یادت هست، داستان بلند ایرانی است که در حدود سال 2000 نوشته شد. این داستان ادبی-فلسفی است و در سراسر روند ماجرا، به مسائل تاریخی و فلسفی، در خصوص پدیدار انسان در دوره های مختلف بیش از 11000 سال که برای اولین بار انسان پای به اروپا نهاد، اشارات فراوانی شده است. لازم به یاد آوری است که در این داستان، به شیوه ای ادبی به مسائل تاریخی و فلسفی اشاره ها یی شده است که در حکم، کلید های دریافت ماجرا،نهانی اند و بدون شناخت از مسائل تاریخی-بشری و اتفاقات گوناگون در تاریخ ایران باستان، نمی توان، جز پدیدار ظاهری موضوع، به ریشه ها ودلایل فلسفیِ آنها، پی برد. این داستان همراه داستان های کوتاه دیگری، در یک مجموعه، به صورت کتاب چاپ خواهد شد
یادت هست_ دو بار در مجله ی آشنا( لندن) چاپ شد. از آنجا که دو یا سه پاراگراف از موضوع، به خاطر اشتباه انتشارات لندن، از قلم افتاده اند، و متاسفانه من نسخه ی اصلی آنرا ندارم و از سویی نسخه ی حاظر به صورت پی-دی-اف است، نمی توان آنرا اصلاح نمود، مگر اینکه در آینده سراسر داستان را از نو تایپ کنم و اشکالاتی را که به آن اشاره کردم، برطرف سازم
خواننده ی «یادت هست» چاره ای جز پرسش از خویش ندارد که چرا این اتفاقات به « هفت ماه» پیش مربوط اند؟ تنها اضافه می کنم که سال و ماه در این ماجرا، تصویر ظاهری نیست و کنایه از هفت هزار سال یا بیشتر است. می توانم اضافه کنم - برای مثال«ایوان خانه» همآن تاق کسری است و غاری که صدای راوی در آن می پیچد، غار حراء در اطراف مکه می باشد. با این توضیحات کوتاه، خواستم تا خواننده را در درک بهتر، یادت هست، یاری کرده باشم
داستان_یادت_هست__فلسفی_copy_2.pdf | |
File Size: | 608 kb |
File Type: |
داستان_یادت_هست__بخش_دوم_و_پایانی_copy.pdf | |
File Size: | 168 kb |
File Type: |