و ضرورت تداوم مطالبات مردم وآمادگی مقابله با رژیم برخلاف نوروز خونین وشورای سنندج که عواملین رژیم ومفتی زاده درشهر حضورعلنی نداشتند.باید کار شورا ها وانتظارات مردم را در دخالت مستقیم تر در سرنوشتشان را باید جدی ترگرفت در غیر اینصورت سردر گمی ومایوسی را موجب میشود .وامکانا اختلافات احزاب سیاسی درآینده مردم را در عرصه حضور ونقش شان منزوی نماید وموجب بهره برداری رژ یم گردد. امابا حضور فعال مردم درصحنه ونقش جنبش ها ومطالبات از پائین جامعه موجب میشود .که احزاب سیاسی ومتعهد مدافع خواست مردم تقویت وسایر جریانات خلاف منافع مردم افشا گردندونتوانند خلاف مصا لح مردم یکه تازی کنند .چون مردم در گذشته ونوروز خونین شاهد ناپی گیری جریانات الخصوص حزب دمکرات کردستان وتوهم به رژیم اسلامی بودند.
با این جشم انداز ومباحثات در مجامع عموی محلات واولین فراخوان به فعالین منتخب محلات در محله آقازمان انجام گرفت.و در این نشست مرکزیتی دمکراتیک از میان فعالین محلات سنندج رابنام هئیت موسس شورای محلات را تصویب نمودند.و تقسیم کار لازم واهداف ووظایف شوراها وجایگاه احزاب سیاسی وارگانهای دولتی و ایجاد مراکز شورای وکمیته ها نیز به تصویب وثبت گردید.
با انتشار اعلام موجودیت هیئت موئسس شوراهای محلات سنندج وفراخوان سازماندهی شوراهای محلات واعلام محل دفتر وتلفن در خیابان فردوسی سنندج تمامی مجامع عمومی محلات وکلیه سازمانهای سیاسی همانند.کومه له ورزمندگان وپیکارووحدت کمونیستی.سازمان جریکهای فدائ وسندیکاها وشورای بازاریان وکارمندان وکانون معلمان وزنان ودانش اموزان و.کارگران شهرداری استقبال و پشتیبانی وقول همکاری دادند.بجز حزب دمکرات نه تنها استقبال نکرد بلکه موانع تراشی هم کردند.که در بخش ارزیابی به این موارد می پردازیم .
با توجه به ضرورت ایجاد وسازما ن یابی مجدد شوراهای محلات وتدارک وفراخوان آن واستقبال شهر با نظارت مستقیم هیئت موسس وناظرینی ازسازمانها و نهادهای مردمی شهر. انتخابات آزاد وکاملا دمکراتیک با شرکت وسیع مردم محلات واجد شرایط سنی از ١٨ ببالا از طریق مجامع عمومی محل زیست توسط زنان ومردان وجوانان محلات انجام گرفت. و در یکماه60تا 65شورا در محلات شهر اعلام موجودیت وشروع به فعا لیت نمودند. وبا این تصمیم بزودی با اجرای اولویت ها وبرنامهای هماهنگ فضای شهر با دخالت مستقیم مردم از پائین جامعه شهر. تمامی امورات امنیتی ومعیشتی وسیاسی به کنترل شوراها درآمد.وخلعید از ارگانهای سرکوبگر وارگانهای د ولتی گردید وتمامی شوراها هماهنگ با ایجاد کمیته های نظامی وعمرانی وتدارکات وامداد وآموزش. شهررا زیر پوشش دخا لت گرانه خود قرار دادند. ودر 6 ماه فعالیت شوراها وهماهنگ با هیئت موسس شوراهای محلات و سازمانهای سیاسی وکنترل بر سازما نهای دولتی در سنندج شوراها توانستند بعنوان سیاست گذار و مجری تصمیمات مجامع عموی اقدامات وفعالیت های کم نظیری را بشرح زیرابلاغ و اجرا وعملی نمودند.
درزمینه امورات امنیتی .
- ایجاد کمیته نظامی شورای محلات که بعداز مدتی توسط کومه له تقویت و به بنکه هاوستادنظامی شهرسنندج نام گذاری شد.
-کیشک ونگهبانی شابه روزی محلات وکنترل ورودی وخروجی شهر درارتباط وهماهنگ با سازمانهای سیاسی ونظامی مردمی در شهر.
-سنگر بندی وایجاد باریکاد ها وکانا ل بندی در محلات وشهر وکنترل ورودی وخروجیهای شهر برای موارد اضظراری با توجه به تجارب نورز خونین که این آما ده گی درگذشته کمتر پیش بینی شده بود.
-آموزشهای لازم نظامی به افراد واجد صلاحیت در محلات شهر.
-ممنوعیت ورود ارتش وسپاه ونیروهای شهربانی وژاندرمری بداخل شهر ودخالت نکردن درامورات امنیتی شهر.
-بازداشت متخلفین ایجاد نا امنی در شهر با تصمیم شوراهاو ستاد نظامی شهر.
-سازمانهای سیاسی ونظامی وکارکنان مردمی دوائر دولتی در شهر تصمیمات لازم را در ارتباط با شوراها وهیئت موسس راحمایت وهمکاری هماهنگ نمودند.
درزمینه امورات معیشتی وتدارکاتی ونیازمند یهای روزانه.
-ملزم نمودن اداره بازرگانی و شرکت نفت وشهرداری واستانداری واداره غله وقند وشکر برای تامین نیازمندیهای مردم شهر وحومه با نظارت وکنترل مستقیم نمایندگان شوراها وهماهنگی هیئت موسس .که با همکاری این نهاد هااین نیازمندیها عملی واجرا شد.برای نمونه اداره بازرگانی خوارو بار مورد نیاز محلات را در اختیار شوراهای محلات برای توزیع قرار میداد .وعادلانه توزیع میگردید.
-کنترل برقییمت ها و مبارزه با احتکار در هماهنگی با شورای بازاریان وجلوگیری از خروج مواد گوشتی ولبنیات ومواد روزانه که توسط دلالان ومحتکرین که صادر و وارد میشد که دراین مورد چندین انبار احتکاری حبوبات و سیگار کشف و به قیمت نازل در اختیارمردم قرار گرفت.
-مصادره انبارهای دولتی وتوزیع آن در محلات شهر وتامین نیازمندیهای سازمانهای سیاسی ومردمی شهر.
-مصادره وسائط نقلیه دولتی و تا مین نیازمند یهای شوراها .واکیپهای امدادی وکمیته ها ی نظامی.
-مصادره خواروبار جند ستون نظامی که در روستای باوه ریز خلع سلاح شده بودوتوزیع آن توسط شورا و بنکه ها .
-ایجاد کار یابی مو قت برای کارگران بیکاراز طریق فروش موادظبط شده و احتکاری مثل سیگار.
-مصادره وتوزیع زمینهای اوقاف دولتی در میان مردم بی مسکن در محلات حاشیه نشین شهر توسط شوراهای محلات وهما هنگی وهمکاری کارکنان اداره شهر سازی.
-کمک های تدارکاتی و مالی اهدائ وجمع آور شده در محلات سنندج وارسال برای مردم جنگ زده کامیاران وروستاهای ویران شده قارنا وقلاتان توسط هیئت موسس شوراهای محلات درمیان این آواره گا ن توزیع و پیام همبستگی شوراهای محلات سنندج در اجتماع آ نها در اشنویه اعلام گردید.
-اسکان دادن آواراگان جنگی کامیاران در آماکن دولتی و شوراهای محلات.
-ایجاد وباز سازی شرکت تعاونی کارگران شهرداری در خیابان سیروس وآزاد کردن خرید برای عموم مردم شهر.
-تامین نیازمندیهای داروی وپزشکی بیمارستانها و اکیپ های امدادی محلات با همکاری کمسیون پزشکی سنندج واداره بهداشت .وآموزش مردم شهر.
-تلاش برای ترک اعتیاد واسکان معتادین شهر در محلات وبنکه ها با نظارت کمسیون پزشکی.
درزمینه های سیاسی.
-ایجاد فضای سیاسی و آزادی فعالیت شوراها وآزادای احزاب و سندیکاها ونهادهای مردمی وفعا لیت سیاسی وآزادی مطبوعات.
-برقراری امنییت در شهرتوسط مردم شهر.وهمکاری و هماهنگی سازمانهای مردمی.
-دخالت مستقیم مردم در امورات روزانه و مسا ئل سیاسی واجتماعی شهر وگسترش آن درسایر شهرهاوروستاهای کردستانوجلب حمایت گسترده.
-شرکت فعال و بسیج شورای محلات در تحصن ٤ ٢ روزه اعتراضی شهر در استانداری سنندج و درخواست خروج فوری سپاه وارتش مستقر در باشگاه افسران شهر و مشرف برشهر که ایجاد ناامنی وتیراندازی بمردم شهر را موجب شده بودند.
-نقش فعال و همه جانبه شوراها درخلع سلاح ستونهای دولتی در روستای باوه رز و حماسه قهرمانانه دفاع ٢٤ روزه بهار سال 59 در مقابل حمله رژیم از نظر بسیج سیاسی و نظامی وکمکهای پشت جبهه ای وتدارکاتی در همکاری با سازمانهای سیاسی در شهرکه بدونه همکاری شوراها و بنکه ها امکان مقاومت ٤ ٢ ساعت هم نبود.که مردم شهر سنندج برای حفظ دستاورادهای موجودبخصوص زنان قهرمان حتی از جانهای خود وعزیزانشان دریغ نکردند که این نیاز مند صدها رمان میباشد که متاسفانه تاکنون یک رمان نیز نگارش نشده تا چه رسد به نوشتن وانتقال این تجارب ارزنده.
-اسکان دادان وپذیرائ ١١٠٠٠ مهمانان نوروزی در سنندج که از شهرهای ایران به سنندج امده بودند و بر خلاف تبلیغات رژیم به ضد خود رژ یم هم تبدیل شد وشبهای نوروزی آهنگهای همبسگی مردم کردستان و مهمانان آزادیخواه ایران را موجب شد.وتوزیع ٠٠٠ 5 نسخه از فعالیت شوراها.
- پشتیبانی شوراها از خلع سلاح سپاه رزگاری که ازعواملین قدیم ساواکی و فئودالها وشیوخ نقش بندی بوده که توسط کومه له خلع سلاح گردیدند.
-مبارزه با پخش مواد مخدر و گردنه گیری وراهزنی که توسط رژیم گسترش میافت ودستیگری وبازداشت آنها وایجاد دادگاهها ی مردمی در سا لن تختی وخنثی نمودن توطئه های رژیم.
- همبستگی و ارسال کمکهای مالی وتدارکاتی به مردم قتل عام شده روستا های قارنا وقلاتان در شهر اشنویه توسط نمایندگان هیئت موسس و اعلام همبستگی با مردم شهرهای دیواندره وسقز وبوکان ومهاباد واشنویه درمسیر واسقبال مردم از نمایندگان شوراهای سنندج و ایجاد زمینه حول تشکیل شوراهای سرتاسری در کردستادن وگسترش انعکاس این همبستگی شوراهای سنندج در صدر خبر نامه های سازمانهای سیاسی اللخصوص کومه له منعکس گردید.
-ایجاد اکیپ تدارکاتی در گاوشان بین راه کامیاران وسنندج وایجاد امکانات پشت جبهه ای برای نیروهای پارتیزان ودرگیر با نیروهای رژیم که مانع از ییشروی ستونهای نظامی به شهر سنندج بودند.
-ایجاد کتابخانه عمومی در مراکز محلات شهر.
- احداث لوله کشی آب برای محله عباس آباد با همکاری شوراری این محله وکارکنان شهرداری شهر.
-ایجاد کلاسهای شبانه در محلات فقیر نشین شهر با همکاری کانون معلمان وشواری دانش آموزان شهروشورای زنان.
-تامین نیازمندیهای بهداشتی شهر با همکاری کارمندان اداره بهداشت وپزشکی شهر.
-برگذاری سمینارهای نمایندگان شواراهای محلات برای هماهنگی وبرنامه ریزی وارزیابی وموانع های عملی با حضور هیئت موسس شورای محلات درسنندج.
-کمک اهدائ داروئ وپزشکی وهمبستگی مردم سنندج قبل از نورز خونین به مردم ترکمن صحرا توسط اکیپ پزشکی به سرپرستی زنده یاد دکتر لطف اله نژادیان وجمعی از کادرهای کومه له که متاسفانه در یک صانحه سقوط ماشین درنزدیکی بیجار اکثرا جان باختند واین ضایعه بزرگی بخصوص برای مردم سنندج بود. یادشان وادامه راهشان گرامی باد.
ارزیابی از فعالیت شوراها و نقش سازمانهاهای سیاسی.
-با توجه به دستاوردها و اقدامات انجام شده شوراها واراده ونقش مردم وفعالین شورائ در محدوده تجارب خود بخودی در پروسه مبارزات بر علیه دو رژیم دیکتا توری شاه وجمهوری اسلامی را از مقطع سال57 تا بهار 59 و جنگ تحمیلی مجدد رژ یم اسلامی به کردستان وشهر سنندج که به وقوع پیوست.متاسفانه بدلیل عدم چشم انداز وسیع از چگونگی پیروزی ودور نمای این جنبش در کرد ستان که جریانات رادیکال وسیاسی در کردستان هم از آن محروم و رنج میبردند. که جنبش شوراها هم ازاین کمبود بری نبودند.واساسی ترین دلیل عقب نشینی وشکست جنبش کردستان در این مقطع زمانی و متحمل تسلط سرکوب گرایانه وملیتاریزه شدن کردستان توسط رژیم گردید.
اما با این محدوده فعالیت وشر ایط زمانی وتاریخی پیش آمده فرصت مناسبی که داشتیم . ودر صورت نداشتن کمبود فوق واتکا به این پتانسیل قوی جنبشهاو مطالبات جامعه می شد شوراهای سرتاسری در کردستان ویا اتحادیه سرتاسری کارگران ودهقانان وزنان ومعلمان ودانش آموزن وکارمندان را با توجه به آمادگی ذهنی و اجتماعی شدن چپ در کردستان را تقویت نمود. همچنان در سنندج و مریوان وکامیارن و سقز و دیواندره بطور نمایان گر بود. یا دورنمای عملی شوراها بجز اعلام پراکنده وخودجوش انجام گرفت. اما توازان بلفعل خواست ها ومطالبات جامعه نمونتا شوراها فقط در محدوده دفاع از آنها ویا منعکس نمودن فعا لیت اخباری در نشریات سازمانها اخبار ومدافع صرف این شوراها کافی وجوابگو نبا ید دانست.
اما این تاریخجه ونقش شوراها با توجه به رنج بردن از کمبودهای مندرجه توانست بعنوان یکی از فاکتورهای مطالبات رادیکال ودخا لت گرایانه جامعه از پائین وبرای اولین بار در تاریخ مبارزات کردستان ظرفیت تعین سرنوشت خویش را ولو موقت به رژیم تحمیل نماید .وقابلیت اتکا به توانائ خود سازماندهی توده های مردم را ثابت وتجربه نماید که هیچ تحولی بدونه تغیردر مناسبات اقتصادی وسیاسی واجتماعی بدونه سازماندهی از پائین جامعه ونقش پیشروان بدونه پیوند اجتماعی ممکن نیست.
واما اشاراتی به ارزیابی از حزب دمکرات. .مردم کردستان بخصوص سنندج پشتیبانی نکردن حزب دمکرات از مردم درفاجعه نوروز خونین سنندج وفرصت طلبی ها و کارشکنی ها درمذاکرات و در امورات شوراها و همکاری نکردن وخلاف مصالح مردم وپنهانی با رژیم اسلامی مذاکره کردن ویا اسکورت ستونهای نظامی در شهر سنندج راکه دیدند. وحمله نظامی به دفتر سازمان پیکارودفاع از قدیم فئودالها ومرتجعین وشیوخ در منطقه وتحمیل جنگ به کو مه له وبلاخره دادن رای آری به جمهوری اسلامی ودهها موارد دیگرکه مردم کردستان ماهیت حزب دمکرات را مغایر منافع کارگران و زحمتکشان دانسته که خلاف مصالح ومطالبات جامعه کردستان پیش می رفت .مردم با آگاهی وحضور فعال خودتوانستند از این پروسه عبور نمایند ودوست ودشمن خود را در مقابل مطالبات خود محک بزنند. و این دستاوردها در آ ن شرایط وتوازن قوا در تاریخ کردستان را ثبت نمایند.این بود گوشه هائی از این تاریخ وتجارب ارزنده نسلی از انسانها که در دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان ایستادند. واز هیج کوشش وتلاشی حتی جانشان دریغ نورزیده و مایه گذاشتندوراهشان ادامه دارد.
من نیز به نوبت خودزمانی از دوران زندگی خود را در جوار این انسانهای مبارز که تحمل شد ید ترین مصائب ونا ملایمات جامعه را سر بلندانه مبارزه وپشت سر گذاشتند وعزیزترین کسانشان را در این راه ازدست دادن همراه دانسته و درود میفرستم.امیدوارم این نوشته را بعنوان امانتی این جنبش انقلابی با نواقص وکاستیهای آن از من بپذیرند ودست اندرکاران این تاریخ آنرا کامل تر وپر بارتر نمایند ومجازنیستند کسانی بی مسئولیت به تخریب آن بپردازند . ویا بخواهند بمیل خود بگذشته وآینده این نسل ها تف بنمایند.چون حافظه تاریخ هیجگاه فراموش کار نمی ماند.ودرسهای تاریخی این جنبش اثبات نمود. که .بدونه اتکا به مطا لبات بالقوه ونقش اجتماعی توده ها درتغیروتحولات در مناسبات پائین جامعه .هر الترنا یتوتراشی غیرمنافع ستم دیدگان ومتوسل شدن به قدرت ها توهم میباشد که سرانجام منزوی ومنجربه شکست خواهد شد.در نتیجه با علم به اینکه پیروزی دیروزود دارد اما سوخت وساز نمی پذیرد.
زنده باد سوسیالیسم
مورخه ١.5.٨٣
کومه له سوسیا لیستی و رد نمودن ادعاهای تو خالی بنیانگذاران حزب کمونیست ایران ! به ادعای بنیانگذاران حکا درسال 62 وتشکیل حزب کمونیست ایران ، گویا مارکسیسم انقلابی عروج کرد، وکومه له را با نقد پوپولیسم وناسیونا لیسم با چرکنویس تئوری های شکست خورده بلانکیستی و لنینستی و استالینستی وحزب انقلابیون حرفه ای با درکی سطحی ومعلول گرایانه وناتوان از ریشه یا بی ودلائل بحران درجنبشهای کمونیستی وکارگری که در محدوه سازمانهای ایرانی خط 3 و...آن دوران که خودشان معلول بحران اصلی بوده و هستندرا بصرف نقد وموضع از ضد امپریا لیسم بودن شوروی ودر صدر آن صرفآ استالین وحزب توده ایران ، آنهم سطحی نگرانه مد نظر داشتنند .وخود را مارکسیست لننیست میدانستند. درصورتیکه بررسی وبحران رایج جهانی جنبشهای کمونیستی وکارگری را باید از نقد اصولی مارکس به کمون پاریس ونقد بلانکیسم ورد سازمان انقلابیون حرفه ای و حزب وقدرت سیاسی دانست .که مارکس الترناتیو درست را در مقابل انحرافات وشکست کمون پاریس رادر هیجدهم برومرو و ایدئولوژی آلمانی ومانیفست کمونیست واثر ارزنده کاپیتال را ارائه داد. وبدلیل درک نشدن این نقد وارزیابی مارکس از دلائل شکست کمون پاریس که رادیکال ریشه یابی کرده بود. لنین هم انحرافات بلانکیسم در کمون پاریس را تکرار، وسازمان انقلابیون حرفه ای وحزب وقدرت سیاسی بلشوکی را بپش برد. ومنصور حکمت هم با متدولوژی انحرافی لنینی وغیرمارکسیستی به صدور وعروج الگوی بلشویسم لنینیسم شکست خورده بمصاف تشکیل حزب کمونیست ایران بر آمد. وتمامی کاسه وکوزه ها بر سر کومه له انقلابی وسوسیا لستی شکسته شد .واکنون ازادبیات رایج وادعاهای واهی دکانها ی مرحوم حکمت گویا کومه له را منصور حکمت ناجی وارشاد کرده است. البته دراین همراهی رهبری ومرکزیت کومه له نیز بدلیل عدم تسلط ودست کم گرفتن جایگاه سوسیالستی کومه له ، مقهورودنباله روگنده گوئیها ی منصورحکمت شدند و با پشت کردن به تمامی گذشته گنجینه های سوسیالستی کومه له ازآن هزیمت وآنرا حاشیه حکا نمودند. این نگرش در کلیه مثوبات از کنگره موئسس تا انشعابات وتفاوت های ما توسط منصور حکمت تا تمامی آرشیوهای دکانهای کنونی خانواده حکمت اکنون در کلیه سایت های این جریانات که جزء افتخارات سازمانی شان موجود است . وگاهآ در سا ل روز وگرامیداشت حزب کمونیست ایران نیز با افتخار تشکیل حکا را در عروج وتزریق مارکسیسم انقلابی به کومه له هم بعنوان سازمانی جانبی ومحلی برای پیشمرگایتی حکا تبریک وبعنوان دست آورد جشن میگیرند . ومدعیان دروغین وفراموشکارانی چون مهتدی وایلخانی زاده ها ، هم کومه له رااخیرآ کمونیست ندانسته ونمیدانند وبدستور عمو سام ، باید برادری خود را همانند رهبران ناسیونالیستی درضدیت با کمونیستها اثبات کنند، وبه انتظار تکرار سناریوی عراق در ایران درنوبت و لحظه شماری هنوزاستخاره میکنند. ومنتظر ظهور روز موعودند. تا نپرداختن عمیق وهمه جانبه به بحران موجود ودامن گیر کومه له سوسیالستی واعاده حیثیت نکردن واززیر آواردر نیاوردن کومه له، از این تحریفات در ارائه ارزیا بی وتصویری تاریخی وواقعی از چگونگی شکل گیری این جریان، بعنوان گرایشی کمونیستی ومبدل شدن به جریانی رادیکال وسوسیالیستی بر بستر تدوام انقلاب 57تا60 ایران و جنبش انقلابی کردستان بعنوان پیشروترین جریان سوسیالست انقلابی برای اولین بار درتاریخ ایران بمثابه ستاره ای در خشید. واز پروسه مبارزه بدونه توهم به سیستم 2نظام سرمایه داری پهلوی ورژیم اسلامی در بزیرکشیدن ارگانهای سرکوب گر، وعقب نشینی متمادی جمهوری اسلامی درجنبش انقلابی کردستان وحمایت وسازماندهی کارگران وزحمتکشان کردستان ومبارزه مسلحانه توده ای،وروی آوری زنان انقلا بی بمبارزه ومصادره هزاران هکتار زمین، توسط زحمتکشان، وندادن مالیات وسرباز به دولت در 3 سال حضور وفعالیت علنی وبینابینی درحاکمیت شوراهای شهر ومحلات، وآزادی فعالیت احزاب ونهادهای مردمی، و صدها دستاوردهای دیگر را باید زنده ترو به کارنامه واعا ده حیثیت سنتهای کمونیستی از کومه له را یا داوری کرد تا رو سیاهی نصیب ذغال وکاسب کاران سیاسی بماند ،تا جائی به گستاخی نرسند که هر بد وبیراهی را ازمدال های شایسته خو دشان از پوپولیست بودن تا غیر سوسیا لیست بودن واخیرآهم شکستن این تخم لق دردهان مریدان وسمپاتهایشان که روزانه مثل آدامس خروس نشان می جوند ودر تلویزیونها وسایت ها یشان اخیرآ در سالروزهفته وچهله های مرحوم منصور حکمت نثار می کنند که کومه له را منصور حکمت از گمراهی وانحرافات گویا نجات داده است . وآشکارا خودشان با قدرتها زد وبند ومعاشقه سیاسی میکنند، و منتقد ین تشکیلاتی را بایکوت و ترور شخصیتی وبباد کتک و اخیرآ چاقو کشی واسلحه کشی هم سنت شده است. وزیر سایه بان طبقه کارگرو کومه له دکانهایشان را با تلویز یونهای رنگارنگ به رخ مردم میکشند،و عوام فریبی میکنند. درشرایطی کومه له وکمونیستها عزمشان را جزم کردند، که آرمانخواهی ووفاداری به منافع کارگران وزحمتکشان را به هویت خود مبدل نمایند،که جنبشهای کمونیستی وکارگری در ایران ودر سطح جهانی در کانونهای بحرانی در عدم آمادگی ذهنی وتحمیل شکست هائ در گذشته وعدم درک دورنما واستراتژی طبقاتی وتاکتیکی وتحلیلی بسر میبردند،وهنوز درک وآگاهی درپروسه مبارزه طبقاتی به آنچنان شناخت طبقاتی در اتکا به خود رهائ وکسب قدرت طبقاتی توسط خود کارگران نرسیده بودند، وباجود نقدهای همه جانبه مارکس در انقلاب کمو ن پاریس، لنین واستالین نیز با حزب وقدرت سیاسی بلشویکها اشتباه بلانکیستها در کمون پاریس را در روسیه تکرار کردند، وسرمایه داری دولتی وارتجاعی در روسیه وسوسیال دمکراسی در اروپا بجای جامعه سوسیالستی بجهان وطبقه کارگر قالب شد،وچرک نویس این تئوری های شکست خورده را منصور حکمت در دانشگاهای لندن یاد گرفته وصادراتی با تشکیل حکا به رهبری کومه له هم تحمیل کرد. وتاکنون بیش از 30 سال حدودآ از انقلاب ایران میگذرد ،که کارگران وزحمتکشان ومیلیاردها انسان ستمدیده همسو در جهان نیز ازاین بحران الترناتیوی رنج می برند ، و به مشقات بارترین استثمار واز خود بیگا نگی ومحکومیت به اعما ل شاقه رافقط برای بقای زندگی بخور ونمیری تن میدهند،وهروزه وهر ثانیه شاهد مرگ ومیر هزاران انسان بی پناه وقربانیان استسمار سرمایه وتحیمل جنگ وفقروبیکاری وزن ستیزی وآواره گی راکه نصیشان کرده اند میباشیم،تا رفع نشدن ونپرداختن به این بحران وعدم کسب آگاهی ومبارزه طبقاتی وتجارب وارزیابی ازگذشته وحال در پروسه مبارزه طبقاتی وروز مره کارگران انقلابی وکمونیست دراتکا مستقل به خود رهائ طبقاتی هر روزه باید شاهد استسمار ونابودی بیشتر وتعین تکلیف توسط نخبه گان از بالا والترناتیوهای ارتجاعی وقرون وسطائ مثل استالین وهیتلرها وجمهوری اسلامی ها وفاشیستهائ مثل بوش ها وسوسیال دمکراسی بود. بحث کنونی این نوشته بررسی جایگاه وعملکرد وسنتهای سوسیالستی کو مه له بود، بعنوان ارزیابی واقعی وتاریخی که متاسفانه با تشکیل حکا بفراموشی سپرده اند،وبی رحمانه وغیر واقعی کومه له مورد تحقیر وتهمت قرار گرفت وحذف فیزیکی وبه زائیده سازمان جانبی حکا مبدل شد،ومتاسفا نه تاکنون درک واحدی وارزیابی تاریخی ازدلائل بحرانهای موجود وبسر آمده از جایگاه واقعی وپایگاه اجتماعی کومه له متاسفانه در دست نیست،وسنتهای سوسیالیستی کومه له بازیچه دست ومعاملات سیاسی جریانات دروغین و به اصطلاح مدعی طبقه کارگر وکومه له قرار گرفته است،وتلاش در ارائه تصویرهای ناسیونا لیستی وغیر کارگری وسوسیال دمکراسی جایگزین ومیخواهند منتصب کنند، وبخورد جامعه بدهند . برخلاف ادعاهای حککا ها و حکا ومهتدی ها که ثابت شد، نه کارگری نه کمونیستی ونه کومه له سوسیالستی از آب در آمدند،بلکه کومه له واقعی بر بستر فعالیت وحضور در تداوم انقلاب 57 ایران واجتماعی شدن چپ وسوسیالست با رنج بردن از فقدان وبحران الترناتیوی رایج کمونیستها وطبقه کارگر در جهان وانقلاب 57 کومه له با بدوش کشیدن وتحمل این کمبودهای اساسی که معلول آن شرایط واقعی بود ،سربلندانه وبا افتخار مبدل کردن چپ وکمونیسهتا درکردستان را بیک جریان اجتماعی را در مدت 3 سال در مقابل دو سیستم سرمایه داری الخصوص درسالهای 57 تا 60 رابا پیوند طبقاتی با کارگران وزحمتکشان در کردستان انقلابی را عملی واثبات کرد. ودرتاریخ مبارزات طبقاتی ثبت نمود،واثرات وتداوم این راه وسنتهای سوسیالستی جنبشهای کو مه له را اکنون در پیوند جنبش کارگری کردستان انقلابی با سایر بخشهای ایران گسترش و حشا ناپذیرند. واساسی ترین سند برای اثبات وحضور وبی پایه گی جریانات مدعی و وارونگی مواضع وتحلیلهای خصمانه اشان نسبت به پایگاه اجتماعی کو مه له را میرساند.کومه له ثا بت کرد باید برای رفاه وآسایش وامنیت جامعه با اتکاءبمنافع وتوان وتوازن قوای طبقاتی میشودبدونه توهم نیازهای اولیه زیستن ورفاه را به سرمایه داری در خدمت وپروسه اهداف دراز مدت سوسیالیستی در عمل انقلابی با عدم توهم وضدیت با سرمایه داری را با بزیر کشیدن ارگانهای سرکوب گر امکان پذیر کرد، و مطالبات وولو اندک را تحیمل کرد وحدودآ 3 سال آزادی شهرها ومناطق آزاد شده در جنبش انقلابی کردستان کو مه له را بجریا نی جب واجتماعی وسوسیالستی در کوتاه مدت مبدل کرد.وسنتها ی فراموش نشده ای بر جائ گذاشت که اکنون در تداوم سنتهای کومه له دردستور کار فعالین رادیکال الخصوص جنبش کارگری برای ایجاد تشکل مستقل ضد سرمایه داری وبدونه توهم وتلاش در تحمیل مطالبات روزانه شان میجنگند،ودر پروسه شکل گیریند. کومه له در سال 57 در مرزبندی با امپریالیسم بودن شوروی وجریانات ایدئولوژیکی عملآ پا ی بند ماند وهیجگاه دچار شیفته گی شعار بی عمل نشد. وتمامی عملکرد انقلابی وسنتهای سوسیالیستی کو مه له گنجینه واثبات پشتوانه پراتیکی و تئوریکی انقلابی را دربرداشت. که بنظرم بسیار غنی بود تحلیل عدم توهم به دو سیستم سرمایه داری وبزیر کشیدن ارگانهای سرکوب گر واتکا به حاکمیت از پائین جامعه وپیوندطبقاتی با کارگران وزحمتکشان وتحمیل حدودآ 3 سال حاکمیت به رژيم قرون وسطا ئی اسلامی و.....آیا نتیجه پراتیک وتئوری انقلابی نیست ودر پروسه مبارزه طبقاتی نباید به آن پرداخت و باید اول اکادمیستهائ چون منصور حکمت در لندن بیاموزند بعد بخورد دیگران بدهند مگر طبقه کارگر موش آذمایشگاهی هستند. که باید به آنها آگاهی تزریق شود. وکو مه له اصل را در پیوند واقعی با کارگران وزحمتکشان در محیط کار وزیست خود در کردستان گذاشت وبه هیچ چیز جز منافع آنها وقدرت آنها در بدست گرفتن اداره امور خودشان وایجاد آسایش وامنیت بدست توانای خودشان نمی اندیشد. وهیجگاه در حضور علنی خود در جامعه اسیر و آلوده روشنفکر بازان وتئوری بافان تو خالی نشد. ونمونه بارز کنفرانس وحدت ودر خواست از کومه له وشرکت زنده یاد فواد.سلطانی که از طرف ایشان جواب رد گرفتند.وگرنه کو مه له هم انموقع مبتلا به انحراف بی پایه مثل تشکیل حکا می شدند. که بعدآ رفقای رهبری کنونی به این موضع اصولی کاک فواد پایبند نبوده و جدی نگرفتند. وراه گمر اهی را گرفتند وبدام تئورهای شکست خورده حکمت گرفتار شدند وکومه له را به این روز انداختن که برایش اشک تمسا ح بریزند ویا دیگران از گمراهی نجاتش دهند. وما ان زمان در رونق ورشد کو مه له شاهد بن بست سایر چپ های ایران بودیم .که بخشآ به لشکر جبهه ای ضد امپریالیستان خمینی وانفعال و بن بست وگاهآ آش بتال پیوستند. واگر بخواهیم بمواردی از سنتهای سوسیالیستی 30سال پیش کومه له بپردازیم لاجرم بدونه پرداختن به جایگاه اجتماعی وحضور علنی در جنبش انقلابی کردستان وچکونگی تداوم ا نقلاب 57 ایران توسط کومه له بعنوان یکی از سر بلندترین جریان سوسیالستی وچپ در تاریخ وبررسی انقلاب 57 ایران باید نام برد وتاریخ نوشت.که اکنون در تداوم وکومه له بر بستر جنبشهای اجتماعی بر خلاف مدعیان دروغین سازمانهای موجود وتابلوئ در تداوم راه سنتهای سوسیالیستی کومه له جنبشهای کارگری وزنان ودانشجوئ ومعلمان وجوانان را در آستانه پیوند خود در کردستان وایران می بینینم که در قدمهای اولیه اتکا بخود سازماندهی وتلاش برای تقویت وپیوند عملی جنبش مستقل وخود رهائ طبقه کارگر هستنند . کم نیستنند کارگران وروشنفکران کمونیست هوادار وفعالین سمپات و متاثر از جنبش کومه له که نسل به نسل وسینه به سینه سنتهای کومه له از گذشتگان خود از هزاران کارگر مهاجروفصلی کرد. در شهرهای جنوب وتهران وآذربایجان وبندرعباس گرفته را به هم طبقه هایشان متتقل کرده اند.که چگونه کومه له بدونه توهم بارژیم شاهی واسلامی مبارزه کرد .وتوانست با اتکا به کارگران وزحمتکشان بجریانی اجتماعی وسوسیالستی مبدل شود.وجگونه امکان مبارزه مسلحانه توده ای فراهم شد .ودرخلع سلاح وغیاب ارگانهای سرکوب گر ومرتجعان محلی مفتی زاده وصفدری وسپاه رزگاری وفئودالان محلی چگونه شوراهای شهر ومحلات در شهرها وروستاها امورات محلی خود را بدست گرفتن و حماسه ها واسطورهای مقاومت وتعرض در جنگ تحمیلی نوروز خونین وجنگ 24روزه وتحصن استانداری سنندج ومقاومت مردم مبارز کامیاران وتوقف عبور ستون وتانکهای ارتشی به سنندج شدند.وچگونگی راهپیمائی عظیم درحمایت از کوچ اجباری مریوان از شهرهای کردستان به مریوان انجام گرفت. ومصادره هزاران هکتار زمین در دهات واطراف شهرها انجام گردید. وچگونگی روی آوری زنان انقلابی در کردستان وایران بصفوف مبارزه سیاسی ونظامی در صف کومه له وصدها دست آورد دیگر که هنوز در سینه ویادها در تاریخ وزندگی روزانه کارگران وزحمتکشان ثبت گردیده واین آتش زیر خاکستر در هر شرایط ابراز وجود میکند وبه آسانی بفراموشی سپرده نخواهد شد .وخوشترین وآزاد ترین دوران زیستن در شادی وناراحتی در میان جامعه است که هم کومه له وهم فعالان آن در میان جامعه مردم وکارگران وزحمتکشان از محبویت ودوست داشتن خاصی بر خوردار بودند واصلآ دغدغه های کنونی وبعد از جدا شدن وجدا کردنمان از جنبش وجامعه را بجز اندیشیدن به منافع کارگران وزحمتکشان به هیچ چیزی نمی اندیشیدیم .مادران بهترین عزیزاشان را به راه وآرمان کومه له هدیه کردند .واز سفره های خانواد ه هایشان گرفتنند که کومه له را یاری دهند .وپا بپای کومه له درتمامی عرصه ها جنگیدند.وبدونه یاری کارگران وزحمتکشان شرافتمند وعدم حضور کومه له مردم تاب تحمل یک ماه مقاومت را هم نداشته وبه بمثابه نیازورابطه ماهی به آب را آزمودند.همانگونه بالعکس در سایر شهرهای دیگر ایران متاسفانه دیدیم بدون حضور جریانی پیشرو وبدونه توهم مثل کومه له درآغاز انقلاب 57 یک ماه نگذشته بود تمامی دستآوردهای انقلاب سرکوب وباز پس گرفته شد.که اگرسایر جریانات بخصوص چب ایران مثل کومه له عمل میکردند وتوهم نداشتنند ومطالبات کارگران وزحمتکشان وتلاش برای پیوند طبقاتی می نمودند ومنافع سازمانی را کنار میگذاشتند.هرچند بدونه حضور وافق جنبش کارگری آش دهن سوزی نمیشد ند .اما کندن یک مو از خرس هم خود غنیمتی بود. ودر تدوام پروسه مبارزات طبقاتی ضروریست. و الان در فاز دیگری میبودیم.و سنتهای سوسیالستی رادر تمامی عرصه های مبارزاتی در ایران مثل کردستان انقلابی داشتیم .حداقل در حضور فعال چپ ها مثل کردستان وکومه له چند سال حضور آزادی و سرباز ومالیات به دولت نمی دادیم.وصدها دست آورد دیگرومطالباتی ولو کوتاه مدت حتی یک ماه برای آسایش ورفاه مردم که در خدمت اهداف بلند مدت سوسیالیستی میباشد را فراهم میکردند. که در کردستان انقلابی با بالا ترین پتانسیل انقلابی و ظرفیت وقربانی دادن. سربلندانه برای اولین بار ولو بینابینی طعم آزادی وایستادگی واتکا بخود را آزمودند. آیا صادقانه با تشکیل حکا وبعد آن تاکنون از این دست آوردها وسنتهای انقلابی وسوسیالستی کومه له وجنبش انقلابی دور یا نزدیک شدید. بمثابه حتی یک ناظر خارجی وبی طرف برخلاف ادعاهای حکا وسایر دکانهای کنونی مرحوم حکمت و کومه له که هیچ ربطی به این تاریخ ندارید. بنظرم دور شدید.وپشت پا زدید.بامقا یسه ساده.چگونه کومه له در اندک زمانی کوتاه بعد از سال 57 در جنبش انقلابی کردستان بعنوان جریانی جپ واجتماعی را متحول ومبدل می شود .اما شما ها بعد از 20 سال از ادعاهایتان هنوز در جنبشهای ایران وکردستان نه تنها حضور ندارید وصحت آنرا باید در شکست شما وادعاهایتا ن و عدم تو انائ طبقه کارگر وسایر جنبشهای دیگر دید.که متاسفانه هنوز نتوانسته اند ابتدائ ترین خواست شا ن که تشکل است به رژیم تحمیل نمایند.وعکس اینهم صادق است چند میلیون عضو مخفی ونیم علنی حزب بلشویک لنین در داخل روسیه قبل از انقلاب اکتبر فعالیت میکردند ومدت 12 سال حزب بلشویک ها در تبعید بود و لنین رهبری میکرد. وتازه بعد از گرفتن قدرت توسط حزب وقدرت بلشویکها طبقه کارگر را از قدرت گیری طبقاتی وشوراها محروم کردند. ودر ادامه دیکتاتوری حزبی را تا سال 1921 در زمان لنین شروع کرده ودر زمان استالین کاملآ سرکوب را تثبیت نمودند. و3 میلیون مخالف خود را سر به نیست واز بین بردند .هدف از این مقایسه اجازه ندادن به توجیهاتی است. که گویا کومه له در شرایط اعتلائ بوده است یا جریانات شما در تبعید بسر برده چون مرحوم حکمت در زمان حیاتش د ر تبعید تعهد کرده بود در سال آینده با داشتن چند هزار عضو حزبش در میدان شهیاد ایران می توانند مثل چتر بازها قدرت سیاسی را تصرف کند .وحکومت لرزان است در صورتی که بر عکس نه اعتلائ تا کنون شده وروز بروز شدت سرکوبگری این رژیم جنایت کار بیشتر شده وبه عیان می بینیم این تحلیل ها چقدر آبکی وعوام فریبانه بوده بطوری که مصرف سازمانی هم نداشت و 80 % کادرهای رهبری حککا انشعاب واستعفا دادند. گویند خشت اول گر نهد معمار کج تا سریا میرود دیوار کج . ویا ادعا های دارودسته مهتدی وحق وحقوق کردها در کردستان ایران فعلآ پیش کشتان باد. اما در کردستان عراق با تکیه دادن شما به امریکا وسقوط صدام حسین. کردها به هیچ کدام از خواستهایشان نه تنها نرسید ه اند بلکه دچار تسلط دهها قدرت جهانی از صدام بدتر از امریکا وایران واروپا وترکیه وسوریه وبن لادنها وشیعیان و......گرفته واکنون کاملآ در محاصره اند .بر خلاف مقایسه با کومه له در سال 57 و 58 بمحض سقوط شاه وآمدن جمهوری اسلامی با اتکا بقدرت کارگران وزحمتکشان تمامی سرکوب گران ومرتجعین را وادار به عقب نشینی و3سال متمادی مطالبات خود را به رژیم اسلامی تا به دندان مسلح تحمیل نمودندوشما آقایان مدعی فدارالیسم ودمکراسی امریکائ دراولین سازماندهی شوراها در شهر سلیمانیه وقلع وقمع شدن آنها توسط نیروهای جلالی وبارزانی توسط ملا بختیار تبریک گفتید ودر اردوگا ه هایتان سکوت اختیار کردید واقعآ روزهای باشکوه سال 58 تشکیل شوراها واتحادیه ها وآزادیهای سیاسی ونقش انقلابی کومه له را از یاد بردید. وتا این اندازه افت وعقب نشینی کردید که به دست بوس مام جلال ها وقیاده ئیها زانو بزنید.این بود سنت های کمونیستی کومه له که باید بعذاب وجدان آن همیشه بسوزید.ودیگر نام کومه له را بر زبان نیاورید. چون در سنتهای سوسیالیستی کومه له در جامعه هیچگاه خود وسازمانش را قیم وناجی مردم نمی دانست بلکه حامی ومدافع منافع کارگران وزحمتکشان بود برای رفع ستم های طبقاتی وملی وجنسی نمونه بود. تقویت وحمایت برای ایجاد اتحادیه های دهقانی در مناطق کردستان وتقویت وحمایت شوراهای شهر ومحلات وشوراهای زنان ودانش آموزان وکانونهای معلمان وکارمندان ومحافل وتشکل های کارگری در شهرها وروستاها وکارگران مهاجروفصلی وکوره پزخانه ها.وتلاش برای پیوند وهمبستگی با کارگران وزحمتکشان وکمونیستهای ایران که درتشکیلاتهای تهران وتبریز بهترین کادرهایش قربانی واعدام شدندویا در همبستگی با خلق ترکمن محبوب ترین کادرهایش رااز دست داد ویا ده ها.کادر کمونیست مثل فواد عربها ودکتر بهمن را جذ ب وهمدوش سازماندهی مقاوت جنبش انقلابی کردستان از دست داد و صدها نمونه ارزنده دیگر که نیازمند صدها تاریخ نویسی ورمان نویسی است که از عهده و توان وحافظه من نوعی تنها خارج است امیداست عاشقان این مسیر وتداوم آن بیشتر به آن بپر دازند واین امانتی را درست وواقعی به آیندگان منتقل نمایند که راه جان باختگان وشیفته گان پر افتخار کمونیستی کومه له و این مسیر گم نشود ومحکم تر گردد. امابا تشکیل حکا ونها یتا حزب وقدرت سیاسی حککا واخیرآ کومه له های جعلی در مدت 1ین 20 سال تقریبی از حضور این جریانا ت نه تنها در جامعه خبری نیست .بلکه شاهد خراب کاری ها ودردسر آفرینی برای جنبش انقلابی کردستان وجنبش های کارگری ودانشجوئ را شاهد هستیم. نمونتآ در اعتصاب عمومی با شکوه وتاریخی شهرهای کردستان در 16 مرداد اعتراض به شکنجه واعدام شوانه قادری چه خرابکاریها ئ که نکردند وآنرا سازمان زحمتکشان هم تحریم ومحکوم کردند . و یا اخیرآ در جنبش دانشجوئ حککا ها همه جا بساط دکا نهای شعاریشان را بپا میکنند و هزینه اش را باید فعالین درزندانها بپردازند. وتاکنون شاهد 10 انشعاب رسمی سازمانی وحزبی بوده ایم که معرف حضور ذهن همه هست ونیازی به نام بردن نیست واز نظر من همه بنیانگذاران اولیه حکا مد نظرند وهمگی از یک قماش هسید. هر کدام میتوانند سهم خودرا از این نقد ها برداشت کنید انتخاب با شما است وهمگی با هم از کومه له کمونیستی هزیمت نمودید. ودر تشکیل حکا بهمدیگرلبیک و عروج استالنیسم را بسر کومه له کوبیدید.وباید مسئولیت تمامی دهن کجی هایتان را بعهده بگیرید. وآنطور که پیش میرود در آینده شاهد ریزش و انشعابات دیگری هم متاسفانه باید بود چون مد روز شده هر چند نفری هم می توانند دکان سیاسی باز کنند وتازگی ایرج فرزاد ومامو غفاروعبه دلیر هم در نوبت ودرآستانه 7 ماهگی دوران نقاهت تولد حزب دیگری از خانواده مرحوم حکمت ومهتدی هستند.واینهم نتیجه احزاب ایدئو لوژیکی بدونه پایه اجتماعی وتحفه های ازسازمان انقلابیون حرفه ای صادراتی مرحوم حکمت و نمونه عبداله مهتدی به تبعیت از احزاب آمریکائ مام جلال و مسعود بارزانی قیاده موقت شناخته شده. درتاریخ سنت های سوسیالستی کومه له کادرها ومردم جایگاه وقابلیت اتکا خاصی داشتند.نمونتآ در هیئت نمایندگی خلق کرد وکوچ اجباری مریوان و شورای موقت انقلاب در سنندج وشوراهای شهر ومحلات وتحصن 24 روزه استانداری سنندج. تمامی گزارشات روزانه ومذاکرات به مردم منتقل وخواست ومطالبات درست مردم مطرح ومنتقل میشد خلاف آن بی اصولی وبی پرنسیپی قلمداد می شد .وتمامی جریانات موجود در کردستان الخصوص حزب دمکرات بخاطر این بی پرنسیپی در رای دادن به جمهوری اسلامی وپنهانی مذاکرات وتوطئه گری با رژیم اسلا می واسکورت ستونهای ارتشی در جنگ 24 روزه سنندج از طرف مردم کردستان منزوی ورسوا شدند ودر سنندج از طرف شوراهای محلات درآقا زمان محاکمه شدند. حزب دمکرات در تاریخ 21 روزه مقاومت شهر سنندج در سال 58 سنگرها را تخلیه وفرار را برقرار ترجیح دادند .وزمینه های ورد ارتش وسپاه وجاشها را در تسخیر دوباره سنندج بدست رژیم را فراهم کردند. ورسوائ خود را دوچندان بمردم انقلا بی سنندج ثابت کردند. اما با تشکیل حکا وبعد آن واجرای سانترالیسم بوروکراتیسم تشکیلاتی استالنیستی جمعی از نخبگان تا کنون نیز حق وتو دارند. وبدونه شرکت در هیچ حوضه حزبی لیدرودفتر سیاسی ومادام العمرو رهبر وسیاست گذارند.وبمیل خودشان حق عزل ونصب واختیار برگذاری گنگره وکنفرانس وسمینار را دارند بر خلاف احزاب بورژوازی که فقط 4 سال در قدرتند. وتوده تشکیلاتی هم باید مجریان سیاستهای رهبران و همیشه آماده خدمت باشند. نمونتآ منصور حکمت تا قبل از فوتش واکنون هم افتخاری در غیابش هم هنوز ودر صحنه با عکس وتمثالهایش حضور دارد. یعنی مرده پرستی وعوام فریبی . .ویا بمیل خود از حمله امریکا به افغانستان ویا به عراق دفاع وجدیدآ در انتظار حمله به ایران بسر میبرند ویا دفاع از سکولار بودن دولت اسرائیل ودفاع از شیخ حسن نصراله مرتجع لبنانی ونیم پهلوی ها واکثریتی ها وحزب دمکرات و......دهها موارد دیگر را برای توجیه تغیر ریل هایشان وگرفتن امکانات مالی وتلویزیون وماهواره ورقابتهای سا زمانی بخشی از بازار گرمی سازمانی وانشعابات وبزن وبکوبهای این جریانات شکست خورده است. که بهیچ کسی هم حساب وکتابی پس نمی دهند. ما از این بی پرنسیپی ها را درگذشته جنبش انقلابی کردستان وفعالیت سوسیا لیستی کومه له شاهد نه بوده ایم . درجامعه در57 تا 60 که مد نظر این نوشته است که قبل از تشکیل حکا درسرتیطر این نوشته هست را منظور دارم.ولطفآ خرابکاریها وناتوانیهای بعد تشکیل حکا را به این نوشته نصبت ندهید واز خودتان حساب وکتاب طلب کنید من مسئولیت صرفآ جایگاه کومه له سوسیالستی تا 60 را عهدار شده ام ورد کردن ادعا های توخالی تا ن . درنتیجه جایگاه عملکرد سوسیالستی کومه له نه تنها از اعتبار ساقط نشده کماکان با بررسی وارزیابی واعاده حیثیت واقع بینانه وعلمی را می طلبد که بدونه پرداختن به رادیکالیسم جنبش انقلابی کردستان و جایگاه کومه له در انقلاب ایران ودستاوردهای سوسیالیستی آن بخصوص در انتقال تجارب برای جنبش های کارگری وجنبشهای زنان وجنبشهای توده ای که درتلاش وکانونهای مبارزاتی قرار دارند رجوع به درسها وتجارب سنتهای سوسیالستی کومه له آموزنده وکماکان معتبر میباشد.وهرگونه ارزیا بی از انقلاب 57 ایران بدونه نقش و پتانسیل قوی جنبش انقلابی کردستان و جایگاه سوسیالیستی کومه له بعنوان تداوم وسنگر انقلاب ایران. فاقد اعتبار ومغرضانه وغیر واقعی است. چون کو مه له در فعالیت انقلابی خود اصول وسنتهائ را بجای گذاشت که باید یادآوری شود که متا سفانه بدلیل تنگ نظری ودرک نکردن جایگاه اجتماعی کومه له وعدم توانائ انتقال این سنتها ازجنس کسانی را میطلبد که باپوست واستخوان درگیر وسازماندهندگان آن بوده اند.وکم نیستند کسانی که با هم در گذشته همرزم بوده اند و خوشبختانه در درون جنبش ها ی کنونی هم کم نیستنند کسانی بخصوص درجنبش کارگری که با بلند کردن مبارزه بدونه توهم برعلیه سرمایه داری وتلاش بر تشکل مستقل کارگری وتلاش برای پیوند با این جنبش را در صدر مبارزه قرار داده اند. وجوابی است به یکی از سنتهای ارزنده سوسیالیستی کومه له و حضور علنی وانقلابی درپیوند با کارگران وزحمتکشان کردستان .چون کردستا ن جدا از منافع کارگران ایران و جهان نیست واین خصلت نمای کمو نیست هاو نام کو مه له کمونیست زبان زد خاص وعام در جامعه بوده و هست . نیازی نیست مهتدی ها و خانواده های حکمت ها بر آن مهر باطل بزنند . ثابت شد که تاریخ مصرف خودشان تمام شده ودست وپا زدنهای آخر را میزنند.وبهتر است شکست هایتان را توضیح بدهید.ویک عذر خواهی برای دهن کجی به کومه له و کارگران وزحمتکشان بدهکار هستید. اولین سنت کارگری وکمونیستی کو مه له در ضدیت وعدم توهم بدو رژیم دیکتاتوری سرمایه داری پهلوی وجمهوری اسلامی رانه صرفآ ضد رژیمی بودن بلکه ضدیت با سرمایداری بجریانی اجتماعی وسوسیالیستی با اعتقاد به منافع واتکا به کارگران وزحمتکشان را اثبات ویکی از سنتهائ درست از کمون پاریس وانقلابا ت شکوهمند اکتبروتدوام انقلاب 57 را سر بلند انه به پیش برد .و باتاکید به صحت داشتن وحقانیت انقلابات کمون پاریس واکتبر وانقلاب ایران ودرسهای آن را نباید با انحرافات وبحرانهای آنها مخدوش ونادیده گرفته شود.وباید گفت زنده با د این انقلا با ت که در پروسه مبارزات وحاصل مبارزه طبقاتی برای رسیدن به جامعه سوسیالسی هر چند در این مراحل شکست خوردند با ادامه مبارزه طبقاتی ودرس گیری از گذشته و بچراغ راه آینده مبدل شدن. پس زنده باد انقلاب برهبری طبقه کارگر. ولو اینکه در هیچکدام از این انقلابات جامعه وساختمان سوسیالستی مستقرنشدند. که بگفته مانیفست مارکس استقرار جامعه سوسیالیستی امری جهانی است واراده گرایانه نیست وعلمی است. وکارگران جهان متحد شوید. را می طلبد. وبه دلائل یاد شده در این نوشته ونقدهای مارکس که سوسیا لیستهای ارتجاعی وسرمایه داری دولتی وسوسیال دمکراسی قالب شدند .ونقدهای پایه ای مارکس در ایدولوژی آلمانی وکاپیتال ومانیفست کمونیست وهیجدهم برومر بر بستر تجارب وپروسه ارزنده مبارزه طبقاتی و ارائه الترناتیو چگونگی وضرورت امکان پذیری سوسیالسیم وجامعه کمونیستی بر متدولوژی علمی استوار است که اصل را بر تغیر جهان مد نظر دارد نه تفسیرآن .ومبارزه طبقاتی قبل از مارکس هم درجریان بوده.وتمامی دستا وردهای تاکنونی حاصل وتلاش انسانها ومبارزه طبقاتی بوده وبا تمامی افت وخیزها وناکامیها که هنوز ادامه دارد.باید مبارزه بدونه توهم را به پیش برد. واصل بر اندیشه ها ی علمی وانقلابی مارکس وانسانها وتلاش برای رهائ است. که هنوز پا بر جا وبا دوام میماند.نه تقدیس وپرستش شحصیت کسی که هرگز پایه دار نمی ماند. زنده باد سوسیالیسم. فه تی/کلاه قوچی بهار 1387 تحریف جایگاه کومه له دراطلاعیه 80 نفری جمعی از کادرهای سابق کومه له چندی پیش اطلاعیه ای توسط این رفقا بامحتوای برسمیت شناختن کومه له بمثا به پیشگام جنبش رفع ستم ملی وامیدواری وبشارت دادن به کومه له برای به پیروزی رساندن جنبش ملی مصادف با سا ل روز کومهله را دیدم در طول 27سال فعالیت علنی کومه له که ازنزدیک با این جریان واهداف وآرمان آن بعنوان جریانی سوسیا لیستی در جنبش انقلابی کردستان درخشیده. و کارنامه درخشان خودرا درمیان درپروسه عبورازسرمایه داری 2رژیم شاهی واسلامی درتداوم وبستر مبارزه برای رفع ستمهای طبقاتی وجنسی وملی را بدونه توهم وسرسختانه وسربلندانه بر بستر جنبشهای اجتماعی والخصوص درسال 57 تا 60 در حضور فعا لیت علنی در جنبش کردستان را اثبات کرده. واگرکومه له با هویتی غیر کمونیستی وچپ وخلاف تصور این دوستان کومه له رهبری جنبش ملی ظاهر میشد میباست با تصویری از حزب دمکرات یا خه بات مواجه میبودیم. که مجا ز نیستند کسانی به اشتهای خود جایگاه تحریف شده ای ارئه بدهند وبمیل خود ارزوها ی خودشان را بر خلاف واقعیتی که کومه له بامززبندی با ناسیونالیسم ایجاد شده. وکسانی در جمع شما وامضا ء کننده این اطلاعیه بنام محمد فاروقی با گستاخی اخیرآوجندین بار کمونیستها وکومه له با اهداف سوسیالستی را همردیف با حزب الله هی ها بداند ویا ر.هاشم رضا ئی ویحیی دوانداری در ادامه اطلاعیه مذکور راه حل ملی را برای کومه له آروز کنند این ارزوی شما اگر در دکانهای مهتدی وعلیزاده وایلخانی ومرحوم حکمت برآورده نشده چرا یقه تاریخ درخشان کومه له را گرفته ای وشناسنامه جعلی بنامپیشگام جنبش ملی وراه حل جنبش ملی را که ارتجاعی است. صرفا برای تاریخ کومه له صادر می کنید شما وهر کسی مجازاست پشت به گذشته خودش بنماید اما مجاز نیست با این تاریخ که متعلق به میلیونها ستمدیده میباشد را نادیده وآمال آروزوهایتان کنید. از تمامی دوستان دیگر امضا ء کنندگان این اطلاعیه 80 نفره که از احترامات خا ص برای گذشته های درخشانی را در جوار همدیگر برای آرمان سوسیالستی با کومه له را داشته اند میخواهم مواضع خود را در تحمیل نکردن ومقدم نکردن دیدگاها یتان روشن نمائید. درغیر این صورت خودتان را در مقابله با طرفداران میلیونی مبارزین راه کومه له برای اهداف کمونیستی را جوابگو ویااینکه درمقابله با جایگاه واقعی سوسیا لیستی کومه له تغیر ریل تان در این اطلاعیه راهمه جانبه تر مستدل نمائید. چون این تاریخ با خون هزاران انسان کمونیست در نبرد در زندانها و تمامی مناطق کردستان که تک تک شما بااین عزیزان هم رزم بوده اید. که با خون خود زنده باد سوسیا لیسم نوشتند را فراموش نکرده ایم . هر کس بطریقی دل ما می شکند بیگانه جدا،دوست جدا، می شکند بیگانه اگرمی شکند طینت اوست من در عجبم دوست چرا می شکند بهمن ماه 1376 زنده باد سوسیالیسم ! فه تی / کلاه قوجی
تناقضات ضرورت فعالیتبنام کومه له در پلاتفرم اخیررفقای فراکسیون! ما دامیکه افراد فرا نگیرند.درپس هر یک از جملات ،اظهارات،ووعده و وعیدهای اخلاقی.دینی.سیاسی واجتماعی منافع طبقات مختلف راجستجو کند.در سیاست همواره قربانی سفیهانه فریب وخود فریبی بوده وخواهد بود.......... بنا به ایرادات اخیررفقای فراکسیون در فعالیت تا کنونی در چهار چوبه کومه له ودرخواست کسب مجوزاساسنامه ونقد از بی پایه گی حکا که متناقض با جایگاه اجتماعی کومه له است. راظاهرآ مد نظر دارند. باید دقت کردکه بعد از 30 سال از آغاز فعالیت کومه له که جدیدآ شما رفقای فراکسیون آن رابا سوسیا ل دمکراسی در تقابل با حکا کشف کرده اید. صرفآ ایرادشما از بی پایه بودن حکا که خودمعلولی از علت ها ست .بدونه پرداختن به بحرانهای موجود در جنبشهای جهانی کمونیستی وکارگری ویا روشن نمودن هم جانبه جایگاه اجتماعی کومه له سطحی ومعلول نگرانه است.ومتاسفانه شما رفقای فراکسیون زیرکانه برای فرار از مسئولیت وتوجیه تغیر ریل ها یتان وچپ وراست زدن هایتان زیرلوای کومه له کنونی تان که در مقطع تشکیل حکا طوق پوپولیسم وناسیونالیسم راهم سوتائیدو بگردن کومه له سوسیالستی انداختید و تحمیل کردید. و اکنون صاف وساده بعد از گذشت 25سال از این واقعه حزب«میشکپه» خود را به کومه له آویزان میکنید.بدونه هیچ ارزیابی از گذشته خودتان در سهیم بودنتان با مرحوم حکمت ها وعلیزاده ومهتدی و.ایلخانی زاده ها........در تشکیل حکا که همگی از یک قماش بودید. ویا جمع تمامی مرکزیت آنموقع کومه له بجز یکی یا 2 نفری از رهبری همگی لبیک گفتید.واز اعتماد صادقانه توده تشکیلاتی به رهبری سوۀ استفاده کردید وهمه را با خود در تائید حکا همسو کردید .واکنون هر کدام به دلائلی در مقابل شکست وبن بست ها یتان گناه را به دیگران واگذار میکنید .ونقدهای سطحی وآبکی والترناتیوهای سوخته وشکست خورده دفاع از بورژوازی صنعتی ورشد نیروهای مولده برای رسیدن به سوسیال دمکراسی شکست خورده وتوهم به جنبش اصلاح طلبی که شایط دوباره عروج کند. را تکرار وبه مخاطبین عرضه میکنید.وزیر لوای دفاع از سنت های کومه له که خلاف توهم شما را اثبات کرده میخواهید عوام فریبی کنید.واز مهلکه هزیمت از کومه له سوسیالیستی بگریزید. چون تأثیرات مخرب این کمبود وکاستی نقد شما در کلیه مباحثات وادعاهایتان در دست کم گرفتن وسطحی نگری کو مه له وطرح الترناتیوهای طبقه کارگر وچگونگی رهائ زنان صرفآ درمطالبات دمکراتیک وجنشهای ملی وملت تحت ستم بالا وپائین ورفع ستم ملی مطرح شده شما به وضوح نمایانگرتغیر ریل تان بشیوه استادانه ای نگارش کرده اید .که مرزبندی قاطعانه کو مه له سوسیالیستی 30 پیش سال 57 تا 60 را در جنبش انقلابی کردستان رانادیده واز قلم انداخته اید.که برای یادآوری شما کومه له در پروسه بدونه توهم باعبور از2رژیم سرمایه داری شاهی واسلامی که قاطعانه وسرسختانه.برخلاف ادعای انحرافی شما. نه صرفآ ضد رژیمی واصلاح طلبی وسوسیال دمکراسی مطرح شده شما که هیچ تفاوتی وفاصله ای را از حکا نمایانگر نمی سازد. واثبات کردید هنوز از سنت های سوسیالیستی وپراتیکی کومه له که خلاف این ادعای شما را اثبات کرده است بسیار دور هستید وهنوز از متد های انحرافی حکا وحککا ها نه بریده اید.وتغذیه میکنید.وهیج دفاع سوسیالستی از کومه له را در این پلاتفرم فراکسیونی شما بجز توهمات مشاهده نکردیم. وتوان پرداختن دفاع محتوائ از منافع کارگران وزحمتکشان همانند کومه له گذشته را نمایندگی نمیکنید.وبهتر است به فاز اختلافات سازمانی ویا آرم وتابلوی سازمانی بپرازید.چون همانگونه که در تشکیل حکا عدم تسلط برچگونگی علم رهائ طبقه کارگر وسنت های سوسیالیستی کومه له رارهبری سابق کومه له داشتید.متأسفانه اکنون هم شما آنرایدک میکشید .بنا بر این ما نفهمیدیم انتقادات وارزیابیهای شما ازگذشته وحال وآینده بجز مسائل سازمانی و بخصوص انتقاد از خودتان در این رابطه ها چه بوده وهست چه کارهائ را نمی بایست میکردید که کردید. آیا تدوام راه وخط واقعی وسوسیالیستی کومه له در تقویت وبستر جنبشهای کنونی کارگری وسایر جنبش ها وپر داختن به موانع عملی آنهاست یا جمع کردن سیاهی لشکر برای اثبات نوع تابلو وآرم کومه له است.آیا هنوز شما های نوعی واپوزوسیونهای رنگارنگ چپ وراست کنونی هنوز به این واقعیت نرسیده ا ید.که دوران سازمان سواری وجنبش سواری ومردم سواری سپری شده.وجنبشها ی کنونی بخصوص طبقه کارگر در اتکا وآغاز بخود سازماندهی هستند.وچه بهای سنگینی هم برای آن داده ومیدهند.وبه ساده گی هم دست بردار نیستند. که بدونه اتکا به مبارزه وآگاهی طبقاتی وتحمیل تشکل مستقل ضد سرمایه داری به هیچکدام از خواست هایشان نمیرسند.ونباید به هیچ جریانی وحزبی از بالای سرشان متکی بود.آیا این یکی از سنتهای کومه له در گذشته مگر نبوده. که کارگران وزحمتکشان را تقویت وتشویق نمود که به نیروی خودشان اتحادیه زحمتکشان وشوراها وکانونها وانجمنها را در کردستان تشکیل وبدونه توهم و مسلحانه خواست هایشان را تحمیل وبدست بیا ورند و 3 سال بینابینی توانسند نمونتآ مالیات وسرباز به حکومت جنایتکا ر اسلامی ندهند وآزادیهاودستاوردهای خود را حفظ نمایند.اگر به این درک رفقای تاکنونی حکا و انشعابی کومه له ها وفراکسیون مدعی کنونی رسیده بودند.به آسانی دستآوردهای جنبش انقلابی کومه له را به فراموشی نمی سپردید.و به تشکیل حکا در گذشته تن نمی دادیدو از کومه له هزیمت نمیکردید.واکنون هم دست وپا شکسته آن را کشف و بدان نمی پرداختندویا برای تابلوی کومه له اشک تمسا ح نمی ریختید.وما اکنون در فاز دیگری بودیم و من نوعی هم مجبور به اعاده حیثیت از جایگاه واقعی کومه له نمی شدیم. که در مقابل حمله وتهاجم اتهامات راست وچپ وکج فهمی وبدفهمی هایتان قرارنمی گرفتیم وقربانی بایکوت اتهامات ناروای فالانژیست ها وبی مسؤلیت های تشکیلاتی هم نمی شدیم .و شما هم به حزب سواری ویکه تازی وقدرت طلبی نمی پرداختید. واما در نتیجه این کم وکاستیها چکار باید کرد. با امیدواری باید گفت تداوم راه سوسیالیستی کومه له را بر بستر جنبش های اجتماعی کارگران وزحمتکشان در پیوند جنبش انقلابی کردستان وایران که سالهاست شکل گرفته باید جستجو وتقویت کرد .نه درسازمانهای شکست خورده وحاشیه نشین کشورهای اروپائ ودل مشغولی های سایت ها ی بی رمق ومبارزات شوهای تلویزیونی.ومحافل در بسته سازمانی ودالانهای کنگره ائ وفراکسیونی و اکنون باید به هزاران کارگر وزحمتکش نسل امروزی که فعالین جنبشهای کارگری وزنان ودانشجوئ در پیوند مبارزاتی اند. بایدچشم دوخت. که عملآ سنتهای سوسیالیستی کومه له را گسترش داده وبه سمبل مبارزاتی بدونه توهم در ایران بر علیه سرمایه داری بعنوان سمبل مبارزاتی میدرخشند و هوشمندانه میجنگنند .شما هنوز جنگ وستیز ودرفاز لحاف کهنه حزب انقلابیون حرفه ای مانده ایدوآنراعمده کرده اید.وپروسه عبور از احزاب آغا بالا سری ونخبگان را متوجه نیستید .که دوران وتاریخ مصرف آنها سپری شده .وجنبش های متکی به خود رهائ اکنون در جهان وایران عرض اندام وخود نمائ میکنند .اگر برای شما ها خوشایند نیست .لطفآ به تضعیف ان هم نپردازید.وسناریوهای شکست خورده چشم دوختن به بالائیهای تا کنونی را تداعی نکنید.حضور سازمانی حکا وکومه له بدونه پرداختن به اهداف ومحتوای آن در بود ونبود سازمانی اینها یکی است وهیچ تفاوتی در صورت مسئله را نمایانگرنیست .وبجای آن باید کومه له را بر بستر جنبشهای اجتماعی ورادیکال ومطالبات سوسیالیستی درجنبش انقلابی کردستان بخصوص در 57تا60 بمثابه تداوم انقلاب ایران ارزیابی کرد ودر چهارچوب سنتها ی درست وبحرانهای سوسیالیستی جهانی کمون پاریس وانقلاب اکتبر ارزیابی وبررسی کرد.ودر تداوم تقویت مبارزات کارگران وزحمتکشان کنونی بخصوص جنبش های طبقاتی کارگری تدوام راه کومه له را ادامه داد واز تقدیس سازمانی و تحمیلی بخصوص از دور لنگش کن پرهیز نمود.در صورت پرداختن به کومه له سازمانی نه بر بستر جنبشهای اجتماعی باید هرروزه شاهد انشعابات وکج فهمی وبد فهمی ورقابت های سازمانی تک تک آقایان رهبری این جریانات باشیم که هر کدامشان سازی میزنند.وهر کدامشان دکان جدیدی احداث میکنند.وجای منافع طبقاتی انسانها در این جنگ وگریزهاورقابتها خالیست.وبگفته «گالیله»بد بخت مردمانی که به قهرما نان نیاز مندند. به امید روزیکه طبقه کارگر به دست توانای خویش سازمان وتشکل خویش را در پروسه آگاهی ومبارزه طبقاتی بدونه توهم تحمیل و دربزیر کشیدن ونابودی سیستم سرمایه داری وکسب همه قدرت بدست شوراها راسربلاندانه بسر انجام برساند .ودرراستای سنت هاوآروزهای خط سوسیالیستی و جامعه کمونیستی را طبقه کارگردر تداوم راه جان باختگان سوسیالستی این اهداف را به پیروزی برسانند. وامیدوارم در این راه که اراده گرایانه نیست وپیروزی دیر وزود دارد. هیچ سوخت وسازی را نپذیرند. زنده باد سوسیالیسم فه تی/کلاه قوچی
جدال بر سر نام سازمانی یا محتوای سوسالیستی کو مه له ؟نه حکا و نه فراکسیون اخیرآ با اعلام موجودیت فراکسیون کومه له، جمع هائ، از رفقای سابق از <کومه له >حکا تا رهبرانی وکادرهای منفرد سابق تا جمع 100نفری ومنفردین دیگر مجموعآ خواهان ضرورت فعالیت کو مه له ودفاع مشروط از پلاتفرم فراکسیون را شده اند.که در سایت ها معرف حضور همه هست. .وضروریست مختصر اشاره ای به مواضع ودیدگاهای این طیف ها ی نا همگون که هر کدام مشروط به ابراز ایراداتی هنوز ناگفته رادر فراخوان فراکسیون اعلام حمایت نموده اندرا بنمائیم.واگر این جمع موفق به تشکیل فعا لیت جدید کومه له بشوند آیا نمایندگی اتفاق وانسجام تاریخی 57 ببعد برای کومه له تداعی وتضمین میشود یا برعکس؟ بهتر است این قضاوت را که درپلاتفرم رفرمیستی کنونی فراکسیون که درتضاد با راه سوسیا لیستی کومه لهدرگذشته است به آینده گان نیز واگذار نمائیم.چون معیار وحافظه تاریخ بهترین داوری وقضاوت رامیکنند. ـواما موضع اعلام شده رفقای فراکسیون تلاش برای ضرورت فعالیت بانام کومه له وبی پایه گی حکا در این زمینه که نقطه مشترک همه حامیان نیز میباشد.وارائه پلاتفرم مبنی بر استراتژی کو مه له بظاهر بر بستر راه حل طبقاتی وملی.والترناتیوهای رفرمیستی، رسیدن به کشورهای صنعتی ورشد نیروهای مولده در سوسیال دمکراسی وسرمایه داری دولتی همانند، کشورهای اروپائ ومطالبات رفر میستی ،دمکراتیک برای رهائ زنان واستقلال برای راه حل ستم ملی در کردستان در این پلاتفرم فراکسیون اعلام گردیده .که بنظرم همگی متناقض با جایگاه و عملکرد اجتماعی وسوسیالیستی گذشته کو مه له در جامعه است.که این رفقا ارائه داده اند.همگی سنت ها وگنجینه ها ی کومه له را این رفقا آگاهانه نادیده وقلم زده اند.وشهامت ابراز تغیر ریل شان در آویزان نشدن به کومه له را ندارند.چون هنوز جرأت اینرا نکرده اند.کومه له تاکنونی را در گذشته تعریف کنند .که چرا درگذشته کومه له متوهم نبوده.اما چرااکنون اینان متوهم هستند. وبچه مجوزی الترناتیو سوسیال دمکراسی را گستاخانه به کومه له می چسپانید.آ یا بوی گندیده گی صد ساله اخیر کشورهای اروپائ که نمونتآ حامیان سرسخت خریدن طول عمر برای بقای جمهوری اسلامی هستند .شما را آذار نمیدهد .که برای مردم ایران وکردستان سوسیال دمکراسی ورشکسته را تجویز میکنید. ـاز طرف رفقای موسوم به گروه 8هم تاکنون بجز مواضع فردی ومحفلی بنام چپ؟ وگاهآ سخنرانیهاومقا لاتی پراکنده مطرح شده.منتها ر.شعیب ذکریائ در نقد از تاریخ بازنده حمه سور مطالباتی در قسمت چهارم به ایراد سرمایه داری شرافتمند گویا راه حل سوسیال دمکراسی پرداخته وبجز این موردتاکنون شاهد الترناتیو روشن ومستدلی از این رفقا برای آینده کومه له سوسیالیستی وارزیابی کومه له بدونه حکا راهنوز مشاهده و یادر دسترس نداریم .بجز رفقای فراکسیون که رسمی و صریح تر از سایرین الترناتیو سوسیال دمکراسی را برای کومه له تجویز کردند. ـاما جمع رفقای 100نفری در بر پائ روز کومه له امسال در اولین اطلاعیه خودشان جایگاه کومه له را بر بستر پیشگام بودن ورهبری جنبش ملی توسط کومه له راتاکید واعلام فراخوان برای تقویت وباز نگری کومه له در این راستا خواستار شدند.که من درمقابل این تحریف از جایگاه سوسیالیستی کومه له آنرا رسمآ نقد کردم .وموجود میباشد.و رفقائ از این جمع، هاشم رضا ئ ویحیی دونداری هم در تداوم این اطلاعیه واخیرآ منجمله رضا سلطانی در اپسالا در تداوم این راه کومه له را بر بستر رهائ جنبش ملی در کردستان بزرگ وایجاد ارتش واحد ومتمرکزکردی در 4بخش کردستان و الترناتیوسوسیال دمکراسی را سخنرانی و برای آینده کومه له آروز کرده است. که نوار ظبط شده آن در سایت کردی <هلویست>موجود است. ومحمد فاروقی هم فعالیت کومه له را در جهت کمونیستی وسوسیالیستی همردیف حزب الله میداندوبه کومه له سوسیالستی هم خود را آویزان کرده است.واخیرآ اسمش در این لیست حمایتی از فراکسیون نمایان وموجود هست.وباین تناقض وگستاخی هم باید جواب داد.چون ایشان هنوز از مریدان سابق مهتدی وایلخانی نبریده است.وسایرین هم این نمونه رادر لیست 100 نفری هنوز دارند.وخود را هم بظا هر سوسیالیست میدانند. ـآیانمیشود هر کدام از جریانات یاد شده به ظاهر مدعی اصیل کومه له اند؟ در این مدت طولانی از سپری شدن فعالیت کومه له برای پر کردن این خلاء در کمبود درک واحد از تاریخ وارزیابی کومه له اگر ریگی به کفش ندارید می پرداختید .که اکنون بدونه پرداختن به محتوا، آشفته ودستپاچه بدور تابلو وقاپیدن آرم کومه له والترناتوهای انحرافی باز شاهد انشعاب ونزاع وبرچسب وگاهآ شاهد دست به یقه شدن مدعیان هم نشویم؟وطفل نو رسیده را قبل از بدنیا نیا مدن که اسم گذاری نمیکنند.آیا کومه له سوسیال دمکراسی یا سوسیا ل ناسیونالیستی یا کومه له ناسیونالیستی یا سازمان جانبی حزب کمونیستی .که هیچکدام از اینها واقعی نبوده وحضور خارجی ندارند. ودست سازند.ودر جامعه هیچگونه پایگاه وابراز وجودی عملی را تا کنون شاهد نیستیم.وسوغاتی وارمغان کج فهمی وبد فهمی شما هاست.از جایگاه واقعی سوسیالیستی کومه له فاصله گرفته ا ید.وفقط از جنس انسانهای معتقد به منافع کارگران وزحمتکشان را میطلبد.که متأ سفانه الترناتیوهای تا کنونی خلاف آنرا اثبات کرده اید. آیانباید کومه له سوسیالیستی زیر همه بحران و این آوارهاوتحریفات عرض اندام نماید. واعاده حیثیت مجدد نماید .چرا نه! فقط بر بستر جنبش های موجود تداوم وتقویت وسنتهای سوسیالیستی خودراباید گسترده تر نماید.وبدونه ارزیابی همه جانبه وتاریخی وعملی بر بستر گذشته وحال وآینده جنبشهای کنونی وموانع های عملی آن هرنوع تلاشی را در جا زدن وبی حاصلی باید دانست.چون راه وسنت اجتماعی وسوسیالیستی کومه له در جامعه تولید وباز تولید میشود وباید به آن ملحق ومتوسل شد نه به تئوریهای شکست خورده ومنسوخ رو به عقب وانحرافی یاد شده دوستانی که متأسفانه افت کرده اند.ودر حاشیه های اروپا نشینی واردوگاه نشینی گذشته درخشان وپر افتخار کمو نیستی وکومه له بودن خود ودیگران وگذشته گان را پشت وتف کرده اند .ومتآ سفم برای کسانیکه الفبای مبارزه بدونه توهم به سرمایه داری را به توهم مبدل وتئوریزه میکنند .اگر این معدود رفقای نیم راه اینطورمی اندیشند .برای لحظه ای دستشان بر قلبشان بگذارند وقامت استوار هم رزمانشان وجانباختگان راه سوسیالیسم کومه له را تداعی کنند .و راحت با وجدانشان آسوده خاطر شوند. باتمامی این آشفتگی وپراکندگی از کمبود وعدم درک واحد از جایگاه واقعی وسوسیالیستی ومعتبردر کارنامه درخشان کومه له که مد نظر ومحک واقعی کومه له که جامعه وجنبشهای اجتماعی بوده وهست بخصوص سال 57 تا 60 جدی ترین وپر افتخار آمیز ترین دوران فعا لیت درخشان جنبش انقلابی کومه له را بر بستر آن برای اولین بار درتاریخ ایران وخاورمیانه که کومه له رابجریانی سوسیالیستی واجتماعی مبدل کرد. متأ سفانه مورد بی مهری وبی اعتنائ وحتی اتهمات نا روا وبفراموشی سپردن واز قلم انداختن مدعیان دروغین حزبی تاکنونی ودهن کجی اخیرفراکسیونی وسینه چاک با الترناتیوهای غیر منتظره وانحرافی را تاکنون شاهد هستیم. ازابتدای تشکیل حکا وتحمیل طوق پو پولسیم وناسیونالیسم نامیدن وبه حاشیه راندن کومه له سوسیالیستی وتحمیل انشعابات جریانات شکست خورده احزاب کارتنی کارگری وکمونیستی خانوادهای حکمت ودست راستی های آمریکائ مهتدی وایلخانی زادها وهوا خواهان اروپا نشین خط عباس ولی ها وصلاح مهتدی ها .را تاکنون شکست خورده باید ارزیابی کرد.ودر مقابل تداوم سنتهای سوسیالیستی کومه له در جامعه همگی الترناتیوهای کنونی منزوی وورشکسته سیاسی اند. اخیرآ مذاکرات مهتدی هاباجمهوری اسلامی در سلیمانیه.........هم تلاش مذبوحانه برای توطئه و ضربه زدن ونابودی رادیکالیسم وخط سوسیالیستی کومه له وجامعه اند.که این تلاش نافرجام هم مثل توطئه های تاکنونی ناکام خواهد ماند. وجریانات اخیر فراکسیون نیز نمایندگی وارزیابی هه جانبه وتاریخی وسیاسی وتشکیلاتی واقعی راازگنجینه ای سوسیالیستی کومه له را عمدآوآگاهانه نمیکنند چون به این گذشته کومه له معتقد نیستند.والترناتیو سوسیال دمکراسی را که مد روز است هم برای کومه له بزک کرده اند.که مبا دا چیزی دستگیرشان نشود.که اینرا هم از دست ندهند.واز رقبای خود از قافله دور نمانند.و خوش نامی کومه له بظاهر سوسیالیست زدائ برای خود فریبی در جامعه هم مجذوبیت دارد.را با خود یدک می کشند.ومصرف درون تشکیلاتی برای افراد تشکیلاتهای ناراضی را دارد.مثل عکس چگوارا که اکنون مد روز است نام کومه له هم برای اینها بازار گرمی میاورد.ومخاطبین خود را سفیه می انگارند. تا جائیکه جناب کورش مدرسی لیدر حکمتیسم اخیرآ درشو مضحکه تلویزون پرتو درسایت آزادی بیان در تاریخ 22.7.2008در مورد فراکسیون اخیر، در نهایت وقاحت کومه له سوسیالیستی ومحبوب میلیونی کارگران وزحمتکشان وخانوادهای جان باخته این ر اه را به جنازه بی جان وقارچ های متعفن وپوسیده راکه هر روز می رویند ومی لولند به تمسخر ونیشخند می گیرد .وآیااین به سیم آخرزدنها ی اینها را نمیرساند ؟که بجای مبارزه سیاسی من به اینها توصیه روان درمانی ورفتن به تیمارستانها را می نمایم.که جای شعبان بی مخ ها راتداعی نکنند. چون پولها یتا تا ن ته کشیده، تلویزیون هاتیان را تامین نمیکنند وبخط آخر رسیده اید.وبا 50000 چتر باز بگفته اخیر< کورش> هم نمیشود که تهران را گرفت وعقده های شکست هایتان را چرا سر کو مه له خالی میکنی.ای نمک به حرام ها مگر شما به مردمان کارگر وزحمت کش کردستان که خشک وترتان میکردند .رحم کردید وراهشان رابه امریکا واسرائیل وتلویزیون نفروختید. و از شما انتظارنداریم به کومه له بی توهم وهزاران خاطره وجان بازی شان در این راه رحم کنید وتهمت نا روا نزنید.چون می گویند چاقو دسته خویش راهرگز نمی برد اما شما ثابت کردید می برد. که امیدوارم این سهل انگاری وگستاخی ها را کارگران وزحمتکشان بیجواب وفراموش نکنند و به تداوم وپروسه مبارزه طبقاتی بر علیه ستم های موجود بدونه توهم به بزرگی آرمان سوسیالیستی کومه له وکمونیستها به پیش ببرند.ورو سیاهی نصیب ذغال و بی پرنسیپ ها وبقلمون صفتان رنگارنگ بماند. زنده باد سوسیالیسم فه تی/کلاه قوجی تاریخ کومه له سوسیالیستی واجتماعی وبازنده گان جعلی مدعی ، بنیان گذاران حکا
اخیرآ در مورخه 25/7 /2008لیدرحکمتیستها کورش مدرسی، در لندن نواری بظاهر نقد از فراکسیون کومه له رامنتشر نمودند. که به تداوم آشفتگی ودستپاچه گی وتحریفات وتلاش تو جیه شکست هایشان را درمقابل جایگاه سوسیالیستی واجتماعی گذشته کو مه له را مثل همیشه بنمایش گذاشتند.مگر ساده لوحانی همانند خودشا ن را فریب بدهند ومدت دیگری سازمان سواری کنند. و حتی برای کسانی که در این حزب اند و قبلآ باگذشته سوسیالیستی کومه له آشنا هستند یاوه گوئ بیش نیست. ومتأ سفانه اکنون اینها خود را به نا کجا آباد وکوچه علی چپ زده اند.وبگذشته پر افتخارشان در جوار گذشته کومه له سوسیالیستی واجتماعی خودشان ودیگران هم پشت کرده و تف میکنند . اولآ قضاوت تاریخی گذشته وحال جنبش کومه له سوسالیستی زنده گا ن ، را میطلبد. که خوشبختانه موجودند.دومآ عملکرد گذشته و انقلابی وسوسیالیستی واجتماعی کومه له ،قبل از تشکیل حکا که از 57 تا 60 در جامعه که 3 سال حضور علنی وبدونه توهم به سیستم های شاهی واسلامی را در بوته آذمایش بسر انجام رساند .وتنها سنگردار شایسته مدافع سرسخت وسربلند انقلاب 57 ایران را پشت سر گذاشت که کارگران وزحمتکشان میلیونی، هنوز کومه له کمونیستی را جز افتخارات خودشان میدانند .واکنون نیز این تداوم راه سوسیالیستی کومه له در کردستان وایران هنوز هم میدرخشد.و منتظر شما ها نیستد که طفل بدنیا آمده 30سال پیش کومه له را جناب کورش مدرسی نام گذاری کنید.ونیازی به دایه مهربانتر از مادر نیست.شما مواظب خودتان باشید کلاه تان را باد نبرد.و افتخار نامگذاری کمونیستی تا کنونی هم ارزانی خودتان . برخلاف مدعیان جعلی بنیانگذار حکا.اکنون که کومه له بربستر دست آوردهای سوسیالیستی واجتماعی درگذشته وحال برای مبارزه بر علیه ستم های طبقاتی وجنسی وملی، که جامعه ازقضاوت و حافظه تاریخی خوبی بر خوردارند نه مثل شما ها که گویند دروغگو کم حافظه است رادر مواری یادآوری و به یادتان میآوریم . تک تک دستآوردهای کومه له کمونیستی را در نتایج عمل انقلابی وپتاسیل رادیکال اجتماعی کومه له بعد از کنگره اول کومه له سال57 که برای جنبش انقلابی معنا ومفهوم اندشیدن به منافع کارگران وزحمتکشان وعدم توهم واتکا به مطالبات ونقش آنها در دخالت در سرنوشت خویش و عدم توهم به ناسیونالیسم وارتجاع محلی مثل مفتی زاده ها ونمایندهگان امام ورزگاری ها وضد استالنیسم در مرزبندی با شوروی را ارمغان داشت . و تقویت.وحمایت ازسازماندهی مسلحانه ورادیکال اتحادیه ها وشوراها وباج ندادن به هیچ توهمی وقدرتی وسر بلندانه اکنون در مقابل این حقانیت وپوچ بودن جعلیا ت وتحریفات حکا کارتونی شما ها.این حقایق واقعی ونتایج حاصله از نقش کمو نیستی کومه له را در گذشته دستاوردهای 57 تا 60 را اکنون فقط درنمونه مصادره هزاران هکتار زمین ها توسط اتحادیه های زحمتکشان ومصادرهای زمین های حاشیه شهرها وروستاها که مربوط به اوقاف زمان شاه بود را سوال کنید که هزاران کارگر وزحمتکش اکنون آنرامصادره ودرآن با اتکا به افتخارات به کومه له کمو نیستی در آن سکونت و زنده گی ونسل به نسل وسینه به سینه برای آیندگان نقل میکنند وشعر وسرود می سرایند .ونام جانباختگان کومه له را بر روی فرزندانشان میگذارند به هزاران نام زن ومرد انقلابی کمونیستها ی کومه له حک شده است .وجمهوری اسلامی تا کنون در پاز پس گیری این زمین ها هیچ غلطی نتوانسته است بکند.که این یکی از موارد ی بود که کومه له را به چپ اجتماعی وسوسیالیست مبدل کرد. وشما جناب کورش مدرسی در کمال وقا حت وبی پرنسیپی« لمپنیسیم »در ناحیه سنندج را با تشکیل حکا برخ کومه له سوسیالیستی میکشید حاشا از یک جو انصاف وصدا قت که پتانسیل رادیکال وانقلابی شهر سنندج وگردان شوان هاونمایندگان شوراهای محلات وشهر وبنکه ها وشوراهای زنان ودانش آموزان انقلابی سنندج رادر ناحیه سنندج بفراموشی واز قلم می اندازید .وشماها در حکا به اریکه قدرت می نشینی وفراریان از ایران که در مقابل توهم به خمینی دمتان را بر کول تان نهادید وساده لوحان رهبری آنزمان ما در تشکیل حکا شماها را واتهامات به کومه له سوسیالیستی تحمیل واز آن به ساده گی هزیمت نمودید.وتاکنون نیز شهامت دفاع از این دستاوردهای سوسیالیستی کومه له را هیچکدام از مدعیان دروغین دفاع نکرده ونمی کنند. چون از این جنس نبوده اید و نمی خواهیدباشید. واما اشاره کرده اید به غیر کمونیستی بودن گذشته کومه له در مقابل زنان ومذهب وبی سوادی وکلی افتراها . که مجددآ بیادتان میآوریم صدها زنان انقلابی که در مقابل مردسالاری وارتجاع مذهبی وخرافات در مقابل تمامی گرایشات موجود، در کردستان انقلابی به صفوف سیاسی ونظا می کومه له وشوراها وجنبش زنان وسازمان دهنده گان آن درجامعه پیوستند.وصدهاتن از این عزیزان در این راه داوطلبانه وافتخار آمیز مبارزه و جان باختند واکنون به هزاران نفر نام ها یشان بر نسل کنونی نامگذاری شده است.وایراد اخلاقی وتحقیر آمیز شما به کومه له این است که زنان با لباس افتخار آمیز محلی وشال کردی وپوشش در میدانهای نظامی وسیاسی مبارزاتی ظاهر میشدند. انصا فآ در شرایط جنگی وتحمیلی 57 ببعد تا جنگ خانمان سوز ایران وعراق در کوه وکمر، آیا می شد ،مینی ژوب پوشید؟.آیا این تحقیر وتهمت نیست؟.اگر شما مدعی قلابی نیستید بگوئید.با تشکیل حکا چند نفرزن توسط شماها ومرحوم حکمت در رهبری ودرمرکزیت قرار گرفتند.جز حقارت زنان چیزی از شما درس نگرفتند.تبلیغ عشق آزاد در اردوگا ه ها رافراموش کرده اید.یاخود کشی چند انقلا بی در برابر بن بست شما ها با نیان ارتجاع وناسیونالیسم وپوپولیسم راکه تولید وباز تولید میکردید .وبنام کارگری وکمونیستی کذائ استالینی بخورد ساده لوحان میدادید . درمورد بی سواد قلم داد نمودن گذشته کومه له وتحقیرتان در این زمینه وبا سوادی ایدئولوژیکی شما .آیا از خودتان تا کنون سوأل کرده اید؟ نتایج حاصله ازعمل کرد انقلابی وکمونیستی کومه له به کارگران وزحمت کشان ودر کمترین زمان کوتاه مدت چگونه بجریانی اجتماعی وسوسیالیستی ومبدل شدن بر بستر جنبش انقلابی ودرتداوم انقلاب57 برخلاف شما ها ودهها چپ دو آتشه وعضو ارشدتان توده ای ها در انقلاب 57 تاب حتی یک ماه مقاومت را با همه با سواد بودنتان رانداشتید.وفرار ا بر قرار ترجیح دادید.وچگونه میتوانید توجیه کنید واینهم یکی دیگر از سنتهای کمو نیستی کومه له را اثبات کرد که تئوری انقلابی در عمل انقلابی وجنبش های انقلابی باید جستجو کرد نه حرف بی عمل وسفسته گوئ شما. که کومه له درآن شرایط پراکسیس انقلابی مارکس در ایدئولوژی آلمانی را هرچند ناخوانده وبدونه ادعا اما تجربی واعتقادی صرفآ در اعتقاد بمنافع کارگران وزحمت کشان را اثبات کرد.که اثبات شیرنی حلوادر چشیدن آن است نه در حلوا، حلوا کردن شما های نوعی.ازتحلیل لرزان بودن حکومت شما تا د فاع از حمله امریکا به افغانستان وسکولار بودن اسرائیل وحمایت از نیم پهلوی ها وشیخ نصرالله ها وهخا وسناریوی سیاه وسفید تاگرفتن قدرت سیاسی توسط 50000 کوماندو چترباز وگارد جاویدان شما.ودهها موارد دیگرآیا شما باسواد وکومه له کنگره یک بیسواد بود؟آیا این اثبات ایدئولوژی کاذب شما را بگفته مارکس نمی رساند که در کمون وانقلاب اکتبر واکنون با شکست سازمان انقلابیون حرفه ای، ا کنون شاهد هزاران نطفه های جنبش های مستقل کارگری وضد سرمایه داری بخصوص در ایران که در حال شکل گیری اند .تازه شما شیپور راازدهانه گشاد آن می دمید.آیا این نگرش شما جا یش در زبا له دان تاریخ مسکو نیست.که کومه له گذشته انقلابی رابی سواد قلمداد میکنید.مگر شما ها بخواب 3 سال ودوره حاکمیت انقلابی وسوسیالیستی که بنام کومه له ثبت شده است را ببینید.این تداوم فقط از جنس جنبش کومه له 57 تا کنون بعنوان هم تا کتیک هم استراتیژیک در عدم توهم به سرمایه داری را می طلبد که صف الترناسیونالیستی خود راباید تقویت تر نموده وادامه دهند. در مورد مذهب ونقش کومه له در جامعه خلاف ادعای شما در اولین اعلام موجودیت کومه له وحضور سایر جریانات چپ مردم بدونه توهم در اعتماد به کومه له که مسائل شخصی مذهبی وسنتهای واقعی جامعه احترام میگذاشت وبه عقاید کمونیستی خودش صریح میپرداخت.را بنام کمونیستها در مقابل ارتجاع زن به زنه کردن حدکا ومفتی زادها وخمینی های دجال پشت سر کومه له در مقابل ارتجاع قد علم کردند .وکومه له را تا آستانه چپ اجتماعی وسوسیالیستی ارتقا دادند. ایا کذشته کومه له این راثابت نکرد که مبارزه اساسی بر علیه سرمای داری را در مرزبندی مبارزه با مذهب راباید تفکیک کرد.ومثل شما چپول ها مبارزه اصلی را بر علیه تروریسم واعتقادات مذهبی گذاشتید که با امریکا در حمله بظاهر برعلیه تروریسم اسلامی به افغانستان هم سو شدید.ومبارزه فرعی را واژگونه به مبارزه اصلی مقدم میکنی. اکنون در تاریخ واقعی کشور کوبا 2نمونه بهداشت وآموزش وپرورش رایگان را در صدر دنیا دارند که زبان زد همه است.با وجود قبول شکست سرمایه داری دولتی در کوباکه کما کان نباید نادیده گرفت.وکومه له در جامعه سال 57تا 60 صدها دست آورد را در زمینه های طبقاتی واجتماعی و اصلاحات سیاسی وعمرانی وآموزشی را ولوکوتاه به رژیم اسلامی تحمیل کرد .چرا از این طفره رفته وبدان نمی پردازید.اگر ریگی به کفش ندارید.وسکتاریست وشونیست تشریف ندارید.که کمونیستها وکومه له را درمحدوده صرف کردستانی وپوپولیسم ناسیونالیسم تعریف کرده ومیکنی.وجرات پرداختن به کومه له اجتماعی راندارید .ویقه هم قماش هایی انشعابی را گرفته اید .وزیر لوای تسویه حساب های دکانی تان روند وبه پروسه تاریخی گذشته پرافتخار کومه له اجتمای وسوسیالیستی حمله میکنید. ایا3 سال حضور انقلابی وبدونه توهم حاکمیت بینابینی وتحمیلی به رژیم قرون وسطائ، به گفته شماجزء تاریخ درخشان انقلابی وکمونیسی کومه له وکارگران وزحمتکشان تلقی نمیشود.اما حزب پوشالی استالینستی وورشکستگان بتقصیر خانوادهای حزبی حکمتی شما ها جعلی نیستند.که تاریخ افتخار آمیز کومه له سوسیالستی را وارونه وواژگونه بخورد ساده لوحا ن سازمانی تان تحویل میدهید.بازهم یادآوری میکنم از تمامی این واقعیات اگر لحظه ا ی بگذریم .16 مرداد چند سال پیش اعتصاب عمومی انقلابی مردم کردستان وجنبشهای کنونی کارگری ودانشجوئ وزنان ومعلمان را اگر بر بستر جنبش اجتماعی سنت های سوسیالستی کومه له از 57 تا کنون بر عکس اهانت شما جنازه بی خاصیت قلمداد می کنی به همان انحراف وبی مایه گی مبدل میشوید که تاکنون شده اید.اگرشما با این منوال یک سال دیگر دوام آوردی وانشعاب نکردید بسیار هنر کرده اید.چون عوام فریبی تاریخ اعتبار ومصرف زیادی ندارد.ودر گفتن حقایق ابتدائ ترین پرنسیپ برای کمونیست ها صداقت وامانت داریست که شما ها ثابت کردید مریدان حکمت ها ازاین صداقت بر خوردار نیستید .که ایجاد نا میمون استالینستی حکا برناحق بودن کومه له سوسیالیسیتی راترجیح دادید .وبه این وضعیت چندش آوار مبتلا نمی شدید.که شما ها را اللخصوص این گستاخی کورش در جنازه دانستن کومه له با دستاوردهای سوسیالیستی آن را قلم می زنی واز جنازه وبنیانگذاری حکا تاکنون 12 انشعاب رامحصول و ارمغان داشته اید. وبا متدولوژی ایدئولوژیکی وکاذب تان تمامی گرایشات راست وارتجاعی وپوپولسیستی ناسیونالیستی و شونیستی وفرهنگ غیر کارگری را هم در حرف وعمل اثبات کردید وجز محصولات وتحفه های عرضه شدن حکا میباشد.وآیا همگی این ایسم ها از یک قماش نیستید و تاکنون آب به آسیاب جمهوری اسلامی نریخته اید وطول عمر نداده اید.که بر خلاف ادعاهایتان هنوز طبقه کارگر مد نظر شما نتوانسته تشکل خودرا تحمیل نماید .وآیا این بی خاصیتی وجنازه بودن حکا وحککا هایتان را نمی رساند.آنهم موذیانه وتحریف گرایانه و جعلی کارنامه نا درخشا نتان را به گذشته سوسیالیستی کومه له منصوب میکنید. برای این اثبات لطفآ بتمامی اسناد وکاراکترهاوعملکرد این جریان غیرکارگری وکمونیستی از تشکیل حکا ومقایسه با کارنامه درخشان گذشته کمونیستی کومه له درجامعه را جویا ومجددآ بنگرید. زنده باد تداوم راه سوسیالستی کومه له! فه تی/کلاه قوجی 22 /7 / 2008
دفاع از حرمت ملیونها انسا ن شرافتمند یا تحقیر وپوزخند کورش مدرسی ومحمد فتا حی اهانت است؟ روز 5شنبه 2008 / 7 /24 مقاله من در سایت آزادی بیان توسط مسئول این سایت به بهانه گویا اهانت به محمدفتاحی گوینده تلویزیونی حکمتیستها حذف و سانسور شد. من قضاوت را به مخاطبین می سپارم با خواندن مقاله من تحت عنوان < جدال برسرنام سازمانی یا محتوای سوسیالیستی کومه له؟نه حکا ونه فراکسیون > وفحاشی های کورش مدرسی با گوینده گی محمد فتاحی شو من تلویزیونی حکمتیستها درتاریخ 2008/ 7 / 22در این سایت که امیدوارم هنوز در آرشیو این سایت ماندگار باشد .لطفآ مراجعه ود یدن وقضاوت کنید.چون دیگران قاضی خوبی هستند. نه تنها قضاوت در این محدوده بلکه از بدو تولدحکاوعروج این جریان وخانواده ها ی حزبی مرحوم حکمت تاکنون هیچ جریانی انقلابی اللخصوص جنبش انقلابی وکو مه له سوسیالیستی بجز اتهام وتوهین وتحقیروتمسخرواها نت وبایکوت وحذف فیزکی وزنده کردن سنت های مجاهدینی واستالینی ازکارنامه نادرخشان این جریان حککا چیز مثبتی راتاکنون نصیب نشده ا ند.ومن فقط یکی از این اتهمات را جواب داده ا م .که زیر تیغ سانسور قرار گرفتیم ودر دادگاه غیابی این سایت به دسدتور حکمتیستها ممنوع الاتتشار ومتهم هم شد یم. چون مسئول این سایت عضو ارشد حکمتیستها ست. ومد تهای مد یدی میخواهد.تا این انقلا بیگری وایدولوژی زدائ وعوام فریبی های حککا هارا پاک کرد.واین میسر نیست جز بمیدان آمدن وپیشروی آگاهی ومبارزه طبقاتی بیشتر در تمامی عرصه ها ی عملی ونظری و خانه تکانی جدی از گذشته وحال وآینده این« ایدولوژی گری»وغلبه براین بن بست را میطلبد.هرچند پایان دوران این جریانات با بمیدان آمدن وزمینه های اتکا بخود سازماندهی طبقاتی چشمگیر است ومحو شدن این جریانات آغا بالا سری ونخبگان درجامعه بوضوح نمایان است.که از پایگا ه طبقاتی خوشبختانه برخوردار نیستند.اگر می بودند بااین قواره سازمانی چه بلا ی خانمان سوزی مثل شوروی واستالین را در جامعه تداعی میکردند.من مطمئنم به بهای تاخیر در پیروزی این سناریوهای استالنیستی حککا ها اللخصوص در ایران دیگر تکرار نمیشود.وبه زباله دادن تاریخ سپرده میشود. وعکس این سناریو حککا که خوشبختانه کومه له سوسیالیستی در 57 تا 60 در جامعه بدان آ لود ه گی دچار نبود وتوانست به پایگاه ا جتماعی ومحبوب همگا ن در کردستان انقلابی مبدل گردد.وباید از این گنجینه درس گرفت که حککا هابه خیال خامشان که کمر همت در نابود کردن این دست آوردها را داشتند.خودشان به تله افتادن وماهیت شان بر ملا شد.حتی صرف حضور اسکلت کومه له یا بگفته تحقیر وتوهین آمیز کورش مدرسی جنازه کومه له در 16مرداد در اعتصاب عمومی سرتاسری کردستان درچند سال پیش بعنوان یکی از سنتهای سوسیالستی کومه له جواب د ندان شکنی بر تئوریهای منسوخ رد ناسیونالیسم پوپولیسم حککا ها داد. وهنوز کورش مدرسی ومریدانش درس عبرت نگرفته اند.که دیگر با آتش بازی نکنند.ودیگر چنین فرمایشاتی ننمایند.چون زنده گان این تاریخ هنوزموجودند.واز باز کردن حساب برای انشعابات هم صرفه نظر وچشم پوشی کنند.چون گسترش ونطفه راه کومه له سوسیالیستی از 57 تاکنون در پیوند با تمامی جنبشهای رادیکال منجمله جنبش کارگری بسته وتداوم دارد.وتلاش در جستجوی کومه له در انشعابات سازمانی برای فرار شما از بن بست وتوجیه شکست هایتان دیگر نان ونوائ برایتان نمیشود.ومن فکر نکنم رفقای کنونی مدعیان کومه له سوسیالیستی آنقدر ساده وخام باشند.وکومه له وسنتهای انقلابی آنرا در نیابند .که خلق کرد دربوته آذمایش کو مه له را در آن جنگ طبقاتی سرفرازانه بیرون کشید ند.این بحران کنونی را هم سربلندانه سپری میکنند.مگردوست ودشمن خودشان را گم کرده باشند.در این حالت بازهم شما بازنده ا ید.چون حرف آخر را کومه له سوسیالیستی درجامعه گفته ومیگوید.ومن بدان اعتقاد راسخ دارم اینبار نیز کومه له انقلا بی وسوسیالستی سر بلندانه از این بحران هم عبور میکند.ورو سیاهی برای دشمنانش وبقلمون صفتان میما ند. وبی اخلاق قرار دادن واتهام زدن بمن را ناروا میدانم.ومرا یاد دفاعیه زنده یاد«کرامت دانشیان» انداخت که هیچ دفاعی از خود نداشت جز دفاع ازخلقش من هم امیدارم شایستگی این دفاع را در برابر شو تلویزونی حکمتیستها دردفاع واعاده حیثیت ازجنبش انقلابی وکومه له سوسیالیستی وحفظ حرمت وکرامت ملیونی انسانها را در این مقاله کرده باشم . وبه سوران مسئول ومبصر این سایت توصیه میکنم نام« ولتر»رالکه دار نکند.واسم سایتش به آزادی بشرط عبور از فیلتر حکمتیستها تعویض نمائید.واقعی تراست. وشماها در مقابل انتقاد درست من یک معذرت خواهی بزرگ ونابخشودنی بمردم انقلابی کردستان وکومه له سوسیالیستی بدهکار هستید.چون توهینات شما خانواده های حزبی حکمت را هرگز فراموش نکرده ونمی بخشند.وسوران من نوعی یکی از قربانیان اهانت وتحقیر در حکومت های شاهی واسلامی واحزاب استالنیستی بوده ام.این سانسور هم به پرونده تان افزوده تر باد.درتمام طول عمرم بکسی توهین نکرده ام.اگر نمونه اش را یافتی این گوی واین شمشیر.من در تشکیلات قبلی خودم از طرف یکی از سیاست مداران شما تهد ید شدم که روده درازی نکنم وحاضر جواب نباشم.اما عهد کرده ام .تا زنده هستم کوتاه نیایم وبه هیچ کس وجریانی باج ندهم وهمه چیز را برای دفاع از آزادی داده ومیدهم .وهیچ منت خواهی وترحمی را هم که بزرگترین اهانت به خود و انسانها میدانم .تاکنون بکسی روانداشته و نمی دارم . وامیدوارم این نکته نظرات مرا حمل بر اندرز ونصایح نپندارید.اما بیاموزید که منبعد به دیگران اینگونه نپردازید.ومخاطبین خود راساده نگر قلمداد نکنید. با درودهای مجدد ازفه تی/کلاه قوچی 25/7 / 2008 به دادگاه حکمتیستها رونوشت به آزادی بیان / کپی به خوانندگان / درخواست تجدید نظر / رونوشت برابر اصل است
دلائل وجودی وظهور فالانژ بازی و حذف فیزیکی انسانها درقدرت و اپوزیسونها از آنجائیکه فرهنگ وسیاست واقتصاد وسرکوب واستسمار حاکم بر هر جوامعی را حکومت های کنونی حاکم برآن جوامع تعین میکنند. بیدرنگ فرهنگ وسیاست های حاکم بر هر حزب وسازمانی نیز رهبران وسیا ست گذران آن تعین میکنند.بمثابه سیاست گذاردر رهبری ومجریان درارگانهای سازمانی بعنوان اصل سانترالیسم بورکراتیک معمول در تمامی دولتها واحزابهای چپ وراست تاکنونی.و بعنوان یکی از دلائل اصلی بن بست وشکست وانشعا بات احزاب موجود .وعوارض آن در ناتوانی برای حفظ وجذب نیرو وگریز پذیری که روزانه شاهد افت کردن تمایل مردم به شرکت در انتخابات وعدم اعتماد به پارلمانها ونمایندگان وکاندیدها ویا اتحادیه واحزاب رنگا رنگ را در دنیا شاهدیم .که مردم با بی رغبتی وبی اعتمادی به جریانات تحمیلی از با لا که منافع آنان را جوابگو نه تنها نیستند. بلکه خلاف مصالح عمومی جامعه جنگ وبیکاری.افزایش روز افزون مالیات و صدها مصا ئب اجتماعی که روزانه شاهد گرسنگی وزیر خط فقر بودن یک میلیارد انسان در جهان هستیم .را نمونتا باید دید. وما بوضوح این پدیده ازگریز پذیری را در عدم ناتوانی وافت روزانه آنرادر جوابگوی بسازماندهی مردم هم در ارگانهای دولتی وهم احزاب سیاسی که دارای فصل مشترکات در عدم جوابگوئ به نیازمندی وضرورتهای سیاسی واجتماعی پائین جامعه وتوده سازمانی هستند ودر مقابل ناتوان ومتوسل به تهدید وبایکوت واخراج ویا حذف فیزیکی مخالفان در احزابهای سیاسی رایج بوده ودر حکومتهای کنونی به سرکوب .زندان وترور.واعدام در مقابل ناراضیان متوسل میشوند.مثلا کم نیستندند کسانی که سا ل های متمادی در زندانهای دیکتاتوری سرمایه جهانی ومنجمله زندانهای مخوف شاهی واسلامی شکنجه وسرکوب شده اند. وبعد از رهائ از زندان به یکی از احزاب سیاسی اپوزیسونها روی آورده اند وبعد از مدتی فعالیت صادقانه در مخا لفت با مواردی از عملکرد یا سیاستهای سا زمان مطبوع خود بوده، ودر صورت قانع نشدن وخلاف میل سازمانی بایکوت وسرزنش واخراج وحذف فیزیکی وترور شخصیتی شده اند .این انسانها بجرم آزاد اندیشی در دو سیتم دولتی وسازمان اپوزسیونی مورد شکنجه سیاسی وروحی قرار می گیرند وبخیل قربانیان دو سیستم که داری ماهیت مشترک سرکوب گری هستند می پیوندند.وبدترین ومرگ آفرین ترین رنج ودرد وشکنجه برای یک انسان سیاسی ومبارز، گرفتن وسلب آزادی بیان واندیشه اوست. بگفته تاریخی «ولتر» من جانم را میدهم به شرطی که مخالفم حرفش را بتواند آزادانه بزند. وتا به ریشه یابی این معضل پرداخته نشود. روزانه باید شاهد تولید وباز تولید شدن آن وهمانا گریز پذیری وریزش نیرو وانشعابات وبی اعتمادی وناتوانی در روی آوری به شیوه درست سازماندهی را باید یدک کشید.ومد نظراین نوشته احزاب اپوزسیون میباشد.که راه حل این معضل را باید در اعتقاد لفظی وعملی به حاکمیت از پائین جامعه درهر سطوحی دانست که طبقه کارگر و مردم بعنوان حاکمیت شورائ سیاست گذار ومجری سیاست های خود باشند زندگی درامورسیاسی و اقتصادی واجتماعی امری، جمعی وشورائئ باید باشد. ودر آن از نخبگان ولیدرها ونوابغ وفالانژهاونورچشمی ها خبری نیست.که انانرا بجان مردم بیندازند. خوشبختانه با توجه به تجارب ودستاوردهای مبارزاتی تا کنونی وعبور از پروسه هاهی گوناگون حاکمیت ها وپارلمانها واحزاب بالا سری وبه اثبات رسیدن بن بستها وشکست وناکامیهایشان نمونتا در ورشکستگی وبحرانهای دولتهای سرمایه داری دو لتی وخصوصی و عدم جوابگوئی کشورهای اروپای مشترک ویا کشورهای صنعتی وبانک جهانی وصندوق بین ا لمللی و ان .جی .او ها،واحزاب کنونی. همگی در مقابل رشد وشکل گیری گرایش اتکا بخود سازمان دهی در جنبشهای کارگری.دانشجوئ وزنان و...........هر روزه شتاب میگیرند وما در ایران وبرزیل وفرانسه وارژانتین ومکزیک وبلیوی و.........بیشتر به شکل گیری این پدیده الترناتیوی میپردازند. تشکل مستقل ضد سرمایداری که ما در گذشته کمتر با این پدیده رو به رشد اشنا هستیم. وا ین نیروی عظیم بخود اتکا به سازماندهی مبارزه طبقاتی در تمامی عرصه های عملی ونظری را می طلبد که هنوز این جنبشها بخصوص جنبش کارگری ایران در قدم های اولیه بسر میبرد.وباید بفال نیک گرفت که در گرو اگاهی ومبارزه طبقاتی میباشد.وبه استقبال وتقویت وهمکاری با آن باید در کلیه سطوح پرداخت.واز نسخه سازی از بیرون وطزریق آگاهی بدرون واز دور لنگش کن باید پرهیز ومرزبندی کرد.ودر آستانه سپری شدن وپایان تاریخ مصرف این نگرش هستیم.که اکنون فقط مصرف سازمانی برای احزاب سکتا ر یستی را دارد.
ونمونه های با رز این پدیده ها را در احزاب بورژوائ وپارلمانی ودیکتاتوری کنونی وولایت فقیه ای شورای نگهبانی ومنجمله در احزاب استالنیستی واپوزیسونی چپ وراست خانوادها ی حککا وحکمتیستی وسازمان زحمتکشان وحکا در مقابل مخالفین سازمانی وانشعابات وریزشهای متمادی واخیرآ در پلنوم حکا به نقد ودرتناقض بافاصله حرف وعمل در حاکمیت شورائ در کردستان وعدم اعتقاد عملی به آن وعدم تحمل ابراز وجود مخالفین وحذف فراکسیون کومه له به بهانه رد و مرزبندی با محتوائ را باید به زیر سوال و نقد کشید.و در مقابل سانترالیسم بوراکراتیک وسکتاریسم رایج وکنونی دامنگیر را باید«الترناتیو شورائ » را در تشکیلات وجامعه جستجو وجایگزین این بحران نمود.که منافع طبقاتی وآزادی بیان مقدم بر منافع سازمانی وفرقه ائ بوده وهست. وبگفته « مارکس» انسان باید حقیقت،یعنی واقعیت وقدرت واین جهانی بودن فکر خود را در عمل اثبات کند.
1387 زنده باد سوسیالیسم فه تی/کلاه قوجی
پایان دوران تاریخی راه رشد نیروهای مولده در انقلابات صنعتی وضرورت مرحله کنونی انقلاب سوسیالیستی!
سیما ی کلی عصر انقلابات صنعتی در 1789 مترقی بودن بورژوازی ،یعنی مبارزه حل نشده ونا کامل علیه فئودالیسم بود.وبرای <مارکس>اصل پشتیبانی از مبارزه وتحولات مترقی علیه فئودالیسم بود.ورادیکال ترین راه حل برقراری دمکراتیک انقلابی بعنوان نمایش مبارزه طبقاتی در سالهای 1790نخستین الگوی جمهوری فرانسه به نفع طبقه کارگر میان تضاد کار وسرمایه که بقایای فئودالیسم جلو آن را گرفته فراهم کرد.
بنا بر این مارکس وانگلس جنبشهای ملی را از این دیدگاه داوری می کردند.که اکنون پدیده دولت ملت ها بخصوص درآغاز قرن کنونی21 این دوران بکلی سپری و ارتجاعی وسرکوب گروانحرافی اند.
وبا انقلاب عظیم کمون پاریس در1848 ضرورت عصر انقلاب سوسیالیستی را در پروسه مبارزه طبقاتی را تاکنون نوید میدهد .وسپری شدن تاریخ مصرف سوسیال دمکراسی ها وانقلابات بورژوا دمکراتیک وارتجا عی که اکنون بانیان جنگ وبیکاری وگرسنگی وکانونهای بحران زا اقتصادی واجتماعی هستند. را به چالش وبن بست وشکست کشاند ه است. وبوی تعفن وپوسیدگی نظام سرمایه داری در ماهیت استسمار وسرکوب گرایانه دامنگیر ملیونها بی کاروبی خانمان وجنگ زده را قربانی وبه هلاکت کشانده است.وهیج راهی جز بربریت یا سوسیالیسم را به ارمغان نیآورده است.را بایدعلمی جستجو کرد.
و تئوری منسوخ وارتجاعی رشد نیروهای مولده وکشورهای صنعتی ورا ه حل تئوری دولت، ملت در رجعت به قرن 17 را هنوزجریاناتی درسرمی پرورانند! نمی شود اینرا جایگزین ضرورت انقلاب سوسیالیستی درقرن 21 کرد. که سوسیالیسم درگروپروسه آگاهی ومبارزه طبقاتی برای تحمیل مبارزه ضد سرمایه داری برای مسکن وخوردن وآسا یش ورفاه تا استراتیژی، هرکس به اندازه توان ونیازش بدونه توهم ادامه داشته ودارد .ودیر وزود آنرا با سوخت وساز وطول عمر بیشتر برای توهم و بقای سرمایه داری نسخه پیچی نباید کرد.وباید گفت فکرنان باش که خربزه آب است.ودیگران را نمی شود دیگر دنبال نخود سیاه فرستاد .آیا این چه نوع سوسیالست خیالی وانفعالی ومتوهم است که پیروزی خود را به رشد نیروهای مولده وکشورهای صنعتی متصورمیکند. واین چه بهشت موعودی است.که بخورد جامعه میدهید .وچقدرقربانی وتاوان وهزینه داد. که مد نظر این نکات رفقاومخترعین راه رشد نیروهای مولده وکشورهای صنعتی است .که اکنون موافق ومخالف فراکسیون اخیر کومه له وحکابا بیداری 30 ساله از خواب خرگوشی به آن می پردازند. که نتیجه گیری عملی این تئوری منسوخ اینست. آیا در سالهای 57 تا 60جنبش انقلابی کردستان ونقش سوسیالیستی کومه له در مبارزه طبقاتی بدونه توهم به دو رژیم سرمایه داری مطالبات واراده الترناتیو تحمیلی ازپائین جامعه ولو کوتاه مدت چگونه عملی واثبات شده وحاشا ناپذیر است.وبه این گفته تصورراه رشد شماآیاکومه له هم میبایست در57 تا 60 مثل اکثر چپ های ایرانی تئوری راه رشد مثل حزب توده ها واکثریت ونیروهای ارتجاعی را میگرفتیم ومردم را راهی منازلشا ن میکردیم .ودر انتظارلبیک خمینی وارتجاع سرمایه داری صنعتی و روز موعود راه رشد نیروهای مولده وکشورهای صنعتی برای دست گدائ صف می بستیم .وناظر تولید اضا فی توسط کارگران ایران به بهانه جنگ ایران وعراق ویا شاهد اعدامهای دسته جمعی ودلخراش در ایران وکردستان وترکمن صحرا ها وحادثه دلخراش گورهای دسته جمعی اعدامهای سال 67 می بودیم .ویا اینکه در سیاه ترین دوران سرکوب وارتجاع شاهی و اسلامیدر ایران. تدوام انقلاب ایران را جنبش انقلابی وکومه له با 3 سال حاکمیت شورائ وندادن مالیات وسرباز ومطالبات زنان.و دهها مطا لبات معیشتی ورفاهی وسیاسی را به 2رژیم سرمایه داری شاهی و اسلامی بابزیرکشیدن ارگانهای سرکوبگرومبارزه مسلحانه توده ای بدونه توهم تحمیل کردند وحماسه های کمونارها وبلشویک ها را زنده ترکردند.وشما با چه مجوزی این تاریخ رابفراموشی می سپارید .وطلب کاری خودتان را با هم قماشی های سازمانیتان صرفآ در سیاستهای سازمانی ویاعروج سازمان ارتجاعی پژاک مثل سپاه رزگاری را برای دعوا صرفآ بر سر تابلو به رخ جنبش انقلابی وجنبش سوسیالیستی کومه له اجتماعی بر بسترستمهای طبقاتی وجنسی وملی که در جامعه اکنون هم تداوم دارد میکشید.وبه جامعه کنونی وعروج جنبشهای کارگری وزنان ودانشجویان و.....رجوع و استناد نمی کنید.وخودتان را بظاهرمدعیان سینه چاکان کارگران و جنبش انقلابی وگذشته کومه له میدانید .واستراتیژی پیروزی را به انتظار رجعت به قرن 17 ورشد نیروهای مولده وسرمایه داری کشورهای صنعتی مثل کشور وایکینگ های دزدان دریائ نمونتآ سوئد را وعده میدهید .ومتاسئفانه نه شما فراکسیونی ها ومدافعانتان نه مدعیان حکاوخانواده های حککاوسازمان زحمت کشانها ،تاکنون با مباحثات انحرافی والترناتیوهای بی پایه عملا نتوانستید.خله وجایگاه کومه له سوسیالیستی واجتماعی که پروسه مبارزات طبقاتی در جامعه که کما کان در جنبشهای کارگری وسایر جنبشهای ضد سرمایه داری بعنوان هم تاکتیک وهم استراتیژیک در جریان است را واقعی ارزیابی کنید .وخودرا تطبیق دهید.چون از این جنس نبوده و نیستید! وامیدوارم .ویقین دارم درپروسه آگاهی وشناخت ومبارزه طبقاتی در جامعه کار ودغده های شما ها ومقدس کردن منافع سازمانی تان را در نفوذ به جامعه مسدود وتنگتر و حاشیه ای تر نمایند..چون پیروزی در گرو مبارزه طبقاتی وخود رهائ طبقه کارگر در جامعه درعدم توهم به سرمایه داری است.نه تئوریهای راه رشد نیروهای مولده وتوهم به جهان صنعتی و فرقه های سازمانی الترناتیواز بالا توسط اپوزیسونهای چپ های حاشیه ای موجود که هنوزدرقرن 17 را متصور وبسر میبرید.و میگویند آب را در آوان نباید کوبید.وتاریخ را نباید واژگونه تحریف کرد.
زنده باد سوسیالیسم !
فه تی \ کلاه قوچی پائیز 1387