جعل از جهل، بدتر است(در پاسخ به نوشته ی کاک حمید بهرامی، در رابطه با توافق نامه ی دو حزب کردستان به تاریخ ۲۲ مهر ۹۱
نويسنده: خالدرحمتى
کاک حمید خسته نباشید. در رابطه با نوشته ی من، بر سر(توافق نامه)مطالبی راذکر کرده بودید. چون فکر میکنم که اشتباه، نه از نوشته ی من، بلکه از درک شماست؛ نکاتی رابرایتان روشن تر می کنم.
هنگامی، چیزی رادرست درک نکنیم، محکومش می کنیم.
کاک حمید، به قول گاندی( نمی شود با مشت گره کرده، دست کسی را به گرمی بفشارید). درضمن لازم نیست آدم چیزهایی را که خارج از مسائل سیاسی، یاد گرفته، عینا آنرا در نوشته ی سیاسی خود به کار ببرد. هر آنچه که درست نیست، نثار کسی کنی وهم برایش احترام قایل باشی. بهتر است با این تعارفات، خود رادر تناقض وسانسور قرار ندهید. به هر حال.
شما نوشته اید که این توافق نامه، ما رادچار شوک کرده است وگرنه سالیان مدیدی است که به فراموشی سپرده شده ام. اولا نوشته ی من، خلاف اینرا ثابت کرده است، زیرا در آن نوشته، آمده است که: این دو حزب دارای گرایشات سیاسی وعملکردهای بسیار نزدیک به هم بوده که این مسئله بعد ازتشکیل سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران برکسی پوشیده نبوده واین نزدیکی همه جانبه، به خصوص در رابطه باحمله ی آمریکا، توافق آنهارادر رابطه با مسائل حزبی اشان، آسان کرده است. پس دوراز انتظار نه من ونه هیچکس دیگری نبوده، تا دچار شوک بشویم. شایدبرعکس آن، ما را دچار شوک می کرد.
کاشکی فقط شما اینطور فکر میکردیدکه ما دچار فراموشی شده ایم ویا تنها من بودم که« فراموش شده ام». متاسفانه این چگونگی کیفیت نگاه به انسانها ومخالفین فکری است که انسان رافقط در رابطه ی حزبی به حساب می آورد. اگر بنویسم چه کسانی فراموش شده اند، که با فداکاری و خون وهستی خود…. این سفره رابرای شما پهن کرده اند، که با آن، معامله کنید؛ سخن به درازا کشیده وقلبها را به درد خواهدآورد. فقط بدان که این جنبش در کردستان، مدیون آن فراموش شده گان است.من از صمیم جانم برای این طرز تفکر، عمیقا متاسف هستم!
ولی خوشبختانه مردم دقیقا برخلاف شما ها فکر میکنندواین مهم است که در دل توده ها ماندن دارای اهمیت وارزش است، تا از نظر شما ها فراموش شدن!
من خود برای هر کسی لحظه ای بر علیه ظلم وستم و نابرابری، مبارزه کرده باشد؛ احترام قائلم وهمیشه در یاد وخاطره ام خواهد ماند. ترجیح می دهم در همآن جنگل، چون سرباز ژاپنی بمانم، تا اینهمه عقب نشینی فکری ومعامله گرایانه داشته باشم.
اینکه نوشته ی مراتنها سایتی نزدیک به حزب کمونیست ایران درج کرده، از کم لطفی شماست وگرنه بیش از هفت سایت وفیس بووک واز جمله سایت هه لویست هم که هیچ ربطی به حزب کمونیست ایران ندارد، آنرادرج کرده بودند. من دراینجا از همگی آنها قدردانی می کنم.
جهت اطلاع شما، نوشته ی مرانه سایت حزب کمونیست ایران ونه سایت کومه له، درج نکردند( هر چندبرای آنها هم فرستاده شده بود).
درجایی دیگربرداشت اشتباهی خود را، ناشی از تناقض نوشته ی من می دانید مبنی بر اینکه من در بالا نوشته ام این توافق نامه را جدی نگیرید ودر پایین نوشته ام جدی بگیرید. اگر آنرا کمی با حوصله می خواندی، متوجه می شدی که اینگونه نیست. بلکه من نوشته ام« مردم این توافق نامه را جدی نمی گیرند»( بلکه من اشتباه کرده باشم). واما ننوشته ام« جدی نگیرید». توجه کن!.
دریافت من چنین است که این توافق نامه ، اتحاد واقعی احزاب وسازمانهای فعال وموجوددر کردستان، نیست واین اتحاددر آینده می تواندمشکلات بزرگی را برای نیروهای دیگر ومردم به بار بیاورد.
ولی در پایین نوشتار، منظورم نه تنها این توافقنامه، بلکه هر توافق دیگری چه چپ وچه راست وهرگونه توافقی که در آینده ودرمیان آنها به وجود بیاید، مردم باید جدی باشندوبا نظرات، پیشنهادات وانتقادات خود؛ در آن دخیل باشند. کجایش تناقض است؟!
در نتیجه، نظر من این است که مردم بایستی جدی باشند تا آلت دست هر حزب وسازمانی نشوند. مردم نباید اجازه دهند که احزاب و سازمانها فقط به خاطر به قدرت رساندن حزبشان، مورد سوء استفاده قرار بگیرند. هر گاه مردم در این رابطه دخالت گر نباشند، قطعا به احزاب وسازمانها اجازه خواهند داد که به استبداد کشیده بشوند ودر نتیجه مبارزات مردم، پایمال خواهد شد.
من مردم را فعال می بینم. چون ملت، رعیت نیست ودارای تصمیم و نظر است واین ظرفیت دخالت گری در آنها وجود دارد.
احزاب و سازمانها باید امکاناتی به وجود بیاورند تا این دخالت گری مردم رادر سرنوشت خودشان که به این احزاب و سازمانها گره خورده، آسان کنند.
من در نوشته ی قبلی خود، نخواسته ام در رابطه با مفادتوافق نامه، چیزی بنویسم زیرابرای من سیاست و ایدئو لوژی که مسلط بر آن است مهم می باشد، نه نوشته های آن. زیرا بسیاری دیگراز همآن شوینیست ها هم، دارای چنین نوشته ها وزیباتر از آن هم هستند. ولی ازآنجا که نوشته اید: هیچ اشاره ای به توافق نامه نداشته ام. دوست دارم توجه شما را به نکات زیر جلب نمایم تا بلکه رضایت خاطر را فراهم آورد.
توافق نامه مذکور تلاش می کند که اختلافات خود رابادیگر احزاب و سازمانها به شیوه ی دیالوگ، حل کنند. اما چه تضمینی برای آن وجود دارد؟ آیا در گذشته از این تلاشها نشده است که سودی هم در بر نداشته؟ چه تغییراتی در این اندیشه به وجود آمده که اینبار رعایت شود؟آیا با نوشتن یک جمله حاکی از( تلاش کردن)، مسئله ی دموکراسی ونگرش به حل تفاوت ها واختلافات، حل می شود؟ آیا این تلاش مثل بیدی نیست که با هر بادی بلرزد؟ واین تلاش با هر بهانه ای به شکست کشیده شود؟ آیا توجه دارید که این مسئله بسیار ریشه ای تر از آن است که شما تصور می کنید؟ اگر کمی به فکر این تلاش بودید، دست کم برای درگیری های گذشته که در زیر این سیاست های غیر دموکراتیک به وقوع پیوست وآن فجایع خون بار را پدید آوردند؛ از مردم کردستان یک عذر خواهی کوچکی می کردید. چرا نکردید؟
قبول اشتباه، بایستی یکی از فضیلت های انسان به خصوص فعالین سیاسی باشد.
آیا درتوافق نامه، در رابطه با « اعدام» چیزی گفته اید؟ یعنی کردستان باید شاهد اعدامهای بیشتری باشد؟
در توافق نامه، شما دارای خط قرمز هستید! چه آشکار وچه پنهان. (مثل دو مسئله ۱_فدرالیسم ۲_آمریکا). در صورتی که هدفتان توافق با دیگر سازمانها واحزاب می بود، نمی بایستی پیش شرط تعیین می کردید. توافق نامه باید ظرفیت پذیرش نظرات دیگری را، در دیگر طیف ها نیز، در خود میداشت تا هر حزب وتشکلی بتواند با بحث واستدلال، مفادی از آنرا برداشته ویا به آن اضافه کند. آیا این نگرش، یک سو نگری و مطلق گرایانه نیست؟!
در رابطه با «حق تعیین سرنوشت» حرف حساب شما چیست؟
سخن به درازا نکشد….
مطلبی را که به خیال خودت، چون برگ برنده در دست گرفته ودر نتیجه کین خود راآمیخته به نوشته ات کرده اید، مبنی بر اعتصاب سراسری است. که من به جای اعتصاب شانزده هم گلاویژ( شوانه قادری) اشتباها، از اعتصاب مربوط به اعدام فرزاد کمانگر، نام برده بودم که زود متوجه آن اشتباه شده واصلاحیه ی آنرا زیر نوشته ام ثبت کردم. متاسفانه آنرا برای یک سایت فرستادم. می بینی که در آن عمدی در کار نبوده تا آنرا جعل وحقه بازی بپندارید. اشتباهی روی داد که اصلاح شده وچیزی از ماهیت وجوهر نوشته، نخواهد کاست. حتما شما از اعتصاب قبلی مربوط به شوانه سید قادری، خبر نداشته اید! وگرنه کمی آرامتر برخورد می کردید.
به قول ماکیاولیست ها« فریب، دورویی ، شهادت به دروغ وکذب وریا برای حفظ قدرت سیاسی لازم وموجه است» واین چراغ راه بسیاری از احزاب و سازمانها ست وبه وضوح داریم می بینیم. در صورتی که من، نه در جهت کسب قدرتی هستم ونه قصد عمدی درکاربوده است. وگرنه از این مسائل آنقدر بسیار است که آدم می تواند بنویسد ونیازی به جعل هم نباشد. به هر حال، تا آنجایی که توانسته ام مسائل خود رابا شفافیت، بحث کرده وخواهم کرد وهیچ احتیاجی هم به «جعل» ندارم.
اگر جعلی در کار می بود، مطمئنا قبل از شما، به آن برخورد کرده بودند. فکر نکنید که تنها شما متوجه آن شده اید.
من اصلاحیه ام را، شش یا هفت روز قبل ازاظهار نظر شما، در سایت اتحاد کارگری، زیر نوشته ام گذاشتم.
حال عین متن اصلاحیه رابا نام وصاحب سایت، ماه_روز_دقیقه وثانیه را جهت اطلاع شما در اینجا نیز می آورم. می توانید به سایت اتحاد کارگری هم مراجعه کنید.
_ متن اصلاحیه _
اصلاحیه در نوشتار. با پوزش از خواننده گان عزیز. اشتباهاتی در نوشته ی من رویت شده که دوستانی آنرا به من یاد آوری کردند. با سپاس از ایشان توجه یاران را به اصلاحیه ی نوشتار در زیر جلب می کنم.
۱_ در بعضی جاها، من نام سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران را، کامل ننوشته ام؛ با پوزش منظور از تمامی آنها، همین نام است.
۲_ دو اعتصاب سراسری بزرگ در کردستان شکل گرفت که یکی مربوط به اعدام فرزاد کمانگر وچهار تن دیگر، صورت گرفت ویک اعتصاب دیگر مربوط به کمال اسفرام، معروف به شوانه ی سید قادری است. که در تاریخ شانزده هم مرداد« شانزده ی گلاویژ» ۱۳۸۴ که در مهاباد وبعد از زخمی شدن توسط ماموران رژیم، اورا زیر شکنجه به قتل رساندندو جنازه ی اورا مثله کردند؛ صورت گرفت. این اعتصاب به یک روز تاریخی در مبارزات مردم کردستان تبدیل شد. منظور من این اعتصاب سراسری است که مربوط به شوانه ی سید قادری است که اشتباها آنرا اعتصاب سراسری، به اعدام فرزاد کمانگر وچهار تن دیگر، یاد کرده ام.
___
اصلاحیه ی فوق در تاریخ ۲۰۱۲-۰۹-۲۶ ساعت ۹:۵۷٫۱۴ ثانیه قید شده است. در صورتی که انتقاد شما در تاریخ ۱۲ اکتبر۲۰۱۲ صورت گرفته است!
در این اعتصاب که مربوط به شوانه بود، کومه له فراخوان آنرا داده که از جانب سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، به شدت مخالفت شدوازمردم خواست، به آن جواب ندهند که برخلاف تلاش شما، اعتصاب با موفقیت بزرگی انجام گرفت.
درصورتیکه سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، برای پشتیبانی از جنبش سبز، به مردم کردستان فراخوان داد ودر این رابطه با بی اعتنایی مردم، مواجه شد. پاسخ شما به این جریان چیست؟ آیا این واقعیت تاریخی را هنوز هم انکار می کنید؟
در ضمن، من آنچه را در باره ی کومه له نوشته ام، نه اینکه خواسته باشم به زعم شما، قانونی ثابت کنم که شما حق استفاده از نام کومه له را ندارید( اینرا تمامی کنگره ها تاجداشدن شما از کومه له، می تواند ثابت کند). بلکه من در آن باور نبوده ونیستم که به لحاظ سیاسی و عملکرد، شباهتی به سیاست کومه له داشته باشید، چون شما با این سیاست هاوعملکرد هایتان به سوی ارزش هایی می روید که روزی در کومه له، قرار بود بر اندازه ی آنها باشید.( این تاکید دوباره بر نوشته ی قبلی من می باشد). شما فقط با نام کومه له، می خواهید برای خودتان، هویت کسب کنیدوگرنه هیچ باوری به سیاست های آن، نه تنها ندارید، بلکه می خواهید با این سیاست های مخشوش، کومه له رااز محتوای رادیکالش، در میان مردم تخلیه کنید.
برای روشنتر کردن این موضوع ناچارم به مثالی بپردازم. قضیه ی شما در سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، به مانند این است که جعبه ای شیرینی را به مردم بفروشید حاکی از محتوایی شیرین وموثر… که محتوای این جعبه ، با مارک آن، همخوانی ندارد ودر واقعیت کلام، محتوای آن پدیده ای کاملا مغایر باآن است. وقتی مردم جعبه رامی گشایند، به جای شیرینی، ناظر نمک می شوند.
استفاده کردن شما از نام کومه له، اینرا ثابت می کند که کومه له در جامعه، دارای ریشه ای قوی ونهادینه شده است. این است که می گویند: ارزش هر چه بیشتر باشد، سوء استفاده از آن بین بیشتر است. واین نه مردم فریبی، بلکه خود فریبی است. چون سیاست های شما برای مردم کاملا روشن شده ومردم بین این سیاست ها، تفکیک قائل هستند.
من بر این باورم که کومه له هم با توجه به شرایط و تغییراتی که در جامعه، به خصوص کردستان به وجود آمده، بایستی سیاست فعالی رابا توجه به این شرایط وبر مبنای سیاست های مردمی ورادیکالش، در پیش بگیردوگرنه، در همآن حالت ماندن، ممکن است آنرا دچار نوعی ایستایی وغیرمتحرک بودن بکند. مردم به سیاست های کومه له و رهنمود های آن، اعتماد دارندوانتظار ایشان این است که دراین فعالیت ها دخیل وموثر باشند. ونمی باید مردم زحمتکش کردستان را تنها گذاشت تا مورد معامله قرار بگیرند!
جای تعجب است که سوالی را که مربوط به حزب کمونیست ایران است، از من پرسیده اید! عین پرسش شما این است….« آیا حزب کمونیست ایران، صراحتا اعلام کرده است که در صورت وقوع جنگ کجا خواهد ایستاد؟» (تاکید ها از من است).
من از کومه له ا ی پویا دفاع می کنم، که درصورت حمله ی آمریکا، نه در کنار رژیم خواهد ایستاد ونه آلت وبازی دست آمریکاخواهد شد. در هیچکدام از این دو دریافت، نه نفع مردم دیده می شود ونه مسئله ی ملی حل می شود. کومه له به مردم پشت گرم است وریشه در میان مردم داردومعتقد است که توده ها، تنها با مبارزات خودشان می توانندنجات پیدا کنند. ( این صراحت مارا می رساند واز این جنبه، جایگاه ما رادرکنارمردم کاملا وبه وضوح نشان می دهد).
حال منصفانه، به نوشته ی خودت نگاهی کن. آیا شما کوچکترین صراحتی در نوشته ات وجود دارد حاکی از اینکه کجا ایستاده اید؟ شما نوشته اید: این حزب در کنارجمهوری اسلامی وسپاه پاسداران ودستگاه های سرکوبگرقرار نخواهد گرفت.( من اینرا از شما قبول می کنم چون تلاش هایتان درهردو حزب یعنی« حزب دموکرات و سازمان انقلابی زحمتکشان…» در این رابطه به جایی نرسید) حال قبول دارید که ننوشته اید که کجا ایستاده اید؟ شما فقط نوشته اید که در کنار جمهوری اسلامی نیاستاده اید واین به هیچ وجه پاسخ سوال خودتان نیست که در صورت حمله ی آمریکا، کجا ایستاده اید؟
آیا این آشغال را در زیر فرش جارو کردن نیست؟ آیا واقعا فکر می کنیدبرای مردم درک این عدم صراحت شما مشکل است؟ ویا خیال می کنید که خیلی دیپلوماسیانه نوشته اید. این ابهام شما سرشاراز معناست وبه هر کسی نشان می دهد که کجا ایستاده اید!
کومه له هرگزدر این جایگاه نمی ایستد زیرا که جایگاه شما با جایگاه مردم، کاملا در تضاد است. واین می تواندنمایانگر پایگاه شما در میان مردم باشد که چون آن جایگاه رانداشته وبه آن باورندارید، پس می بایستی درجایگاهی دیگر ودر کنارآمریکا بیاستید.
جایی ایستاده اید که توافق دو حزب هم اساسا، بر آن مبنا استوار شده است وچون قدرت شما هیچ حقانیتی در میان مردم ندارد، پس به دنبال دست و پا کردن مشروعیت از جانب دیگری هستید.
بنابراین اگر قصد عمدی در کارباشد، درست در اینجاست نه در نوشتار قبلی من. هر توجیهی تئوری وسیاسی هم بار آن کنید، نه برای دیگران، بلکه برای آرامش درونی خودتان شاید ضروری باشد.
قضاوت و داوری بر آنچه در هر دو نوشتار خودم وهمینطور نوشتار شما را، به مردم واگذار می کنم.
شب وروزت به خیر.
سید خالد رحمتی
۲۰۱۲/۱۰/۱۳
لینک موضوعات مربوط در زیر می باشد.
نوشتار اول سید خالد رحمتی در اتحاد کارگری:
http://www.etehad.se/artikel/7138
نوشته ای از رفیق ستارفتحی در سایت آزادی بیان:
http://www.azadi-b.com/J/2012/10/post_364.html
مطلب کاک حمید بهرامی در سایت بروسکه:
http://brwska.net/farsi/articles/item/2279-pasoxi-kotah-b-noshteai-xald-rahmati-dr-mord-tewafoqnamai-hzb-dmkrat-w-komala.html
********
نگاھى به توافق نامهى حزب دموکرات کردستان ایران و سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران
نویسنده: خالد رحمتی مشهور به سید خالد
پیداست که برای مبارزه علیه هر رژیمی، احزاب و سازمانها، در شرایط خاصی، ضرورت آنرا درک می کنند؛ که باید به توافق هایی و برمبنای اصولی که به آنها معتقدند
برسند.هر حزب و سازمانی، دست به انتخابی می زنند که خود در مقابلش، مسئول وج وابگو هستند. حال این اتحاد تاکتیکی و یا استراتیژیکی میان دو حزب کردستانی(دموکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان کردستان ایران) برای پیش بردن اهداف مشترکشان، اظهارنظرهای بسیاری را چه در موافقت وچه در مخالفت، بر انگیخته است.
این دو حزب، به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیکی، تقریبااختلاف چندانی با همدیگر ندارند در یک خط ودر یک جهت قرار گرفته اند و این مسئله ی به هم پیوستن آنها را، ساده کرده است. منتهی نه آنطوری که خودشان توافق( کومه له و دموکرات) نامیده اند!( به این مسئله بر خواهیم گشت).
بسیاری از تشکل ها و شخصیت های سیاسی، این مسئله را بهانه کرده و باسخنان گران قدرشان، از یک دیدگاه کاملا شونیستی، سیاست حکومت فاشیستی ایران را در رابطه با کردستان، که به وسیله ی آن سیاست، کردستان را به خون کشیده اند؛ تکرار میکنند.
ما می دانیم که مسئله روشنفکر بودن، مربوط به چگونگی فکرکردن آنهاست و از قشر خاصی نیستند، یعنی در خدمت طبقات و منافع مختلف قرار دارند. از اینرو عملکرد ایشان، جایگاه طبقاتی شان را معلوم می سازد. در این رابطه هیچ واهمه ای از وارونه کردن واقعیات ندارندتا آنرا باسیاستها ومنافع خود انطباق دهند، زیرا که آنها واقعیات را از نظرگاه منافع حزبی و ایدئولوژیکی اشان، تجزیه و تحلیل کرده و هر موضوع و مسئله ای را ازاصل، تهی می کنند. البته موضع این اقتدارگرایان، در رابطه با مسئله ی کردستان وبه طورکلی حق و حقوق انسانها وملتها، تازگی ندارد. این تکرار مکررات است که سیاست ضد آزادی و دموکراسی آنها، به آن گره خورده است و نه تنها توجیه گر سرکوب های وحشیانه ی رژیم است، بلکه چهره ی واقعی آینده ی آنها و قدرتشان را نیز نشان می دهد. برای نمونه یکی از این آقایان، بنی صدر است که قبل از این مسئله هم دستور قتل عام کردستان را زیر نام تجزیه طلبی، صادر کرده بود.
کردستان با این نظرات آشناست و متحمل ضربات بسیاری نیز از همین بابت بوده است اما بیشتر تاسف من، از نیروها وشخصیت هایی است که دم از برابری انسانها_ رادیکال بودن ودفاع از آزادی، می زنند وهمیشه در رابطه با مسئله کردستان سکوت کرده اند، که طبعا این سکوت آنها پر معناست و کمتر از اظهار نظر این آقایان نیست. بعضی ها به خیال خودشان کمی سیاسی تر برخورد کرده و ما را نصیحت می کنند که نباید در رابطه با حق تعیین سرنوشت، ما به دام مقایسه با کشورهای دیگر بیافتیم؛ زیرا وضعیت و شرایط ما با آنهافرق دارد! به نظر من این کاملا، صورت مسئله را عوض کردن است. زیرا مسئله ی حق وحقوق و آزادی انسان است نه مقایسه کردن و اندازه گیری و اینکه آیا ملتی حق دارد که بخواهد خود را از زیر نابرابری_ بی عدالتی_ اعدام وکشتار؛ نجات بدهد یا نه؟ این موضوع هیچ ربطی به مقایسه ندارد که بخواهید با دلایل توجیهی سیاسی، مردم را قانع کنید که زیر تبعیض های موجود، بمانند و دم نزنند، زیرا شرایط ما فرق می کند!
حال ببینیم تجزیه طلب واقعی کیست؟ کردستان است که دوش به دوش مبارزات آزادیخواهانه ایران بر علیه رژیم مبارزه کرده و مبارزات سراسری ایران را منعکس کرده و از مبارزات رادیکال کارگران و زحمتکشان ایران دفاع کرده و برای کمک رساندن به بخش های دیگر ایران، قربانی داده یا شما که در مقابل سی و چهار سال سرکوب های وحشیانه کردستان، سی و چهار سال بمبارانها_ به توپ بستن شهرها_ قتل عام و سوزاندن روستاها و خشن ترین تبعیض ها و نابرابری های همه جانبه و وجدان سیاسی و انسانی اتان را تکان ندادتا موضعی بگیرید، حاکی از اینکه کردستان هم، بخشی از ایران است.
اگر حتی به طور تاریخی به این مسئله نگاه کوتاهی بیاندازیم، می بینیم که این کردها نبوده اند که ایران را تجزیه ویا ضعیف کرده اند، بلکه همین ایدئولوژی آخوندی حاکم بر ایران بود که دستور جهادبه روسیه را در کمال حماقت صادر کرد که نتیجه ی آن، معاهده ی ترکمان چای و جدا شدن بخش بزرگی از ایران شد. همین سیاست بود که مرزهای امپراتوری وسیع ایران را از شرق به هندوستان و از غرب تا دمشق و از شمال غربی تا قلب روسیه را به شکل این گربه ی کنونی در آورده اند. فراموش نکنیم که دستور جهاد بر علیه روسیه ی آن زمان توسط آیت الله سید محمد طباطبایی مشهور به آیت الله مجاهد، صورت گرفت( به تاریخ پنجم شعبان ۱۲۴۳ قمری.
حال هم معلوم نیست در کمال بی خردی، چه فجایع دیگری را بر سر این ملت بیاورندکه تا حالا هم کم نیاورده اند*.{ لطفا به پاورقی، انتهای نوشتار در جهت روشن شدن بهتر موضوع نگاه کنید}
شما نخبگان تجزیه وضعیف کردن ایران را فقط در آب و خاک می بینید. آیا شما نمی دانیدوهر روزه تکرارنمی شود که رژیم جمهوری اسلامی زیر القابی چون ضد انقلاب، کافر، اخلالگر، ملحد و محارب با خدا و تجزیه طلب … میلیونها ایرانی و مغزهای متفکر، دانشمندان، نویسنده گان، کارشناسان، روزنامه نگاران و دگر اندیشان، طرفداران حقوق بشر و آزادی خواهان را از ایران جدا کرده؟ آیا به ابعاد مخرب این تجزیه کردن های فکری و اجتماعی و انسانی، آشنا نیستید؟ و این تخریب ها بر شما پوشیده مانده؟ حال برای حفظ آب و خاک، به هر شیوه ای؛ به کردستان تاخته اید! پرسش این است که آیا یک کرد می تواند برای مقامی همطر از حکومتیان قبلی و فعلی ایران، کاندید بشود؟ و اگر بشود، می دانید که سرنوشت پایانی او چه خواهد بود؟! شما اطلاع دارید که نمایندگان کردستان( دکتراردلان، فریده ی قریشی و … در دوره ی دولت موقت شش ماهه ی بارزگان، پس از قیام ۵۷ چگونه و چرا به شیوه ای غیر دموکراتیک و کاملاضد انقلابی، حذف و ترد ومردود شدند؟
آقایان توجه بفرمایید که مسئله از اساس، موضوع« انسان» است، نه آب و خاک. شما نه تنها به« انسانیت» و «انسان» بی توجه هستید که گویا بایستی کردستان در این نابرابری ها و تبعیض ها، بماند که احزاب و سازمانی وشخصیت های تمامیت خواه ایران ما برای اثبات وطن پرستی خود با تجزیه طلب خواندن کردستان، دین خود را به دولتها ادا کنند، وحدت ملی با این لا پوشالیها و تجزیه طلب خواندن ها، حفظ نمی شود. وحدت در ریشه ای برخورد کردن و از بین بردن نابرابری ها و تبعیض هاست_ در به رسمیت شناختن حق و حقوق ملتهاست و اینکه به درستی با این موضوعات برخورد بشود. نه در اتهام بستن وکتمان واقعیاتی که به روشنی روز بر پیشانی تاریخ نقش خورده و در حال حاضر نیز در جریان است. برای بررسی علل آتشفشان، مواد بیرون آمده از کوه را بررسی نمی کنند، بلکه باید دید، چه نیرو و عواملی در عمق کوه موجب انفجار و فوران مذاب شده است؟ و گرنه جمهوری اسلامی سی و چهار سال است، با تمام و حشیگری و سرکوب و با تمام ابزارهای مختلف و با تبلیغات وسیع زهر آگین، فتواهای بی منطق و حماقت آمیزشان دارند امتحان می کنند و این نه تنها برایشان دست آوردی نداشته است، بلکه آتش مبارزه در کردستان بر علیه خودشان را بیشتر دامن رده است. مفهوم و منظور در این است که با زور و شعار ایران ایران سر دادن، مسئه ملى حل نمی شود. مسئله ی دیگر این است که کردستان دارای احزاب و سازمانهای چپ و راست و میانه و مذهبی و غیر مذهبی متعددی است که هر کدام دارای گرایش خاص خود می باشند. همچنین شاهد فعالیت خستگی ناپذیر بسیارى از نهادهای مدنی و شخصیت های سیاسی و فرهنگی، روزنامه نگاران، شاعران و نویسنده گان، مدافعان حقوق زنان و کودکان، حقوق بشر، کمک به معتادین و غیره است که درداخل شهرها مبارزه می کنند و تاحال هم بهای سنگینی را در این راه متحمل شده اند. همچنین در کردستان به خاطر سلطه قهر و خشونت و وسعت دامنه دار نابرابری ها، و محرومیت ها وفعالیت احزاب و نیروهای چپ ومترقی، کشش به رادیکالیسم در آن بسیار قوی و تاحدی همه گیر شده است. با توجه به این مولفه ها، این دو حزب در چنان ظرفیتی نیستند که در کردستان، تصمیم گیرنده باشند، نه در شکل رادیکالش و نه حتی در شکل ملی آن.
آن اتحاد، واقعی است که بتواند پشتیبانی نیروها وفعالین یادشده ی بالا راونهادهای مردمی و توده ها را جلب کرده باشد. مردم این اتحاد را جدی نمی گیرند چون اتحاد واقعی و اصیل احزاب و سازمانهای فعال در کردستان نیست، بلکه در بهترین حالت خود می تواند کارایی حزبی برای آنهادر بر داشته باشد.
در ضمن اتحاد کومه له و دموکرات، صورت واقعی ندارد زیرا در انشعاب خود حزب دموکرات، حتی اکثریت کادرهایشان در طرف دیگرحزب دموکرات است(فعلادر توافق نامه ی مورد بحث وجود ندارند) و در انشعاب کو مه له، حداقلی از کومه له، به نام زحمتکشان جدا شده اند که هیچ ربط و تشابهی به تاکتیک ها، استراتژی و اهداف وسیاست و ایدئو لوژیک کومه له ندارد. تازه بعد از آن در میان خود زحمتکشان انشعاب دیگری صورت گرفت و سازمانی دیگر از آنها جدا شد. زحمتکشان فقط از نام کو مه له برای مطرح کردن خودشان سوء استفاده می کنند چون چیز تازه ای برای مردم کردستان نداشته اند. در یک کلام بگویم که کو مه له چپ است در صورتی که سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان که نام کومه له را یدک می کشد، به نظر من کاملاجهتش، روبه راست افراطی است.
مگر تعدادی، آگاهانه یا نا آگاهانه آنرا اتحاد کومه له و دموکرات بدانند وگرنه در کردستان به جز محدود هواداران خودشان، کسی آنها رابه نام کومه له نمی شناسد. مردم اصطللاح کومه له را تجلی بخش ویژگی های آن سابقه ی نهادینه شده می دانند که کومه له در کردستان داشته است و مردم با سیاست ها وعملکردهای آن، کاملا آشنا هستند و کومه له را نه تنها در نام، بلکه در عمل می شناسند.
مردم کردستان هیچ نمونه ای از سیاست های کومه له را در سیاست ها ی ضد و نقیض زحمت کشان، نمی بینند تا آنرا اتحاد کومه له بدانند. نمونه ی بارز آن اعتصاب یک پارچه ی مردم سراسری کردستان بود که درتاریخ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹با فراخوان کومه له ، دراعتراض به اعدام جنایت کارانه ی پنج مبارز سیاسی در بند به نام های فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان، صورت گرفت. با توجه به مخالفت شدید سازمان زحمتکشان کردستان ایران، حاکی از اینکه از مردم خواسته شده بود تا در این اعتصاب شرکت نکنند و به فراخوان جواب ندهند، دقیقا برعکس، مردم کردستان به آن اعتصاب جواب مثبت دادندکه دامنه و وسعت آن، از دیگر اعتصابات سراسری، بسیار بیشتر بود.
این یدان معناست که، جعبه ی پاندورایی، برای مردم کردستان باز شده است. هدف استفاده از نام کومه له زیر این سیاست های راست، در واقع از محتوای اصیل آن خالی کردن است وآنرا نه برای بیان مقصود، بلکه برای پنهان داشتن آن، استفاده می شود. همچنان که در شطرنج، تمام مهره ها دیده می شوند، در عین حال فریب دادن، وجود دارد. به هر حال. احزاب و سازمانهای دیگر در کردستان، هرکدام بنا به دلایل خودشان در این اتحادوجود ندارند، ولی تا آنجا که به کومه له بر می گردد، به لحاظ اصول مبارزات سیاسی اش، در این راستا قرار ندارد زیرا کومه له همیشه، به مبارزات توده ها، امید وار وپشت گرم بوده وبه خواسته های مردم، در رسیدن به آزادی و دموکراسی ومسائل کارگران و زحمت کشان، توجه داشته است، نه به پشت بستن به تهاجم آمریکا، که این اتحادیا توافق نامه به آن امید بسته است.
برای ما روشن است که این اتحاد برای مطرح شدن و به قدرت رسیدن خودشان، به حمله ی آمریکا امید بسته اند. زیرا که به توده ها باوری ندارند. به نظر من جنگ، رابطه ی مادی میان کشورهاست که برای سود، انجام می گیرد. یعنی اگرجنگ سودی برای دولت ها نداشته باشد، به آن دست نمی زنند که طبعا این سود، پشتیبانان آنها را هم در بر می گیرد. وگرنه برای توده های مردم بجز فاجعه و در به دری، هیچ نفعی در بر ندارد. جدا از آن جنگ مبارزات رادیکال مردم را خفه می کندواین هم یکی دیگر از دست آوردهای این اتحاد می تواند باشد.
این اتحاد، چون امیدی در مردم نمی بیند و چون نادری در ایران نمی یابد، کعبه ی آرزوهایشان را در آمدن اسکندری، جستجو می کند. اگر مانظر سطحی به سیاست های زحمتکشان که نام کومه له را یدک می کشند، بیاندازیم می بینیم که اصلادو مسیر کاملا جداگانه را طی می کنند. زیرا سیاست سازمان زحمتکشان بعد از جدایی از کومه له، به طور کلی به مسیر راست، تغییرجهت داده است. به عنوان مثال میتوان از پشتیبانی حمله ی آمریکا گرفته تا سرود شاهنشاهی خواندن با سلطنت طلبان ودست به دامن اصلاح طلبان شدن و کرنش بردن به توده ای ها و اکثریتی ها، تا مذاکرات مخفی با فلان مسئول سپاه پاسداران وادعای سوسیال دموکراسی داشتن وغیره … هیچ کدام از نمونه های یاد شده ی بالا، درتاریخ کومه له، وجود نداشته است و وجود ندارد.
ما نبایدسیاستی را در پیش بگیریم که توده ها را دچار توهم بکند. به نظر من این سیاست ها، همگی توهم آمیز بوده و هستند. در کردستان و از جانب کومه له، برعلیه این سیاست ها، مبارزه شده است. از نظر من در این سیاست ها، هیچ اصولی وجود ندارد که بشود به آن پای بند بود و یا به آن خیانت کرد. آنها به این صورت، به سوی ارزش هایی رفته اند که روزی قرار بود، براندازه ی آنها باشند.
سازمان زحمتکشان دوست دارند به هر دری بزنند، ولی دوست ندارند که آنچه را پیشتر دردستور کار داشته اند، به یاد بیاورند. به نظر من این اصول سیاست نیست بلکه هنر پیشگی است. ظرفیت و آگاهی مردم کردستان بالاتر از آن است که سرنوشت و خواسته های خود را، در این گونه از سیاست ها و حمله ی آمریکا ببینند.این اتحاد تنها منافع حزبی آنها را در بر دارد و این کار ، یعنی گل آلود کردن آب، با هدف شکار کردن ماهی. وگرنه هیچ دست آوردی برای مردم کردستان ایران، در برندارد.
در واقع این اتحاد، نعل و ارونه زدن برای گم کردن راه اصلی توده هاست. این اتحاد درست یا نادرست، این سیاست ها درست یا نادرست؛ هیچ ربطی به کومه له و سیاست های آن ندارد. با توجه به این مسائل، این توافق نامه، توافقی نیست بین کومه له و دموکرات، بلکه توافق نامه ی بخشی از حزب دموکرات با سازمان زحمتکشان است. سخن کوتاه اینکه کومه له معتقد به مبارزات رادیکال مردم و همدوش با مبارزات سرتاسری ایران است و نه تنها برای ایرانی آزادوبه دور از تبعیض و نابرابری مبارزه می کندوبا آنها در یک حقوق برابر خواهد ماند، بلکه دارای اندیشه ای بشر دوستانه است. مطمأ آزادى در ایران بدون به رسمیت شناختن حقوق ملتھا بوجود نمى آید.
در ضمن کومه له، حق تعیین سرنوشت، تا حد جدایی را برای هر ملتی، به رسمیت می شناسد. از اینرو هر وقت که ملتها بخواهند، می توانند با رجوع کردن به آراء عمومی ھر ملتى، سرنوشت خود را به دست بگیرند. به هر حال، امیدوارم لااقل این مسئله بتواند تحرک بیشتری رادر نیروهای رادیکال و چپ، چه در کردستان و چه در ایران، برای یک اتحاد واقعی، در جهت پیش بردن مبارزات مردم، علیه این رژیم ارتجاعی به وجود بیاورد.
درپایان اضافه می کنم که مردم بایدنسبت به این توافقات و اتحادهای احزاب و سازمانها، بسیار جدی بوده و با پیشنهادات و انتقادات خود، در آن دخیل ودر نهایت، مهر تاکید خود رابر اتحادی بگذارندکه سیاست های آن در راستای منافع شما بوده و مواد اتحاد، کاملا روشن و واضح و به دور از بند و بست های پشت پرده باشد. زیرا این گونه اتحادهاممکن است سرنوشت آینده ی ما را ورق بزند.
یوتوبوری ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲
خالد رحمتی( سید خالد)
*******************
ئیتر ئاگات لە من نییە !
نازانی ئێشەکان دڵم
وا زۆرتر بوون
بە دووای تۆدا ئازیزی من
چیم بە سەردا هاتووە !
چۆن جێگاکەت خاڵی بووە !
چۆن دەروونم بریندار و زەخمەکانی تازە بووە !
ئەمڕۆ هاتم بۆ لات گیانا
لە سەر دڵت هەزار گۆڵی رەنگاوڕەنگیان دانابوو
ئەوانەی وا هەزاران جار
شاهیدی میهرەبانیت بوون.
ئەمڕۆ هاتم بۆ دیدارت
بەڵام ئیتر ئاورت لێم ناداوە باز
بە هیوا بووم بتبینمەوە
بە هیوا بووم ئەمجارە لە ناخی دڵمدا بتشارمەوە
با بێگانە دەستی بە تۆ نەگات ئیتر
ئاخر تۆ لە هەزار دڵدار لە هەر گۆشەی ئەم عەرزەدا
بۆ من خۆشەویستتر، بەرزتر، ئازیزتری
بەر کە بەملاوە کاکە گیان
تامەزرۆی پێکەنینی تۆم
تامەزرۆی بیستنی دەنگی زۆڵاڵی میهرەبانتم
بەر کە بەملاوە چاوکەم، خۆشەویستم .
ئاگات هەیە؟
ئەو شۆێنانەی لە تەك یەکدا
بەسەرمان برد لەم ساڵانە
بە تایبەتی لەم جستانە سارد و سڕی هەندەرانە
ئەو نۆقتەیە ئاخرین جار زۆرتر لە یەك سەعاتی توواو
قسەمان کرد !
هەموو ئەو شۆێنانە لە تەکتا دانیشتم
بەرانبەرت یان لە پاڵ دەستی تۆ ئازیز
زۆربەیانم بە سەر کردەوە جاریتر !
بەڵام دوو نۆقتە هەن لێرا لە ناو ماڵە لێواولێو پڕ نامۆیەکەم
کە ەبینم یان وێستاوی لە یەکیاندا
یان دانیشتووی لە سەر کورسی بەرانبەرم !
ڕۆژ نیە خاترەت وون بێ
شەو نیە لە فیکرت نەڕۆم تا ئەو پەڕی ئاسمانەکان
کات نیە من نەتبینمەوە
سات نیە دەنگت نەبیسم !
تۆ لە تەکمای
لە ناو دڵی زامداری من دانیشتووی
بە چاوانی میهرەبانت
تەواشام دەکەی هەر وەکوو جاری جاران !
کە دەبیسم لەم و لەو کاکی ئازیزم
ڕۆیشتویتوو ناگەڕیتەوە !
بڕوا ناکەم. ئاخر لای من شێوازێکیتر دیارە
دەنگت، ڕەنگت، لام ئاشکرا
چاوەکانت وەك شەو چرا
دەڕوانن لە ناخی چاوم.
چۆن باوڕ کەم کە ناگەڕیتەوە لاێ من؟
کە دەبینم لە هەر سات و کات و شۆێندا
حازر زیندوو، بەرانبەرم ڕاوەستاوی
چۆن باوڕ کەم تۆ نەماووی؟
چاوەکەم دڵم ئازیزم
هەزار ئاخ و زەخمی گران
لە ناو دەروونم جێگەی گرت
بە کێ بێژم، چیان لێت کرد؟
چیت بە سەر هات؟ لەم هەندەرانە کەسیفە؟
تۆ هەڵۆی سووری ساراڵی
تۆ ڕێنوینی پێشمەرگەکان
تۆ ئاگرە سوورەی کوردستان
تۆ دڵسۆزی ڕاستەقینەی هەژارەکان
چیت بە سەر هات گیانی دڵم؟
چیان لێت کرد ئازیزەکەم؟
ڕەفێقە ڕآستەقینەکەم، دڵسۆزەکەم .
خالێ گیان بە گیانت قەسەم
بە جۆرێکی سەر سووڕ هێنەر
تامەزرۆی دیداری ئەتۆم .
لێم مەتۆرە بە خاتری هەر کەسێك خۆت خۆشت ئەوی
لێم زیز مەبە و بێرەوە لام
من هەر ئەو شێتەی جارانم
نەگۆڕاوم چاوەکانم.
فرمیسکەکان لە سەر گۆنام قەتیس ماون
وەك هەتیوی ناو تاریکی، بێ ئاو و نان و ئاوارە
لە ئەم شارە
بە جێ ماوم.
هیچ ئاواتم نیە خالد، غەیری ئەمە
بەس بێرەوە بۆ لاێ دڵە زامدارەکەم
بۆ لای چاوە خۆێنبارەکەم
ئاخر بێ تۆ ژیان مانای نەما ئیتر
ئەی باشترین، ئەی پاکترین
بێرەوە لام جارێکیتر.
__ ١:٥٦نیوە شەو___نادر خەلیلی
١٤/٠٤/٢٠١٥
غزل
از رفتنت ای دوست ببین این دلم گرفت
خورشید من تو بودی و زآن دل الم گرفت
صد خاطره از روی پر از نور تو دارم
ای جان من این آسمان پر ز غم گرفت
نمانده دگر در من غریب شکیبی
از غصه بسته ام همه بال و پرم گرفت
دلسوز من تو بودی و رفیق مهربان
شکسته شد درون وببین این قلم گرفت
آن لحظه نفسهای تومیرفت سخت آه
دیدی چگونه زار دلم دم به دم گرفت
فدای نفسهای درد خیز تو باشم
یک دم برفت وآه که آن باز دم گرفت
پیوسته منم خاک زیر پای تو خالد
حالی بدان که آینه و جام جم گرفت
ای مهربان من تو شتابان به کجایی؟
بی شوق روی تووجود من عدم گرفت
تو رفتی و ما مانده ایم و اینهمه اندوه
ای جان من ببین دل ویرانِ بم گرفت
این زندگیچو توسن دیوانه ایشدهاست
خالد به جان تو که درین دشت رم گرفت
من می روم پس از تو که شوقم نمانده است
حالی که پس از ما دلی چه بیش و کم گرفت
فدای مهربانی ات ای دوست ای بزرگ
دستم بگیر پشتم از این غصه خم گرفت
*
دو وچهل دقیقه ی نیمه شب شنبه_ نادر خەلیلی
28/03/2015
تەنانەت مردن ئەم خەڵکە وریا ناکەتەوە!
بە چاووی خۆیان دەبینن مەرگ لە ڕێگای هەمووانە
بەڵام قەد قەد دڵ ناسپێرن بەم ڕاستیە!
کە چی لە سەر پڕۆپاگەندە هەر سوورن
هەر وا خەریك کۆنە پەڕۆی فەرهەنگێکی ڕووڕەشی نزیك و دوورن!
تەنانەت مەرگ نەیتووانیوە ئەم چەند کەسە
نیشان بدات وەك ئاوێنە بەرانبەریان.
تا ئەو کاتەی کە زیندوو بووم بەرانبەرتان
چەندە خراپەتان پێم کرد!
چەندە درۆ، چەندە ئەستەم
تەنانەت لە ناو ماڵ خۆما
جنێوی زۆر پیستان پێم دا!
گۆایە فامی من کاڵ بووە و ئێوە پۆختە!
کەچی خۆتان باش دەزانن
پێچەوانەی ووتە دەر کەوت
ڕاستی هەموو بابەتەکان لە ژێر چەتر و هەوری ڕەشا ڕوون دیار بوون
لەو کاتەدا ئێوە داوای لێبۆاردنتان لە من نەکرد!
کە چی ڕاستی وەك شەوچرا
بەرانبەرتان وا هەڵکرا!
گۆایە فامی من کاڵ بووە و ئێوە پۆختە!
کە دەمخەنە ژێر گڵەوە لە ناو قەورا
دەبینم دەست درێژ دەکەی
گۆڵ دەخەیتە سەری سینەم!
هیچ دەزانی ئەو گۆڵەی تۆ وەکوو تاشە بەردێکی قۆرس
دای لە سینگم_ نەك یەك و دوو بەڵکوو دەیان؟!
تەنانەت مردنم ئێوەی خەبەر نەکرد!
یەك دوو کەس هەن باش دەزانن
لە کردەوە شەرمتان نەکرد!
کە چی لە کاتی مردنا
گۆڵ دەخەنە نێوی قەبرا!
هاوکات بە هاۆڕێتان دەڵێن،ڕێك لەو کاتە ڕەسمی ئێوە بگری_ بۆچی؟
بۆ دانانی سەر لاپەڕەی فەیس بووكی خۆت
تاکوو خەڵك بڕۆانن ئێوە چەند ئینسانن!!
چەندە پۆختە و هێند دەزانن!!
چەندە منتان خۆش ویستووە!!
چەند ڕێزی منتان گرتووە!!
بەڵام یەك دوو دڵسۆز لە دوورەوە ڕاوەستاون
چاویان تیژە و باش دەزانن
ئێوە چەندە پۆختە و منیش وا کاڵفامم!!
ئەوان لە قووڵایی دڵەو هاوار دەکەن
ڕاستی ڕێك پێچەوانەیە.
ئەو چەند کەسە باش دەزانن
چیڕۆک نێوان من و ئێوە.
من لە ماڵی خۆما بە قەرز
خۆاردنم ناوە بەر دەستتان
جێگای خۆمم داوە پێتان
بە دەستی خۆم بەر پێ ئێوەم پاك کردووە
نەك یەك جار بەڵکوو سەدان جار
بەڵام ئێوە بە داخەوە
ڕێك لە ناو ماڵەکەی خۆما
لە سەر دیفاعم لە ڕاستی
جنێوی پیستان بە من دا!
کە چی ئیستا
گٶڵ دەخەنە نێوی قەبرا!
تا ئەو کاتەی کە زیندوو بووم
وەهاتان کرد
من هەر ڕێزی ئێوەم ئەگرت
ئێوە بەڵام پێچەوانە
ئەوەی لە دەستتان هات لە ڕووبار خراپە بەرانبەرم
کۆتائیتان نەکرد هەرگیز.
تەنانەت مردن ئەم خەڵکە
بڕوا وریا ناکاتەوە!
لە سەر پڕۆپاگەندەیان سووری سوورن
لە سەر درۆ لە سەر فێڕۆ
چەند کۆنە پەڕۆ دەدوورن!
گۆایە ئەوان دڵسۆز، ئینسان و بەس پۆختەن !!
من کاڵفامم!
ئاخ لە ئەم زەخمە زۆر قووڵە
ئاخ لە ئەم پێچەوانەیە
ئەم تەزادە دووفاقیە ئینسانیە!
١٦/١٤/٢٠١٥
مادام بە ناو شار و ماڵا ئازاد وەکوو پەلەوەری ئێسك سووکی من دەفڕی لەملاو ئەو لا، لەم شەوان و لەم ڕۆژانا، من لە جێگات لە ناو دڵی سارد و سڕی گڵا دادەنیشم و ئەو قسانەی کە بۆ من ئەهۆنیتەوە، بە سەر ڕێنووسدا دەنووسم. مادام تۆ لە تەكما دێت و دەڕۆی بە کۆڵان و بە شەقاما، لە هەر شۆێنێك وەکوو جاران دادەنیشی و بە من ئەڵی زووکە بە خێرا بنووسە! لە بیر ناکەم و دەنووسم. من پێشمەرگەی دڵسووتاوی پڕ لە خەفەت، تۆ فەرماندەی ڕاستەقینەی ئینسانییەت. من ڕێبواری چەم و دۆڵی کوردستانێکی خۆێناویم، تۆ دەسگیرە دڵسۆزەکەی لە پێشەوە. بۆیە بەم هەموو خەفەتە، هێشتا لە تەك تۆدا دەفڕێم، ئەگەر لە ژێر خاکی سارد و لە دڵ قەورا بژیم ئیستە، هێشتا دڵم لێدەدا بۆ زەڕەئێك ئینسانییەت ئەگەر لای کەس بیدۆزمەوە نیشانەکەی! بەڵام ئەفسووس چەندە کەمە! بە کێ بێژم من ئەم خەمە؟
Not so long a go
You were coming to me
And asking for car key
Not so long a go
You were invited me
To have a tea.
What can I say?
Now you left me
With all pains you knew
Will surround again!
I need your smile
I need your talk and think
But you turned back! Why?
I don’t know.
Not so long a go
We were walking
Along the lake, in the street
But now I am in deep darkness alone
And you are gone.
So long a go
You were coming to me
Inviting me for cup of tea
Aw no, not so long a go
Where are you now?
Let me com too.
17/04/2015
Nader Khalili
***
**** ئەم پەخشانە شیعرەی خۆارەوە بە دەستی کاک هوشەنگ ئەمیری نووسراوە ****
بۆ سەی خالد فەرماندەی لێهاتووی ڕیزەکانی کۆمەڵە
***
لە کڕیوە و سەرماو خەفەقانێکی تاریکا
لەو کاتە دا وا زەڵموو زۆقم دەباریا و
لە تاریکە جاڕی جەهل ونادانیا وا ڕۆشناێی تیرۆر دەکرا
لە فەزائێکی دڕ و تووشا وا شەوقی نووریان لە قەفەسە و ماڵە تەختەێیەکانا تیرباران ئەکرد
لەو کاتا وا زووان ئەندیشەیان هەر لە دەما ئیعدام ئەکرد
کەس نەێئەوێرا لە گەڵ کەسا هاوڕاز و هاودڵ بێ
لەو وەختا کا شووان و سەێ خالێ و ئیسمائیل عەلیپەنا و چەند کەسیتر لە شار سنە
بوون بە زووانی فەقر، بۆ گۆڕینی ژین و پێك هاتنی بارێکیتر
لەو دەریای نائارامیە، بوون بە شەپۆلێکی وریا، وا مەیلی بەرزەفڕین و ڕزگاریە
پڕ تاوو هێز لە خێز و هەڵسان
وریا و یاخی لە وچان و وێستان
لە دۆزەخی سەرد و ڕەچاووی فەقر و مەرگا
وەکوو بۆرکانی ئاگر بوون بە کڵپە
ئەو کڵپەیە وا بڵێسەو شەماڵە دەکێشێتو کڵپە خێزە
ئەو خێزە وا هیوای جووانی ڕزگاریە
ئامانجی ئازادی و هەورازی بەرز و ڕەهائیە
بوون بە هەڵمەت و هورووژم بردن، بەگژ فەقر و مەرگا چوون.
خالێ گیان تەنووری ژین بە گڕی ئازایەتی گەرمە
تۆ چەخماخەی ئازایی بوویتوو بزوێنەری ئازایەتی
وەك بەهار هاتیتوو بە گژ زستانا چووی
ڕۆژ باش و وتوو لە گەڵ بولبولو کەوە کێویەکانا ئاوازت خۆیند
تۆ گڕ و کڵپەێ ژینی، ئاخر بۆچی جێمان تێڵی؟
مەبەستی تۆ ئازایەتی بوو، هیوات داد پەروەری
خاپوور کردن قەڵای زڵم و هەڵتەکاندن ئائین خۆد سەری
خالێ گیان خۆشە ژین، ئەگەر خنجەر زڵم و زۆر زەمانە
دڵ و گیان بەشەر هەڵنەدڕێ
دڵی تۆ دەریا بوو لە ئێشووئازاری ئەم دونیا، ئیستی دا و ڕاوێستا
خالێ گیان ئەو عەدڵ و داد خۆازیە وا وەکوو مەلی تۆفان لە دڵتا
هێلانەی بەستوو
کەس لە ئارامشوو حەسێنەوە و ماڵ و ژین ئەکا
بە هاوبەشی خەموو دەرد و ڕەنجی تواو زەحمەتکێشان و زڵم لێ چووەکانی جیهان دەکا
بەمجۆرە چاووی بەشەر بە ڕووی دەرد و ڕەنج و زڵمو ستەم لە دونیا بازو وریا دەکا
بە چاو گەڕانێ لە گەڵ داد خۆازانو ئازادی خۆازانی دونیا ئیرتبات و پێوەند بەرقەرار ئەکا
تۆ ئەو نەسیمە بوویت وا تووی خەبات و ئازادیت پژاند
تووی ژینی نۆێت وەشاند.
سەرفەراز و عاشق ڕی ئازادی و ڕزگاری
بە گیان و دڵ خدمەتو کرد و بووی بە سۆمبۆڵ مەردۆمداری
لە گەڵ خەمی ئینسانا، هاو وتووێژ و هاودەردی کردن
پێشمەرگەی شادی و خۆشی ئارەزووی مەردم
فەرماندەی لشکر کاریگەران و ئازادی خۆازان
شۆڕشگێر لایەق کورد و کوردستان
وەك ئاگر بووی لە حەنای دۆژمنا
وەك پەپوولە دەگەڕای بە دەور دۆسا
سەرچاوکەی میهر و کانی موحەبەت
نەرمو نییانیەکەت، تۆ جاودانی وەك ئینسانیەت
مێشکی توواو ڕەفێقەکان پڕ بوو لە عەتری نەرمو نیانیت
ئاوازەی خۆشناووی و سازگاریەکەت دەبارێ بە مل دڵانا
خۆ دایە حەیبە نەو، تا دێ بە دێ و کێف بە کێف بکەفێتە شۆێنت
وەلێ نازانی خالێ گیان دایە خانم چۆن باوش ئەکا بە فرمیسکا
خەمیچ لە چاوەکان ئارشا پەنگی خۆاردگەو
توواو ڕفێقەکان پەشێو و شەڵەژاون
کەنینیان بووگە کوڵی دڵوو پرمەی گریان
وەختێ ناووت ئەوەین، کەم کەس هەس ئاو نەزاێتە چاووی.
ئەی بزوێنەری ئازایەتی تۆ گڕ و گەرمای ژینی گەلی
وەك بەهار هاتیتوو بە گژ زستانا چووی
ئەزانی من ماگم و خەیاڵە ساردەکان
ئیتر بۆچی بەو گشتە تەنگە نەفەسیەوە بە جێمان تێڵی
ئاخر خالێ گیان بەم پەلە بۆ؟
***
مەلی ڕۆحی خاڵی لەو تەنگە نەفەسیەدا، ئاخێکی کێشا و وتی:
مەگەر نازانی پێشمەرگەکان ڕێ زۆریان بڕیوە و
دایکم و کاک شووان، ئیسمائیل و توواو ڕەفێقەکان چاوەڕی منن.
خالێ گیان نەتوت لە دووای خۆت کێ ئارش بدوێنێ؟
کۆمەڵە ئارەزووە بەرزەکانت گەمارۆیان داگە
لەم خەیاڵا، خالێ وەك ئۆستادێ وا چتێك نیشان شاگردەکەی با
دەفتەری ژینمی ئەدا لاوەو، دانە دانە خاترەکانی ئەخستە بەر چاوموو نیشانمی ئەدا
ئەوە ئەزانم لێرە نەبووین، لە جێگەئێکیترا بووین
لە قووڵائی شەوا شەپۆلێك لە نوور
خۆی بە مل تاریکی و تارمایی سۆهەیلی بەر لە بەیانیا دەکێشا
وەك کاروانێ کە کەژاوەێکیان نیاوە بان شانەوە
دایە حەیبە پەرچەمداری کاروانەکە بوو
کاک شووان، توواو پێشمەرگەکانی بە سەف کردگە و ماتڵ و چاوەڕی بوون
ئەم کاروانە شەباهەت فرەی بوو لە تەك ڕاپەێمایەکەی مەریوانا
خالێ لە بان کەژاوەکەوە خەفتوو
ئاسمانیش چماوەو بە مل کەژاوەکا
بە شەمایل دایە حەیبە ئەهاتە بەر چاو
دەمی نیاوە بان چاوەکان خالێەوە و هەر ماچی ئەکردەوە
ئەێوت کوڕە تەك و تەنیاکەم
مێوەی شیرینی جووانی و ژینەکەم
تاقانە گۆڵی باخی عۆمرەکەم
جووانیەکەت لە سەنگەرا، لە تەنگترین شۆێنی ژینا بە سەر چوو
ئاسمان لە بەر کەژاوەکە سەر کەچ وێستاو
پەپوو سلێمانەی شارەکەمان پەێگیر و پرسان یادەکانی بە بیر ئەهاوردەوە و
مەستوورەی ئاردەڵانیش هەروا خەسرەو خانی ئەلاوانەو
کەژاوەکەی گۆڵباران ئەکرد و ئێوت، سنە دووبارە کۆسی کەفت
ئەم چەند بەێتیشیە هەر ئەخوەندەوە
دڵەکەم تەنگە، وەك مەکۆی خەمە
ئەێژی گۆڕستان دەرد و ماتەمە
وەلێم دەپرسن بۆچی ناشادی
ئەوەڵ بەهارە فەسڵەکەی شادی
نازانن بەهار خۆێچی شێت بووگە
بۆ خالێ عەزیز فەسڵی تێك چووگە
دڵم شەڵەژاو، سەرم سەنگینە و گژەبای خەیاڵ
ئەێژی هاژەهاژ مەرگە، ئەکا گڕو گاڵ
خالێ گیان ماکسیم گورکی تەمایە کتێو داێکی بە یادی تۆ و دایە حەیبە دووبارە بنووسێتەوە
ئەێژن ئەلکساندر پوشکین شیعری پیرە هەڵۆی ها بە دەستەوە و
هاوار ئەکا، ئەێژی ئەم شیعرمە بۆ خالێ ووتگە
خەسرەو ڕەشیدیانیچ بۆ هەر کۆێ ئەڕویت ئەێخۆێنێتەوە
شیعرەکەی منیچ هەر وەك تەنگە نەفەسیەکەی خۆت هەناسە بڕکیە
خالێ گیان خەمە جووانەکانت ئارەزوو ئاوەتەکانت
وەك ملوێنك دەیانچنم، ئەێکەمە مل شیعرەکانم
با تەنیا نەون و سامی بێ دەنگیان بشکێ
ئاسمان هەر وەك داێکێ وا مناڵە خەوتووەکەی، ئەگرێتە باوش
کەژاوەکەی خالێ و کاروانەکەی هەڵگرتوو
بە باڵی ئارەزوو باڵی لێ ئەدا تا عەرشی ئازادی
خالێ گیان من بە تەمارت ئەمێنمەوە شایەد ڕۆژێ
وەك باران بە مل چاوەنواڕیما بباریتوو
توواو دوونیایش وەکوو ئازادی بتبیننەوە
***
هوشەنگ ئەمیری
***
سپاس و قدردانی!
بدینوسیله از تمامی رفقا، دوستان و عزیزانی که در برگزاری مراسم رفیق از دست رفته مان خالد رحمتی( سید خالد) دخیل و موثربودند قدردانی و سپاسگزاری می کنیم.
از همه ی کسانی که در روزهای سخت بستری شدن رفیق خالد در بیمارستان حاضر بودندو همچنین دست اندرکاران و مسئولین انجمن شاهو که این امکان را فراهم آوردند که به طور مستمر سه روز تمام میزبان مردمی باشند که از هر نقطهای به شهر یوتوبوری آمدندتا در اندوه از دست رفتن رفیق خالد، تسری بخش یگانه بازماندهی او یعنی آرش عزیز و همچنین خانوادهی داغدار او باشند؛ نهایت سپاس و قدردانی را داریم.
صمیمانه از حضور یکایک افراد و خانوادههایی که از شهرها و کشورهای دورآمده و در مراسم شرکت جستند تشکر می کنیم و امیدواریم که همگی شما عزیزان در زندگی خویش سالم و پیروز باشید. در برگزاری این مراسم جمعی از انسانهای وارسته و دلسوز در زمینه های مختلف مثل راهنمایی کردن مردم درمحل خاکسپاری و همچنین یارانی که از هرگونه همدردی و همکاری دریغ نکردند؛ از ژرفای قلبمان قدردانی می کنیم. مسلما شرکت یکایک شما عزیران در این مراسم، نه تنها یاری دهندهی هرکدام از ما در جهت تسکین این درد جانکاه بوده است که به نحوی آشکار در آرش عزیز برای تحمل بسیار سخت مرگ پدر، موثر بوده است. به این خاطر هیچ واژه ای را نمی شناسیم که در قدردانی و سپاس از آنهمه مهر و همدلی یکایک شما عزیزان گویا باشد؛ اما سپاس صمیمانه ی این جمع از رفقا و دوستان سید خالد عزیز را بپذیرید.
در اینجاو بار دیگر از برگزاری مراسم یاد بود در کشورهای مختلف و در روستاها وشهرهای کردستان خصوصا شهر همیشه سرخ سنندج، سپاسگذاری می کنیم. شرکت وسیع مردم کردستان در این مراسمها، پیام آور این نکته است که همه ی این آزاده گان؛ فرزندان راستین خود را همواره دوست داشته و مبارزات عزیزان خود را موثر دانسته اند که خود تشکیل دهندهی تاریخی فراموش ناشدنی است و این یعنی احترامی قلبی و عظیم به زنده یاد رفیق خالد رحمتی.
شرکت اعضاء و نماینده گان احزاب و سازمانهای مختلف در مراسم خاکسپاری و یادبود این عزیز از دست رفته مان و همچنین نوشتهها_سرودهها و اطلاع رسانیهایی که از طریق سایت های کردی و فارسی و همچنین پخش چگونگی مراسم از تلویزیونهای مختلف، یاد آور مبارزات، محبوبیت و انسان دوستی های سید خالد عزیز در طول سالیان عمر مبارزاتیاش بودو همچنین باعث غرور و افتخار آرش عزیز است.
بار دیگر سپاس و قدردانی خود را نثار همگی این عزیزان می نماییم. پیروز و موفق باشید.
جمعی از رفقا، بستگان و دوستان رفیق خالد رحمتی.
26/04/2015
بەمجۆرە لە تەواوی ڕەفێق و دۆستان و ئازیزانێ کە لە ڕێ و ڕەسمی ڕێز گرتن لە ڕەفێقی لە دەست چوومان کاک خاکێد ڕەحمەتی( سەی خالێد) دەخیل و کارا بوون، ڕیز دەگرین و سپاسیان دەکەین. لە تەواوی ئەو کەسانەی کە لە ڕۆژانی دژواری مانەوەی سەی خالێ لە نەخۆشخانە سەردانیان کردو هەر وەها بەڕێوەبەرانی ئەنجۆمەنی شاهۆ سپاس دەکەین کە سێ ڕۆژی تەواو بە دڵ و گیان ئەو ئیمکانەیان پێك هێنا کە خزمەتی خەڵك و بەشدار بووانێ بکەن کە لە هەر نۆقتەیەكدا هاتن تاکوو لە خەمی لە دەست داننی سەێ خالێد هاوبەش بوونی خۆیان لەم خەمەدا تەك تەنیا بە جێماوەی ئەو ئازیزە ئانێ ئارش و بنە ماڵەی خەمداری بە دی بکەن.
لە قووڵای دڵ و دەروونەوە لە هەمووی تاکەکان و ئەو بنەماڵانە کە لە شار و وەڵاتانی دوورەوە لە مەراسیمەکە بەشداریان کرد، ڕیز دەگرین و هیوادارین کە هەمووی ئێوە ئازیزان لە ژیانی خۆتان لەشساخ و بەختەوەر بن. لەم مەراسیمەدا کۆمەڵێك ئینسانی دڵسۆز و ڕاستەقینە لە شۆێنە جۆراوجۆرەکانا وەکوو ڕێنوینی خەڵك لە شۆێنی ئەسپەردە کردن و ئەوانەی کە لە هەر چەشنە هاوکاری لایان نەدا لە قووڵائی دڵەوە ڕێز و سپاس دەکەین. بە ڕاستی کە بەشداری کردنی هەمووی ئێوەی ئازیز نە تەنیا یاریدەری ئێمە بوو لە قبووڵ کردنی ئەم خەمە گەورە کە بە شێوازێکی دیار، بۆئارش بە هۆی خەمی لە دەس داننی باوكی خۆشەویستی کاریگەریەکی باشی هەبووە. بەم هۆیەوە هیچ ووشەیەك ناناسین کە لە ڕیز گرتنی ئێوەی ئازیز کارا بێت، بەڵام سپاسی هەستیارانەی ئەم کۆمەڵە لە ڕەفێق و دۆستانی سەی خالێد قبووڵ بکەن.
لێرەوە و جارێكێتر بە هۆێ بەڕیوە بردنی مەراسیم و ڕێز گرتن لە وەڵاتانی دیکە و لادی و شارەکانی کوردستان، بە تایبەت شاری سنەی سوور، سپاس دەکەین. بەشداری زۆر هەرە زۆری خەڵکی کوردستان لەو مەراسیمانە، نیشاندەری ئەوەیە کە هەمووی ئەو میللەتە ئازادە، هەموو کات ڕۆڵەکانی خۆێان خۆش ویستووە وخەبات و شۆڕشگێڕی ئەوانی بە ئیشێکی کاریگەر زانیوە کە خۆی بەدیهێنانی مێژوویەکی لە بیر نەکراوەیە و ئەمە یانێ ڕێزگرتنێکی گەورە لە قووڵایی دڵ و دەروونەوە لە سەی خالیدڕەحمەتی.
بەشداری کردن ئەندامان و نوێنەرانی حیزب و ڕێكخراوەکانی جۆراوجۆر لە ڕێوڕەسمی ئەسپەردە کردن و بە یاد کردنی ئەو ئازیزە کۆچ کردووە و هەر وەها نووسراوەکان_ شیعرەکان و ڕا گەیاندنەکانێ کە لە ڕێ ماڵپەڕەکوردی و فارسیەکان و هەر وەها تلویزیۆنەکان، بەیاد هێنانەوەی شۆڕشگێڕی و خۆشەویستی و ئینسان دۆستیەکانی سەی خالێد ئازیزە لە درێژەی ساڵەهای ژیانی شٶڕشگێڕی ئەو؛ و هەر وەها ئەمە بووەتە هۆی گەورەیی و سەر بەرزی ئارش ئازیز.
جارێكیتر سپاس و ڕێزی تایبەتی خۆمان ئاراستەی هەمووی ئێوە ئازیزان دەکەین. پیرۆز بن.
کۆمەڵێك لە ڕەفێقەکان، بنەماڵە و دۆستانی ڕەفێق خالێد.
٢٦/٠٤/٢٠١٥